کارگران و یک قرن مبارزه برای احقاق حقوق
تجربه نشان داده است که صدای حاصل از بینانی و بیخانمانی خاموش نمیشود چراکه بر پایه حق طبیعی انسان برای زندگی شکل میگیرد.
بیان فردا | لیلا عسگری وش | بیش از یک قرن است که از اولین اعتراضات جمعی کارگران علیه وضعیت سخت و اسفبارشان میگذرد. زمانی که در 136 سال پیش و در اول ماه مه ۱۸۸۶ کارگران آمریکایی در اعتراض به وضع خود که حاصل تثبیت نظم سرمایهداری بود به خیابان آمدند و با سرکوب و آزار مواجه شدند، نظام انباشت سرمایه که با سودای سود بیشتر جای نظم قدیمی فئودالیته و ارباب و رعیتی را گرفته بود در ابتدا با توسعه و ترقی بیوقفه صنعت و رفاه خود را نمایان کرد. غافل از اینکه زرق و برق دودهای ماشینهای بخار و کارخانههای صنعتی خنجر در روح و جسم کارگرانی وارد کرده است که شبانهروز با حداقلها برای زنده ماندن درحال چرخاندن چرخهای ترقی نظم جدید هستند.
زمان زیادی طی شده است و با پا گرفتن رسانهها و ابزارهای سمعی و بصری گوناگون، به طور دائمی با واژههای توسعهیافته و قدرتهای برتر دنیا مواجه هستیم. با این وجود به گزارش الکس پرس که به مناسبت روز کارگر نوشته شده است نشان میدهد که هنوز کارگران در ایالات متحده برای روزی ۸ ساعت کار مبارزه میکنند. این همان خواستهای است که بیش از یک قرن پیش خونهای زیادی را به کف خیابان ریخته است.
آن روی دیگر سکه کارگران در حاشیه نظم جهانی هستند که صدایشان بهسختی چه در داخل سرزمینهای خود و چه خارج از آن به گوش دیگران میرسد. از سال ۱۳۰۰ شمسی در ایران که کارگران چاپخانهها به دعوت «شورای مرکزی فدراسیون سندیکای کارگری» اول ماه مه را گرامیداشتند تا به امروز که هر ساله در این روز با اعتراضات خود برای وضعیت دشوار خود فریاد میکشند، میتوان گفت تقریبا چیزی تغییر نکرده است و «در بر همان پاشنه میچرخد.»
سال ۱۴۰۱ با انبوهی از مشکلات برای قشر کارگر و بخش وسیعی از جامعه ایران آغاز شد. برخلاف تصوراتی که شاید با به رو بهبهبود رفتن بیماری همهگیر کرونا برای وضعیت اقتصادی تصور میشد اما با تورم افسارگسیخته و حتی افزایش بیش از ۵۰ درصدی حقوق و دستمزد بهنظر میرسد تمام روزنههای امید در زندگی به بنبست رسیدهاند. گزارشها نشان میدهد که حتی با افزایش ۱۰۰ درصدی حقوق کارگران شکاف میان تورم و دستمزدها نمیتواند ذرهای کم شود.
تورم و در کنار آن نرخ بیکاری، جمعیت بسیاری را به زیر خط فقر رسانده است، بهطوری که گزارش مرکز پژوهش تامین اجتماعی نشان میدهد ۳۱.۸ درصد جمعیت مناطق شهری و ۵۰ درصد جمعیت روستایی در سال ۱۴۰۰ به زیر خط فقر مطلق رفتهاند. بر خلاف ادعای نرخ بیکاری ۸.۹ درصدی که در سال گذشته مطرح شد، آمارهای نرخ مشارکت اقتصادی ۴۰.۹ درصد بوده است. این نشاندهنده یا میزان زیادی از فاقدان شغل است و یا افرادی که در مشاغل غیررسمی مشغول بهکار هستند. مشاغل غیر رسمی یعنی مشاغلی که فاقد قرارداد، پوشش بیمهای و حتی حداقل دستمزد مصوب هستند. درنتیجه درحال حاضر با انبوهی از کارگرانی مواجه هستیم که پس از گذشت بیش از صدسال هنوز دستاورد مشخصی برای حق و حقوقشان نداشتهاند.
با مروری بر وضعیت کارگران در سالهای گذشته و حتی در دوران پهلوی میتوانیم مطالبات و خواستههای آنها مبنی بر شکاف طبقاتی عظیم، مشکلات مسکن، مهاجرت از زادگاه خود برای تغییر شرایط درآمدی، نداشتن امنیت شغلی و جانی را مشاهده کنیم. بررسیها میگویند حدود ۶۰ درصد کارگران در اواخر دهه ۵۰ فاقد مسکن بودهاند. آیا چیزی تغییر کرده است؟ امروزه با یک تخمین ساده میشود حدس زد یک کارگر اگر حداقل دریافتی خود را تماما پسانداز کند شاید بتواند ۵۰ سال آینده صاحب مسکن شود. این نه قابل اجرا است و نه قابل تصور.
تصمیمات دولتی درخلاف جهت منافع کارگران اما چاق کننده جیب دلالان و اقشار مرفه در کنار فشارهای تحریمی نظم جهانی میتواند دست در دست هم عرصه را برای اعضای یک سرزمین تنگتر کند و معضلات و آسیبهای اجتماعی جبرانناپذیری را بهوجود آورد. از حذف یارانههای انرژی به توصیه یک نهاد بینالمللی چون صندوق بینالمللی پول که مستقیما معیشت قشر ضعیف و وابسته به حملونقل را هدف گرفته است تا فساد در تمام سطوح، تمامی این عوامل به به محاق رفتن معیشت کارگران دامن زدهاند.
مشکلات معیشتی را در کنار مشکلات محیطزیستی و فشار آن را بر روی طبقهای که در بدترین شرایط محیطی با بیآبی، گردو خاک و آلودگی زندگی میکند و حتی توان درمان خود را با بیمههای سلامت ناکافی ندارد را تصور کنید. آب مایه حیات است و درحال حاضر ما با بحرانی مواجه هستیم که برخی از عواقب آن را در اعتراضات مردم رنجدیده خوزستان برای جرعهای از آب مشاهده کردیم.
درکنار اعتراضات کارگران در چند سال اخیر شاهد همافزایی طبقات مختلف در اعتراضات بودیم از جمله حضور بازنشستگان، معلمان و پرستاران و برخی از کارمندان دیگر نهادهای دولتی. این اعتراضات نسبت به وضعیت معیشتی تضعیف شده و تبعیض سیستماتیک شکل گرفته است و بهنظر نمیرسد به زودی شاهد فروکش آن باشیم.
آنچه که در سالهای اخیر همواره شاهد آن بودهایم سرکوب گسترده است که رنج معیشت و نابرابری را برای این اقشار مضاعف میکند. سرکوب و مبارزه برای حق زندهماندن در ایران و درتمام دنیا اما دو جریان همیشگی و درکنار هم بودهاند که تجربه نیز نشان داده است که صدای حاصل از بینانی و بیخانمانی خاموش نمیشود چراکه بر پایه حق طبیعی انسان برای زندگی شکل میگیرد. نمیتوان با سرکوب و دستور برای خاموشی، افراد را وادار کرد تا از صدای گرسنگی خود و فرزندانشان ناله نکنند.
لازم است که در روز جهانی کارگر مداوم به خود یادآوری کنیم که حفظ این روز که با مسیر سخت و پر مشقتی همراه بوده است با تبریک و گلهای تدارکاتی میسر نمیشود و رنج ستمدیدگان را تبریک نمیگویند.
انتهای پیام
دیدگاه تان را بنویسید