سرانجام موسولینی و معشوقه‌اش، آویزان شدن اجساد پس از تیرباران
کد خبر: 17027

سرانجام موسولینی و معشوقه‌اش، آویزان شدن اجساد پس از تیرباران

موسولینی متولد 1883 در منطقه فورلی Forli ایتالیا فرزند یک سوسیالیست ایتالیایی صاحب یک کارگاه آهن کاری بود و مادرش یک آموزگار.

بیان فردا | دوران| 28 اپریل سال 1945 پارتیزانهای ایتالیایی و عمدتا کمونیست اجساد بنیتو موسولینی Benito Mussolini، معشوقه 33 ساله اش کلارتا پتاچی Clara (Claretta) Petacci و سه تن دیگر از یازده مقامی را که در نقطه ای دور دست تیرباران کرده بودند به میلان منتقل و از بالکن یک ساختمان به صورت وارونه آویزان کردند تا مردم تماشا کنند.

اندکی پس از آویزان کردن اجساد از بالکن در 28 اپریل 1945، مردمی که تلاشهای موسولینی را برای پیشرفت ایتالیا به یاد داشتند به محل هجوم بردند و ضمن اعتراض پرخاش آمیز به پارتیزانها و بی وطن خواندن آنان، اجساد را پایین آوردند، جسد موسولینی را به شهر زادگاهش بردند و مدفون ساختند و بعدا ساختمان آرامگاه و مجسمه اش را.

پاتیزانهای کمونیست سه روز پیش از آن، در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم این شماررا هنگام فرار از ایتالیا دستگیر و 27 اپریل اعدام کرده بودند.

موسولینی و همراهان که مقامات حکومت شمال ایتالیا بودند با کاروانی مرکب از هشت کامیون نظامی آلمان عازم خروج از ایتالیا بودند که درمنطقه دونگو Dongo نزدیک به مرز سویس دستگیر شده بودند. «دونگو» در لمباردی و 70 کیلومتری شمال شهر میلان واقع شده است. پارتیزانان کامیونهای آلمانی را جهت بازرسی متوقف کرده بودند و ضمن بازرسی موسولینی را که در لباس نظامیان آلمانی بود شناختند.

برخی از مقامات همراه موسولینی در زیر پتو و پالتوها و لباسهای اضافی نظامیان آلمانی که از انبار خارج و به آلمان باز گردانده می شدند پنهان شده بودند. پارتیزانها طبق یک روال عادی، بار کامیونها را بازرسی می کردند که رهبر سابق دولت ایتالیارا یافتند که مردم اورا «دوچه Duce» خطاب می کردند. روایت است که احتمالا نظامیان آلمانی که مامور خارج ساختن این عده از ایتالیا بودند آنان را «لو» داده بودند. اوربانو لازارو Urbano Lazzaro یکی از پارتیزانان که موسولینی را شناخته و دستگیر کرده بود بعدا در این زمینه یک کتاب نوشته است. از مناطق شمالی ایتالیا که موسولینی از 1943 تا 1945 بر آنها حکومت می کرد یکانهای نظامی آلمان دفاع می کردند تا این قسمت به تصرف متفقین در نیاید.

در آن روز پارتیزانها پس از مختصر پرسش و پاسخ تصمیم به اعدام دستگیرشدگان می گیرند و تصمیم خودرا پس از انتقال آنان به محلی دیگر و نزدیکتر به میلان به اجرا می گذارند. پاره ای از این پارتیزانها بعدا اعتراف کرده اند که نسبت به اعدام «کلارتا» اکراه داشتند ولی او با اصرار تمام خودرا سپرِ جان موسولینی کرده بود که راهی جز اعدام همه نبود.

موسولینی که از 1922 رئیس دولت ایتالیا بود در جولای 1943 و پس از پیاده شدن نیروهای نظامی متفقین در جنوب ایتالیا، به تصمیم ویتوریو امانوئله سوم (ویکتور امانوئل) پادشاه ایتالیا از کار برکنار و زندانی شد تا او (امانوئله) بتواند با متفقین به سازش دست یابد و ایتالیا ویران نشود که هیتلر با فرستادن کماندو و ... وی را از زندان رهانید و نظامیان اعزامی هیتلر شمال ایتالیا را تصرف و در آنجا مستقر شدند و موسولینی تا اپریل 1945 بر این قسمت ایتالیا حکومت می کرد.

