جامعه ایران در آستانه یک گردنه خطرناک است
فروکاستن دینگریزی به فضای مجازی، اشتباه است. قرآن بستر زیاد شدن فسق و فجور را در جامعه به قدرت نسبت میدهد. وقتی قومی به طرف فروپاشی میرود، مشکلات اخلاقیاش از قدرت و اطرافیان قدرت شروع میشود.
بیان فردا | دکتر محمود گلزاری روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، چندی پیش در یک سخنرانیبه بیان موضوعاتی درباره دین گریزی جوانان، بسترها و علت ها پرداخته که مشروح آن را در ادامه می خوانید و می شنوید:
با وجود مساله جهانی دینگریزی جوانان، جنبشهای بازگشت به دین و ضدسکولار در حال تقویت هستند
دینگریزی جوانان موضوعی است که امروزه نه تنها در ایران بلکه در همه دنیا و در منابع روانشناسی و جامعهشناسی مطرح میشود. برخی آن را به فضای مجازی و توطئه دشمنان و دسیسه عوامل مخالف فرومیکاهند اما به گواهی آمار و تحقیقات، دینگریزی جوانان یک پدیده جهانی است.
من در بحث به دو منبع اشاره دارم:
مرکز تحقیقات پیمایش در آمریکا به نام پیو Pew Research Center در سال ۲۰۱۸ پیمایشی را در ۱۰۶ کشور جهان از جمله کشورهای مسیحی، اسلامی، هندو، بودایی و همچنین یهودی، درباره وضعیت دینداری جوانان نسبت به سایر گروههای سنی انجام داده است. نتیجه این پیمایش آن است که در ۱۰۴ کشور، جوانان نسبت به انجام اعمال دینی توجه کمتری دارند به جز دو کشور چاد و غنا که بحث آنها متفاوت است.
این پیمایش عنوان میدارد که از این کشورها، ۴۱ کشور فاصله دینداری جوانان از دیگر گروههای سنی خیلی معنادار است، ۶۳ کشور فاصله وجود دارد ولی خیلی زیاد نیست و دو کشور چاد و غنا هم که هم مسیحی دارند و هم مسلمان، وضعیت جوانان با دیگر گروههای سنی از نظر دینداری تفاوتی ندارد.
روانشناس معروفی به نام جفری آرنت، کار علمی دقیقی کرده از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ داشته که طبق آن، فاصله حدود ۲۰ سالگی تا ۳۰ سالگی را دوره کاهش گرایش دینی می داند. دورهای که افراد نه شغل دارند، نه ازدواج کردهاند، نه مانند نوجوانان توجهشان معطوف به خود و هویتیابی است و نه محافظهکاری بزرگسالان را دارند.
او نام این دوره سنی را نوبزرگسالی میگذارد و میگوید در آمریکا، فقط ۳۰ درصد از این گروه سنی اهل انجام مناسک هستند. ولی در همین گروه سنی، نکاتی برجسته است: بیش از ۸۰ درصد آنها به خدا و قیامت اعتقاد دارند و ضمنا به اخلاق توجه بالایی دارند.
اما چرا؟
این کاهش گرایش جوانان به دین با تاریخ انبیا و مصلحان اجتماعی ناسازگار است. مهمترین و نخستین گروندگان به پیامبران و مصلحان، جوانان بودهاند.
قرآن بحث فتیان و جوانان را درباره حضرت ابراهیم، اطرافیان حضرت موسی و حضرت نوح و اصحاب کهف مطرح میکند.
مارتین لوتر کینگ موسس مذهب پروتستان در مسیحیت هم مهمترین مخاطبش جوانان بودند.
رومن رولان کتابی دارد به نام گاندی و در آن اشاره دارد که طرفداران گاندی هم جوانان بودند.
