شمع خاموش شریعتی
کد خبر: 5292

شمع خاموش شریعتی

دکتر نعمت الله فاضلی- جامعه شناس

بیان فردا | نعمت فاضلی | نام علی شریعتی را در پاییز ۵۷ برای اولین بار شنیدم. سیزده سالم بود. معلمی انقلابی داشتیم و کتاب "فاطمه فاطمه است" را با روزنامه جلد کرده بود و امانت داد که بخوانم. کتاب برایم سخت و نامفهوم بود اما شمسی خواهر بزرگم آن را خواند.

اولین تجربه ام بود. آقا معلمم از اراک می آمد و خانه دایی ممد بالای آبادی در سرچشمه ساکن بود. شب ها و وقت های آزادش تعدادی از بچه ها را جمع می کرد و برای ما از اسلام و انقلاب صحبت می کرد. گاه هم اخبار رادیو بی بی سی گوش می دادیم و خبرهای تظاهرات و انقلاب را می شنیدیم. ناگهان انقلاب شد، چیزی که باورش نمی کردیم.

 انقلاب که شد کتاب های شریعتی را کتابخانه کوچک مدرسه آورد. آنها را امانت می گرفتم و می خواندم. تقریبا چیزی از آنها نمی فهمیدم اما از لحن و شاعرانگی و شورمندی شان لذت می بردم. 

سخنرانی هایش را آن سال ها رادیو گاه گاه پخش می کرد. معلم های انقلابی هم کاست سخنرانی هایش را به بچه هایی که مایل بودند امانت می دادند. من هم با ضبط صوت پدرم که از مکه آورده بود گوش می دادم. پدرم به سخنرانی های حاج کافی علاقه داشت و من هم شریعتی گوش می دادم. 

 یک بار پرسید: "اینها که گوش میدهی چیه؟" گفتم: "سخنرانی های معلم انقلاب، علی شریعتی".  گفت: "بچه، همین آقا پدر مملکت را درآورده". بعد هم با عصبانیت گفت: "بلندشو برو بره ها را ببر صحرا."

پدرم انقلاب و آیت الله خمینی را دوست نداشت. البته شاهی هم نبود. 

انقلابی بودم و همیشه مشغول خواندن کتاب های مطهری، دستغیب، شریعتی و خلاصه کتاب هایی را که جهاد سازندگی می آورد می خواندم.

 در سال ۱۳۵۸ کتابخانه ای به کمک جوانان ده و جهاد سازندگی ساختیم و اسمش را هم گذاشتیم "کتابخانه دکتر علی شریعتی مصلح آباد".

سال ۱۳۶۱ جهاد سازندگی اسمش را تغییر داد و گذاشت کتابخانه ولیعصر. آن زمان نمی دانستم چرا چنین کاری کردند. ولی آن کتابخانه برایم همیشه کتابخانه علی شریعتی بود. 

 سال ۶۲ دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تبریز شدم. تصورم بود جامعه شناسی می خوانیم و در کلاس ها کتاب های شریعتی را تدریس می کنند. اما از همان ترم اول دریافتم نام شریعتی تابوست و در کلاس ها خبری از او نیست و نخواهد بود. با استادان صحبت کردم و خواستم درباره شریعتی در کلاس ها صحبت کنند. گفتند اجازه نداریم. کم کم دریافتم شریعتی مقبول روحانیت حاکم نیست و اندیشه های او را انحرافی می دانند. در خوابگاه با دوستان و هم اتاقی هایم کتاب های شریعتی را گاه گاه می خواندیم. اما یک‌هم اتاقی داشتم که آخوندزاده بود و یادآوری می کرد که متوجه انحراف های شریعتی باشیم. 

گذشت و گذشت تا کم کم دریافتم حکومت مایل نیست بیش از نامگذاری خیابان ها و مکان ها، اسمی از شریعتی و کتاب هایش در دانشگاه ها باشد.

 از سال های ۷۰ به بعد دیگر به شریعتی و نوشته هایش علاقه ای نداشتم. گاه پیش می آمد که نگاهی به کتاب هایش کنم. در رساله دکتری ام کتاب حج او را با دقت خواندم. کتاب کویر او را هم می خواندم. اما شریعتی کم کم جذابیتی برایم نداشت. اما همیشه به او احترام می گذاشتم، چه، سخنرانی ها و نوشته ها و شخصیت شاعرانه اش از عوامل اثرگذار بر علایقم به فعالیت ها فکری و فرهنگی بود.

سال ۱۳۷۴ به دانشگاه علامه آمدم. دانشکده علوم اجتماعی در سه راه ضرابخانه و خیابان گل نبی است. حسینیه ارشاد هم نزدیک آنجاست. هر هفته حسینیه و گنبدش را می دیدم.  اگرچه در دلم برای شریعتی احترام قایل بودم، اما هیچگاه رغبت نکردم بروم داخل حسینیه ارشاد. 

شمع شریعتی در جامعه کم کم خاموش شده بود و تنها موقع سالگردش در رسانه ها و مطبوعات بحث هایی می شد. این بحث ها را روشنفکران و محققان مطرح و دنبال می کردند. 

شمع شریعتی در  دل من هم خاموش شده بود و تنها خاطره ای از آن سال های دور ابتدای انقلاب در ذهنم مانده بود.

 یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ( ۱۴۰۲ ) دعوت شدم از حسینیه ارشاد دیدن کنم. پذیرفتم و بعد از ظهر همان روز رفتم. بنا و معماری اش همچنان دیدنی است. قصه هایش و رد پای محمد همایون (سرمایه گذار سازنده)، ناصر میناچی، علی شریعتی و مرتضی مطهری همچنان آنجا هست. اما از آن حسینیه دوران ساز و سخنرانی های تاریخی و سیاسی هیچ باقی نمانده بود. درودیوار سکوت و رکود را فریاد می زد. 

حسینیه ارشاد نماد نوگرایی دینی بود و در سال های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ نقش مهم و اثرگذاری در تحولات سیاسی ایران امروز گذاشت. حسینیه ارشاد هم به خاطر سخنرانی های علی شریعتی و مرتضی مطهری و هم به خاطر نوگرایی در معماری و طراحی اش، از نمادهای بازاندیشی و بازتعریف فرهنگ شیعی بود. اندیشه های شریعتی و روایت ایدیولوژیک او از تشیع به همان اندازه غزلیات حافظ شهره شهر و اثرگذار شد. اگرچه امروز احساس می کنیم به قول داریوش شایگان، روشنفکران آن زمان گند زدند.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید