صدایی متفاوت که هر ایرانی زمستان را با آن سر می کند
کد خبر: 102
به بهانه بیستمین سالمرگ فرهاد مهراد

صدایی متفاوت که هر ایرانی زمستان را با آن سر می کند

نهم شهریور ماه ۲۰ سال پیش، درست ساعت ۱ بامداد، فرهاد مهراد در بیمارستان «لیل» پاریس چشمانش را برای همیشه به روی این جهان بست و خالق آثار ماندگاری همچون "جمعه"، "گنجشکک اشی مشی"، "مرد تنها"و "کودکانه" زیر خاک گورستان «تیه» فرانسه آرمید.

فرهاد مهراد از جمله سرشناس‌ترین خواننده‌های پاپ راک ایران به شمار می‌آید که مضمون «اعتراض» که در فضای قبل انقلاب خیلی خوشایند حکومت طاغوت نبود، اصلی‌ترین تم خوانندگی و آهنگسازی او محسوب می‌شد تا مهراد نه تنها به عنوان یک هنرمند محبوب بلکه یک انسان آزاده و معترض در میان اهالی فرهنگ و هنر به حساب آید.

حساب فرهاد را باید از تمام خوانندگان پاپ دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی جدا کنیم و با دیدی متفاوت به او بنگریم. نخستین تفاوت جایی نمود پیدا می کند که متوجه می شویم، فرهاد برخلاف بسیاری از موزیسین های زمانه خود علم فراوانی داشت و علاوه بر زبان فارسی به زبان های دیگر از جمله انگلیسی مسلط بود. فرهاد مهراد کتابخانه بزرگی در منزل داشت که کتاب های بسیاری را در خود جای داده بود و شاید تصور شود این کار تنها جنبه نمایشی داشته و شاید فرهاد اصلا به سراغ این کتاب ها هم نرفته است اما من این فرصت را داشته ام که کتاب های فرهاد را ببینم و ورق بزنم. نکته ای که به شدت توجه من را جلب کرد، نت برداری فرهاد از تمام کتاب های موجود در کتابخانه بود. یعنی او تک تک این کتاب ها را خوانده و زیر مواردی که برایش جالب و مهم بوده اند، خط کشیده بود. این دانش و تعمق را می توان در آثار فرهاد شنید و لمس کرد.

بشنوید: آهنگ گنجشکک اشی مشی فرهاد

 

فرهاد مهراد خواننده، آهنگ‌ساز و نوازنده پاپ راک در ۲۹ دی ۱۳۲۲ خورشیدی در تهران متولد شد. فرهاد اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی سروده هایی با مضامین سیاسی و انتقادی می خواند و در زمستان ۱۳۵۷خورشیدی نیز ترانه انقلابی «وحدت» را خواند. از ۱۳۷۸ خورشیدی بیماری اش شدت گرفت؛ او به بیماری هپاتیت سی مبتلا بود؛ در نتیجه عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ خورشیدی برای درمان به لیل فرانسه رفت و در نهم شهریور همان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در ۵۹ سالگی درگذشت و در گورستان تیه پاریس به خاک سپرده شد.

از فرهاد مهراد قطعات خاطره‌انگیز بسیاری به ذهن متبادر می شود. روزهای ولادت پیامبر اکرم(ص) و عید مبعث، قطعه «وحدت» را که به «والا پیامدار» مشهور است، زیاد می‌شنویم یا دمِ عید که می‌شود، با شنیدن «بوی عیدی، بوی توپ» فضای عید و عیدی گرفتن تداعی می شود. از دیگر قطعه‌های فارسی مشهور فرهاد می‌توان به «مرد تنها»، «جمعه»، «کوچ بنفشه‌ها»، «تو را دوست دارم» و «شبانه» اشاره کرد.

حساب فرهاد را باید از تمام خوانندگان پاپ دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی جدا کنیم و با دیدی متفاوت به او بنگریم. نخستین تفاوت جایی نمود پیدا می کند که متوجه می شویم، فرهاد برخلاف بسیاری از موزیسین های زمانه خود علم فراوانی داشت و علاوه بر زبان فارسی به زبان های دیگر از جمله انگلیسی مسلط بود

فرهاد مهراد در ۱۳۷۴ خورشیدی، نخستین کنسرت بعد از انقلاب خود را در کلن آلمان اجرا کرد که نخستین کنسرت پاپی بود که بعد از انقلاب مجوز اجرا در خارج از کشور را گرفت، محسوب می‌شد. در ۱۳۷۶ خورشیدی آلبوم وحدت او به وسیله فردی ناشناس منتشر شد که شامل سروده های دهه ۱۳۵۰ او بود. مهراد در ۱۳۷۷خورشیدی توانست در هتل شرق تهران کنسرتی را اجرا کند و آلبوم برف را نیز منتشر کرد. وی پس از آن درصدد تهیه آلبومی با نام آمین بود که شامل سروده هایی از کشورها و زبان‌های مختلف بود.

فرهاد مهراد و سابقه آشنایی با مشاهیر فرهنگی، هنری و حتی مذهبی

داستان زندگی فرهاد مهراد ماجرای جالبی است و فراز و فرودها زیادی دارد، یکی از این فواصل جذاب، آشنایی او با شخصیت های معروف هنری و حتی مذهبی است که شاید کمتر شخصی تصور معاشرت فرهاد با آنان را داشته باشد. شاید باورتان نشود که فرهاد مهراد با حسین الهی قمشه‌ای، نویسنده، مترجم و مفسر برجسته معاصر دوستی و هم‌نشینی داشته است. در کتاب «چون بوی تلخِ خوش کندر» که معتبرترین زندگی نامه این خواننده است، آمده او در دوره‌ای پای صحبت‌های الهی قمشه‌ای در جلسه‌ها می‌نشسته و بعدها این رفت‌وآمد به دوستی منجر شده است.

مقبره فرهاد مهراد در گورستان «تیه» پاریس

حسین الهی قمشه ای همچنین درباره فرهاد گفته است: «ایشان را می‌توان یکی از اعضای مکتب داوود دانست، به این دلیل که هیچ دریچه‌ای را به روی خویش نبست. شخصی که با سوت خاطرات رومانی و بیست سال پیش را زنده می‌کند و در عین حال با ما به هفتصد سال پیش می‌رود و در مولانا سیر می‌کند، همچنین داستان دقوقی را هم دوست دارد و اشعار گوته را نیز می‌خواند، گسترش سطح ادراک و احساس او را نشان می‌دهد و اینکه آن فریادی که می‌کشید از تمامی وجود او برمی‌خاست.»

دیدگاه تان را بنویسید