
پولپاشی به جای اشتغالزایی
در حالی که براساس آخرین آمار منتشر شده رسمی از نرخ بیکاری روستاها در سال 1400، نرخ بیکاری در مناطق روستایی کشور حدود 9 درصد است نهادهایی همچنان مدعی اجرای طرحهایی موسوم به روستای بدون بیکار هستند که از سال 96 با اعداد و ارقام متفاوتی در خبرها دنبال میشود.
رقابت بالا گرفت
مدتی بعد از صندوق توسعه کارآفرینی امید، در همان سال 96، علی عسگری، معاون اجتماعی ستاد اجرایی فرمان امام(ره) اعلام کرد که بنیاد برکت وابسته به این ستاد، طرحی با عنوان 100 روستای بیکار و با شعار «روستای با برکت» را اجرا میکند. او گفته بود که قرار است این طرح کاملا مشارکت محور اجرا شود.
چهار سال بعد و در تیر 1400 محمد مخبر رئیس این ستاد اعلام کرد که به همت بنیاد برکت و در راستای تحقق شعار روستای بابرکت برای 1000 روستا و با سرمایه گذاری 6 هزار و 500 میلیارد تومانی، 150 هزار شغل ایجاد و بیکاری در آنها ریشهکن خواهد شد. زمستان 1400 محمد ترکمانه، رئیس بنیاد برکت این اعداد را اینگونه تکرار کرد: در 1000 روستا با 70 هزار طرح اشتغالزایی، برای 210 هزار نفر شغل ایجاد میشود.
چه بر سر طرح صندوق آمد؟
سال 96 و به منظور اجرای این طرح، با همراهی دهیاران، از متقاضیان ایجاد شغل در روستاها یعنی جامعه محلی، براساس درخواستها و پیشنهادهای خودشان ثبت نام به عمل آمد. با این حال در این سال برای پرداخت تسهیلات به متقاضیان، تامین اعتباری انجام نشد. سال 97 از محل اعتبارات تسهیلات معاونت امور روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، به عاملیت بانک سینا، به بخشی از متقاضیان ایجاد واحدهای تولیدی و اشتغالزایی در روستاهایی که پیشتر ثبت نام کرده بودند، وامهای کم بهره به همان مبالغ گذشته پرداخت شد. صندوق کارآفرینی امید در سال 98، براساس اطلاعات مندرج در سامانه کارا به تولیت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، بخش دیگری از تسهیلاتی که طی دو سال گذشته ثبت نام کرده بودند را به متقاضیان پرداخت کرد. اما نرخ تسهیلات متناسب با نرخ تورم و افزایش قیمتها بالا نرفت و به گفته بسیاری از روستاییان آنچه بر دست روستاییان گذاشت فقط قسط هایی بود که بدون کار باید پرداخت می کردند.
روستاهای بدون بیکار در مسیر بیکاری
آذر 1400 نخستین خبر از شیوع دوباره بیکاری در روستاهایی که مدتی قبل عنوان روستای بدون بیکار را یدک میکشیدند منتشر شد. روستای کاج در شهر قروه درجزین روستایی که یکی از اصلیترین مشاغلی که در آن شکل گرفته بود قابسازی بود، نخستین روستایی بود که از بیکاری لب به گلایه گشود. پس از آن روستاهای ورزان مازندران، اسطلخجان و دهنه سرشیجان گیلان و بسیاری دیگر از روستانشینان نیز اذعان کردند که بیکاری مطلق نه فقط هیچوقت در روستاهایشان اتفاق نیفتاد بلکه افزایش اشتغال هم ناچیزتر از انتظار آنان بود.
بیبرنامه فقط وام دادند
محمد یکی از اهالی روستای ورزان مازندران است. او می گوید وام های بی برنامه باعث شده است که امروز در موقعیتی بدتر از گذشته قرار بگیریم. او که خانه اش را تبدیل به اقامتگاه کرده است میگوید: اول اینکه آنقدر دیر وامهای ما را پرداخت کردند که دیگر راهاندازی یک شغل مقرون به صرفه نبود. من میخواستم کارم را عوض کنم اما گفتند نمی شود و باید اقامتگاه راه بیاندازی. حالا اینجا پر از اقامتگاه شده است بدون مسافر. نه که مسافر نباشد اما آنقدر نیست که همه کسبوکار پررونقی داشته باشند. بسیاری از گردشگران مازندران ویلاهای لوکس میخواهند نه خانه روستایی. ما این چیزها را نمیدانستیم اما آنهایی که داشتند برنامهریزی میکردند که باید میدانستند.
دوره و کلاس گذاشتند اما چیزی نمیفروشیم
جابر از اهالی روستای امیرالمومنین شهرستان امیدیه خوزستان است. جابر میگوید: اداره صنایع دستی در روستای ما دورههای صنایع دستی برگزار کرد. حصیر، زیلو و در مجموع صنایع دستی منطقه ما را آموزش دادند. اتفاقا کلاسها خوب بود. همه خیلی استقبال کردند. به ویژه زنها و دخترها. بعد گفتند هرکس میخواهد کارگاه تولیدی خودش را راهاندازی کند به صندوق کارآفرینی امید معرفیاش میکنیم. در روستای ما خیلیها از جمله من ثبت نام کردیم. به برخی اصلا تسهیلات نرسید. اما ما که کارگاه خودمان را راه انداختیم هم برایمان چه فایده دارد؟ محصول مان را کجا بفروشیم؟ تولید میکنیم برای چه کسی؟ ماه های اول به پشتوانه وام تولید میکردیم تا سرمایه مان جبران شود اما حالا کفگیرمان به ته دیگ خورده است.
مشکل از کجاست؟
یک کارشناس توسعه جامعه محلی و اقتصاد روستا معتقد است که مشکل این طرح نام بزرگ فقدان پشتوانه علمی و کارشناسی آن است. علی موسوی میگوید: در زمان تصویب این طرح بسیاری از کارشناسان که رفتو آمدی در دولت داشتند پیشنهاد دادند که نام طرح را روستای بدون بیکار نگذاریم چرا که محقق نمیشود. جامعه یک عنصر پویاست. یعنی همان زمان که شما در حال ایجاد شغل هستید به تعداد بیکاران شما اضافه میشود. پسری از خدمت سربازی میآید، دختری فارغالتحصیل میشود یا مثلا جوانی به هر دلیلی شغل فعلیاش را از دست میدهد. ادعای ریشهکنی بیکاری حتی در یک روستا ادعای بسیار بزرگی است. پیشنهاد کارشناسان این بود که نام این طرح را ایجاد روستاهای کارآفرین بگذارند. اما به هر دلیلی مورد موافقت دولت قرار نگرفت.
او ادامه میدهد: مشکل دیگر این است که دولت باید بپذیرد همه مشکلات روستا یا اشتغال در آنها را نمیتوان با تزریق وام و تسهیلات حل کرد. دولت باید برای اشتغال در روستا، مانند هر بخش دیگری نیاز سنجی و مطابق نیازهای یک روستا روند توسعه آن را تسهیل کند. ما روستایی داریم که به هیچ عنوان متقاضی دریافت وام نیست. کسب و کارهای خودش را دارد بلکه فقط می خواهد بتواند سیستم برقرسانی اش را تقویت کند. دولت باید ببیند مشکل هر روستا چیست؟ یک نکته بسیار مهم دیگری نیز وجود دارد. اگر تجربه موفق روستاها را مرور کنیم و دولت برای احصا آن برنامه بریزد، خواهد دید که در هیچ روستایی به دستور دولت و وام توسعه اتفاق نیفتاد. بلکه بیشتر روستاهای موفق ما، روستاهایی هستند که توسعه از پایین به بالا و با همراهی رهبران محلی خودشان اتفاق افتاد. دولت فقط باید نقش تسهیلگر را ایفا کند.
به برنامه برگردیم
موسوی اضافه میکند: در برنامه 5 ساله ششم توسعه کشور مقرر شده است دولت موظف است در هر سال برنامه برای 5 هزار روستا سند اشتغال تدوین کند. یعنی با پایان سال آخر برنامه 25 هزار سند مبتنی بر تحقیق و مطالعه. اما این اتفاق رخ نداده و نمیدهد. برنامه توسعه سند بالادستی و معیار عمل دولت است؛ چه دولتی که تدوینگر آن باشد چه دولتی که میراثدار برنامه است. بنابراین اگر مطابق با تکلیف برنامه عمل میشد نه این طرح پرطمطراق شکست میخورد نه روستاهای ناامید از توسعه میشدند.
انتهای پیام
دیدگاه تان را بنویسید