موضعگیری عجیب درباره حکم قضایی علیه آزاده صمدی
روزنامه اصولگرای فرهیختگان ارگان دانشگاه آزاد به صف منتقدان احکام قضایی جدید علیه غیر معتقدان به پوشش رسمی پیوست.
بیان فردا | روزنامه اصولگرای فرهیختگان ارگان دانشگاه آزاد به صف منتقدان احکام قضایی جدید علیه غیر معتقدان به پوشش رسمی پیوست.
این روزنامه نوشته: مشخص نیست که اگر قاضی پرونده خانم آزاده صمدی، هنرپیشه سینما و تلویزیون که او را به جرم کشف حجاب، در کنار چند جریمه دیگر موظف به شرکت در کلاسهای رواندرمانی جهت برطرف شدن اختلالهای ضداجتماعی کرده، بخواهد راجعبه این حکم توضیح کاملی بدهد، چه توضیحی خواهد داشت. ممکن است برای اکثر مردم عادی که حقوقدان هم نیستند، این مساله پیش بیاید که مگر وقتی ثابت شد یک نفر دارای اختلال روانی است، جزای عنوان مجرمانه او تغییر نمیکند؟ ما نمیدانیم که نیاز خانم صمدی به چنین درمانی، از لحاظ حقوقی و علمی چطور اثبات شده است، اما قاضیای که چنین حکمی داده و لابد برایش چنین چیزی ثابت شده است، طبیعتا نسبت به این تناقض که در ذهن مردم ایجاد میشود هم آگاهی دارد.
این اما همه مساله نیست. از این حکم بوی انتقام میآید نه تنبیه به معنای روشنگری. حتی اگر خود حکم را قضاوت نکنیم که چنین نمیکنیم و این برعهده حقوقدانان است، بویی که از آن برخاسته و تصویر و پیامی که به جامعه ارسال میکند، خارج از چهارچوب حقوق و قضا قابل نقد است.
موضعگیری عجیب درباره حکم قضایی علیه آزاده صمدی
قضیه جایی بغرنجتر میشود که این پیام انتقامجویانه و تحقیرآمیز در بعضی رسانهها ضریب چند برابر میگیرد. دستگاه قضا هم به این پیوستهای رسانهای هیچ واکنشی نشان نمیدهد و هیچ تذکری، حتی دوستانه و اصلاحگرانه در کار نیست و این خواسته یا ناخواسته یعنی مشکلی نداریم اگر فکر کردید این حکم برای انتقام و برای تحقیر صادر شده بود.
حالا دستاورد این رفتار چیست؟ کاش با یک «هیچ» میشد به این سوال غمانگیز پاسخ داد و با افسوس گذشت اما قضیه بحرانیتر از این حرفهاست. قضیه این است که تخلیه روحی یک عده بهخصوص، خیلی برای کشور و انسجام اجتماعی آن گران تمام میشود؛ بیاینکه فایده خاصی داشته باشد. همانها که با جنبه تحقیرآمیز این حکم جشن گرفتهاند و انگار از شوق کم شدن روی مخالفانشان برای آنها دهان کج کرده و زبان درآوردهاند. شاد شدن شنیع عدهای محدود، برای کلیت نظام سیاسی به قیمت عصبانی کردن و سر لج انداختن عدهای بسیار زیاد از همین جامعه تمام میشود.
صرف نظر از مخالفان آشتیناپذیر یا لااقل سرسخت جمهوری اسلامی، چنین رفتارهایی خیلی از خودیها را هم بهشدت عصبانی میکند و بدتر از همه اینکه باعث میشود همان افرادی که سرسختانه علیه سلبریتیها موضع انتقادی داشتند، در مواجهه با یک تندروی حاد و بیمحابا و در مقابل رفتاری که پیام روانیاش چیزی جز «لجم را درآوردی و حالا لجت را در میآورم» نیست، بیایند و پشت همین سلبریتی مظلوم بایستند.
دیدگاه تان را بنویسید