امام موسی صدر یک رهبر شیعه 37، 38 ساله بود که به لبنان رفت و با مشاهده مشکلات متعدد شیعیان لبنان از نظر اخلاقی و مذهبی و اقتصادی و همچنین گرایش جوانان شیعه لبنای به مارکسیسم، تحولی را در آنجا ایجاد کرد و توانست عمده جوانان گرویده به اردوگاه مارکسیسم را به دامان تشیع و اسلام بازگرداند.
برای پاسخ باید پرسید: دین چیست که فاصله از آن را بتوان بررسی کرد؟
علامه طباطبایی، دین را روش گام به گام رسیدن به هدف غایی خلقت که همان عبودیت خداوند است میداند.
شاخصهای دینداری چیست؟
دکتر مهدی مهریزی کتابی دارد به نام شاخصهای دینداری که طبق آیات و روایات و خطبههای نهج البلاغه و نامههای پیامبر و آنچه درباره حکومت حضرت صاحب الزمان هست، شاخصهای دینداری را مطرح میکند و آنها را در فصول زیر خلاصه میکند: اعتقادات، اخلاقیات، رعایت حقوق دیگران، احکام و مناسک، شعائر دینی و آداب.
وی با بررسیهای دقیق آیات و روایت، به این بیان میرسد: اصل دینداری این است که فرد اعتقادات اجمالی داشته و خدا و قیامت را قبول داشته باشد. اخلاق محور اصلی دینداری است، رعایت حقوق دیگران اهمیت بالایی دارد. انجام احکام و مناسک در حدی که در اردوگاه دین باشیم مهم است و شعائر از اهمیت چندانی برخوردار نیست.
اما میبینید که امروز برخی افراد در منبرها و سخنرانیهایشان این مطلب را تئوریزه میکنند که اخلاق ضددین است. میبینیم که به حقوق مردم توجه چندانی نداریم و در مقابل، شعائر و آداب و مستحبات را باد کردهایم.
حال آنکه قرآن صراحتا میفرماید در هر امتی رسولی فرستادیم برای اینکه خدا را بپرستند و با طاغوت مبارزه کنند.
استاد مطهری میگوید هدف انبیا فقط دوتاست: دعوت به خدا و عدالت اجتماعی که هر دو همترازند و حتی اگر عدالت را ثانوی بدانیم، باز هم اهمیت آن کمتر از خداپرستی نیست و اساسا عدالت در دل توحید است.
اشتراکات همه ادیان الهی: داشتن پیامبری با پیشینه پاک و اخلاقی که دنبال مقدسسازی نبوده و سابقه مشرکانه هم نداشتند. محتوای منطقی و ضدخرافات و خردپذیر. روش دور از اجبار با کلام زیبا بدون دشنام و تندی و برنامه همگی مبارزه با سه گروه
برنامه همه پیامبران، طبق آیات قرآن، مبارزه با سه گروه بوده است:
- طاغوت یا فرمانروایی که خود را جای خدا مینشاند و فکر میکند بر مال و جان مردم حاکم است.
- مترفین یا به قول ابن عرفه، زراندوزان افسارگسیخته و غیرپاسخگو.
- ملأ یا کارگزاران حکومتی و سیاستمداران.
این مثلث شوم در اداره یک جامعه، همدستان از بین بردن کرامت انسانی و ثروتهای مردمی هستند. مترفین و ملا تحکیمکنندگان پایههای سلطنت طاغوت هستند.
کمکم ارباب دین یا پیشوایان دینی هم وقتی میبینند میتوانند از این سفره برخوردار باشند به آنها پیوسته و توجیهگر طاغوت می شوند و با تزویر به تحمیق مردم میپردازند.
کتاب اسرار پشت پرده تجرد کشیشها، بخوبی از این همدستی قدرت و ارباب کلیسا پرده برمیدارد که با ارائه دین ساختگی، کشیشان را به سمت تجرد بردند تا اموال آنها بعد از مرگشان در اختیار ارباب کلیسا قرار گیرد نه خانواده آنها.
شهید مطهری در علل گرایش به مادیگری آقای مطهری میگوید کشیشان دنیاپرست آموزههای غیرعقلانی داشتند و دینی که با زراندوزی و ثروتاندوزی مبارزه نکند باعث گرایش به مادیگری است.
قرآن آیه عجیبی دارد: وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا. خداوند در این آیه گرایش مردم به سمت فسق و فجور را به مترفین نسبت میدهد و آنها را مظهر مفاسد اجتماعی میداند؛ همان زراندوزان مالپرستی که پشتشان به قدرت گرم است و به کسی پاسخگو نیستند.
فروکاستن دینگریزی به فضای مجازی، اشتباه است. قرآن بستر زیاد شدن فسق و فجور را در جامعه به قدرت نسبت میدهد. وقتی قومی به طرف فروپاشی میرود، مشکلات اخلاقیاش از قدرت و اطرافیان قدرت شروع میشود.
قرآن 71 بار بعد از بیان بدترین گناهان اخلاقی، میگوید خداوند غفور و رحیم است یعنی هم میبخشد و هم مهربان است. اصل برخورد خداوند و انبیای الهی با طاغوت، مترفین و ملا است.
دینی که با سرمنشاهای ظلم و فساد مبارزه میکند، آموزه اخلاقی دارد و بر مردم گناهکاری که دچار مشکلات اخلاقی میشوند، سخت نمیگیرد و گناه آنها را واکنشی میداند و با آنها غفور و رحیم است، دل جوان را جذب میکند چراکه ویژگی جوان، روح منعطف، حریت و شجاعت است.
اما این داستان دینگریزی جوانان تا کجا ادامه دارد؟ آیا دین غروب می کند؟ آیا به تعبیر نیچه، خدا مرده است؟
کتابهای جدید میگوید جنبشهای دینی از اواخر قرن بیستم در سراسر دنیا زیاد شده است. بیداری در جهان اسلام، رشد انجیلگرایی، تجدید حیات مسیحیت، دینداریهای نوین در اروپای شرقی، نوفمینیسم و جنبشهای نوین دینی همگی خبر از تحولاتی دارد که توجه آنها به مردم است. بحثی درحال طرح است به نام پساسکولاریزاسیون.
گرایش به دین و شورش اخلاقی علیه فردگرایی و مادیاندیشی آغاز شده و روبه تزاید است. بازگشت امر دینی پدیدهای جهانی است و کسانی به این جنبشها گرویدهاند که تا بحال هیچ انگاشته شده بودند. طرفداران این جنبشها باور دارند که اگر دین، دارای چنین قابلیتی در جامعه مدرن است، پس نمیتوان آن را گذشتهگرایی دانست یا آن را به پاسخی وهم آلود به من فروکاست. ادیان به طور واقع بیش از آنکه به من توجه کنند به زندگی توجه میکنند. باید به بحث خستهکننده و بی خاصیت سکولاریزه پایان دهیم. مفیدترین مفهوم برای وضع موجود خیزش دوباره است.
جوان صورت همراه با طاغوت و غیراخلاقی را نمی پذیرد؛ صورتی که فضیلتهای اخلاقی را وراثتی و عادتی میداند. در حالیکه اصول کافی، در باب مکارم، روایت عجیبی دارد که میگوید: مکارم اخلاق چیزهایی هستند که اگر دارید خدا را حمد کنید اگر ندارید تضرع کنید که خدا به شما بدهد. چیزهایی که گاه میتواند پدر داشته باشد ولی فرزند نداشته باشند. اگر کسی مکارم اخلاق داشته باشد، سرتا قدم خطا، نقصانی به دین و انسانیت او نمی رسد.
روایت می گوید: فریب سجده و رکوع زیاد و طولانی را نخورید، عادتشان است بدون معرفت. اینکه برخی افراد مرتبا به حج و کربلا میروند اصلا افتخار ندارد. نگاه کنید راستگو و امانتدار هستند. اینها صفت اخلاقی و هدف اصلی انبیا و گوهر دین است.
دیدگاه تان را بنویسید