موسولینی متولد 1883 در منطقه فورلی Forli ایتالیا فرزند یک سوسیالیست ایتالیایی صاحب یک کارگاه آهن کاری بود و مادرش یک آموزگار. وی که به پیروی از پدر، یک سوسیالیست شده بود پس از یک اقامت نسبتا طولانی در سویس در جوانی و مطالعه ایسم ها از مارکسیسم تا کاپیتالیسم و لیبرالیسم و افکار ناسیونالیستی «نیچه» دارای یک تفکر میانه (نه مارکسیستی و نه کاپیتالیستی) شده بود. او که اشتیاق فراوان به خواندن تاریخ داشت آرزوی احیاء عظمت وطن خود و ایجاد امپراتوری روم یافته بود. موسولینی که از کار تدریس دست برداشته و روزنامه نگاری پیشه کرده بود و حتی ناشر یک روزنامه شده بود پس از آغاز جنگ جهانی اول، داوطلبانه وارد ارتش شد که در یک نبرد گلوله خورد و مجروح شد.

جنگ و تحمیلات قدرت ها به ایتالیا تفکر ناسیونالیستی اورا تقویت کرد و به تنظیم افکار خود که مخلوطی از سوسیالیسم، ناسیونالیسم و کاپیتالیسم دولتی بود پرداخت. در زمینه اقتصاد وی معتقد به تنظیم برنامه ها و تمرکز سیاست تولید در دست دولت و مدیریت کارخانه ها در دست شورای کارگران و کارفرماییان و اشتراک منافع بود که این روش را کورپوراتیستی Corporatist گویند. موسولینی برضد استثمار فرد از افراد و شدیدا ضد فساد و سوء استفاده طبقه اِلیت (خواص) و ثروتمندان بود. در زمینه اجتماعی سعی بر این داشت که به جای برخورد طبقاتی، همکاری طبقاتی تقویت شود و سندیکاها مانع استثمار کارفریان شوند. وی ناسیونالیسم و غرور ملی را عامل پیشرفت و مدرنیزه شدن، مدنیّت و اعتلای فرهنگی می دانست. موسولینی با جمع بندی این افکار خود حزبی را تاسیس کرد که نام فاشیسم بر آن نهاد و چون بوی ناسیونالیستی این حزب شدید بود نظامیان سابق به آن پیوستند و رنگ دیسیپلین نظامی به خود گرفت. راهپیمایی ها با لباس متحد الشکل مشکی (یونیفورم) و شعارهای ملی گرایانه و ضد فساد او جلب توجه کرد بگونه ای که پادشاه ایتالیا در 1922 اورا نخست وزیر کرد. موسولینی ضدیت خودرا با کمونیسم و لیبرالیسم پنهان نمی کرد، کمونیسم را کارخانه تنبل سازی و دفن استعداد و انگیزه و لیبرالیسم را وسیله به قدرت رسیدن زرنگ ها و آزمندان معرفی می کرد و این دو دسته بودند که برای ترسانیدن مردم از فاشیسم، این کلمه را مترادف خشونت و ترور نشان دادند و تبلیغ منفی کردند که در اذهان باقی مانده است مخصوصا که در جریان جنگ جهانی دوم موسولینی و حزب او شکست خوردند و قلم به دست فاتحان افتاد.

موسولینی در اجرای افکار خود به تصرف اتیوپی، سومالی و آلبانی دست زد و برای تصرف مصر صدها هزار نظامی به لیبی فرستاد و به یونان حمله برد و .... اتحاد او با هیتلر در سال 1936 با هدف داشتن یک متحد بود تا در پیاده کردن افکار ناسیونالیستی اش تنها نباشد. وی با همین هدف نیز به فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا کمک کرد. موسولینی که ایتالیا در دوران حکومت او پیشرفت بسیار کرد و به صورت یک قدرت جهانی در آمد آرزو داشت که وطن را بار دیگر آقای مدیترانه کند. وی پادشاه ایتالیا را حفظ کرد. موسولینی تنها اجازه داده بود که ایتالیایی ها اورا «دوچه» حزب حاکم بخوانند. توجه ایتالیایی ها به افکار و کارهای موسولینی اخیرا افزایش یافته و انتخاب نوه های او به نمایندگی پارلمان و دیدار از گور او در زادگاهش به همین دلیل است. موسولینی تنها یک زن داشت ولی مِترس های متعدد که کلارا (کلارتا) آخرین آنان بود. وی چهار پسر و یک دختر داشت و 62 سال عمر کرد.

موسیلینی

پارتیزانها پس از اعدام Benito Mussolini، معشوقه اش کلارتا پتاچی و ۱۱ مقام دیگر، اجساد را ۲۸ اپریل ۱۹۴۵ به میلان منتقل و ۴ تن از آنان ازجمله موسولینی و کلارتا را به این صورت وارونه از یک ساختمان آویزان کردند.

انتهای پیام

 

دیدگاه تان را بنویسید