کد خبر: 3312

بازیگری منفعلانه و واسطه استراتژیک چین

دیگر ظرفیت دیپلماسی عمومی و بهره‌برداری از بسیج توده‌ایِ خارجی نیز برای ایران تمام شده است؛ مگر بخش‌هایی اندک از چند کشور آفریقایی. چرا درک این نکته برای تصمیم‌گیران سیاست خارجی ایران دشوار است

بیان فردا | اگر چین و روسیه به واسطه استراتژیک ایران با جهان تبدیل شوند، ما کاملا به بازیگر منفعل و بی‌بهره در روابط بین‌الملل تبدیل می‌شویم؛ ابتکار عمل و بلکه استقلال خود را از دست می‌دهیم. پیش‌ازاین هم گفته بودم خاصیت واسطه استراتژیک این است که دست ما را در برابر رقبای منطقه‌ای‌مان یعنی عربستان و اسرائیل می‌بندد. در واقع این دو را قادر می‌کند که برای امنیت خویش به دشمن ایران وابسته نباشند؛ بلکه به «دوست» ایران وابسته باشند. هفته گذشته چین و عربستان 34 قرارداد همکاری امضا کردند و در بیانیه پایانی خود بر این امور تأکید کرده‌اند: «پایبندی گروه انصارالله به آتش‌بس، تضمین مسالمت‌آمیز‌بودن برنامه هسته‌ای ایران، تأکید بر ضرورت همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، تأکید بر عدم دخالت ایران در امور داخلی کشور‌ها و...». ما نمی‌توانیم از درون حصاری خودساخته از سیاست داخلی و خارجی با دیگران ارتباط برقرار کنیم؛ حتی با چین و روسیه. چون ظرفیت آن را نداریم. خوب دقت کنید! برای اینکه بتوانید روابط اقتصادی با دنیا

(و ازجمله با چین و روسیه) را توسعه دهید، باید ظرفیت پایدار بین‌المللی ایجاد کنید. درست است که با نوعی محاصره غرب‌ساخته مواجهیم؛ اما این محاصره یک راه‌حل تاریخی دارد. یعنی باید یک فرایند تاریخی برای ورود به این عرصه را پی‌ریزی کنید؛ والا در همه زمینه‌ها می‌بازید.

 به‌ویژه آنکه دیگر ظرفیت دیپلماسی عمومی و بهره‌برداری از بسیج توده‌ایِ خارجی نیز برای ایران تمام شده است؛ مگر بخش‌هایی اندک از چند کشور آفریقایی. چرا درک این نکته برای تصمیم‌گیران سیاست خارجی ایران دشوار است که روابط بین‌الملل یک بازی چندجانبه با ظاهری دیپلماتیک و رقابت شدید است؟ چندین و چند زمین بازی وجود دارد که به هم پیوسته است. بازی در زمین غرب و شرق از یکدیگر ناگسستنی است. این مهم در قالب موازنه مثبت و موازنه منفی در سیاست خارجی کشورهایی مانند ایران که از موقعیت خاصی برخوردارند، سابقه داشته است. در مثالی ساده، روابط بین‌الملل مانند یک مسابقه جام جهانی فوتبال است که در چند زمین جریان دارد. اگر قرار است در بازی بمانید، باید در چند زمین و به تناوب بازی کنید؛ یعنی ارتباطات عمیقی با طرفین داشته باشید؛ یعنی چرخ دندانه استراتژیک و اقتصادی شما و بازی‌های معاملات شما با این دو جبهه متصل باشد. حیرت‌آور است که درک ساده‌لوحانه‌ای درباره ارتباط با شرق گریبان برخی را در ایران گرفته است. شکست و پیروزی در این «بازار سیاسی جهانی» بستگی به حضور بین‌المللی و سپس بسته به قدرت نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شماست. برخی تئوریسین‌های ژورنالیست که نقش پدرخوانده را برای دیپلمات‌های ما بازی می‌کنند، منافع ملی را به بازی جهالت گرفته‌اند و با اعتمادبه‌نفسی مثال‌زدنی مخالفان خود را غرب‌زده و واداده می‌خوانند. آن تئوریسین ژورنالیست به‌درستی می‌گوید که: «این ایران نیست که روابط تجاری (آن‌چنان‌که منافع کشور در آن حاصل شود) با اروپا و آمریکا را قطع کرده؛ بلکه این آمریکا و اروپا هستند که با تحریم‌ها و عدم همکاری راه را مسدود کرده‌اند». این سخن البته بهره‌ای از واقعیت دارد؛ اما اگر «ظرفیت تاریخی» ایجاد شده بود، وضعیت این‌گونه نبود. تلاش چند‌ساله دیپلماتیک ایران در دولت یازدهم دقیقا کارکردی برای فائق‌آمدن بر همین بن‌بست داشت تا راه‌حلی تدریجی برای این معضل جست‌وجو کند و جایی برای ایران در موازنه جهانی بیابد. در‌این‌میان «برجام» اساسا موضوعیتی فرعی داشت. راه‌گشایی تاریخی و تدریجی و دیپلماتیک هیچ ربطی به غرب‌زدگی و غرب‌باوری ندارد که بهانه‌ای برای هوچی‌گری ژورنالیستی پدید آورد. نیازی نیست که همه چیز را از منظر تنگ رقابت‌های جناحی ببینیم. ایجاد این ظرفیت تاریخی ما را از تله واسطه استراتژیک می‌رهاند و سبب می‌شود تا از افتادن به دام وابستگی به روسیه و چین بِرَهیم و بتوانیم منافع ملی خود را دنبال کنیم. ایجاد ظرفیت تاریخی یک استراتژی مرحله‌ای‌ است که به‌ ترتیب ذیل باید دنبال شود:

 

1- این استراتژی با قدرت ملی، با توسعه سیاسی و با استفاده از نیروهای خوشنام ملی در دیپلماسی و با مهار نیروهای خودسر داخلی آغاز می‌شود. وفاق ملی را قربانی شمار معدودی ژورنالیست «خود‌پدرخوانده» یا سیاسیون بی‌مسئولیت نکنید. تردیدی نیست که سیاست داخلی کنونی راهی خسارت‌آمیز و برخلاف این استراتژی را دنبال می‌کند. ما نیاز به «جراحی فکری» داریم تا بتوانیم از همه نیروهای ملی استفاده کنیم.

2- در گام بعدی باید همّ خود را بر غلبه بر ایران‌هراسی مصروف کنید و سعی کنید تا بهانه‌ها و نگرانی‌های غرب را یک به‌ یک و در گفت‌وگویی مبتکرانه، انتقادی، باز و بین‌المللی رفع و رجوع کنید. پرونده هسته‌ای و گوام (FATF) را به سرانجام برسانید. واضح است که در این دو پرونده زمان به نفع ایران نیست. البته کاری‌ است دشوار و حتما با سنگ‌اندازی‌های غربیان و اسرائیلیان و اعراب مواجه خواهیم شد؛ اما راهی‌ است که باید صبورانه پیموده شود.

3- چند پروژه مشترک بزرگ اقتصادی با غرب و شرق را در قالب قراردادهای متقن دنبال کنید و خود و مردم را با تفاهم‌نامه‌های صوری نفریبیم.

دیدگاه تان را بنویسید