لاریجانی نمیخواست تهمت قدرتطلبی بخورد، در انتخابات ثبتنام نکرد
محمدرضا باهنر گفته چند مرتبه با آقای لاریجانی صحبت کردم و او هر بار میگفت که قصد ندارد در انتخابات مجلس شرکت کند. من نتوانستم او را برای حضور در انتخابات مجلس قانع کنم؛ چون این موضوع را به مصلحت نمیدانست.
بیان فردا | محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: انتخابات پیشرو، انتخابات مهمی است. برخی از سر شوخی به ما میگویند که وقتی صحبت میکنید، همیشه میگویید: «مقطع حساس کنونی» اما واقعیت قضیه این است که شرایط فعلی، مقطع حساس و مهمی است چراکه معلوم میدارد که مجلس قرار است چگونه شکل بگیرد؛ نخست اینکه با چه فرایندی شکل بگیرد و دوم اینکه در زمان شکلگیری، چگونه میتواند عمل کند.
بخشهایی از گفت و گوی باهنر را در ادامه میخوانید:
همانطور که شما هم اشاره کردید، تا زمانی که انتخابات جدی و حزبی در کشور نداشته باشیم، همیشه یک سری مشکلات خواهیم داشت. در انتخابات پیشرو نیز احزاب دور همدیگر جمع میشوند، جبهه و ائتلاف تشکیل میدهند و عدهای موفق خواهند شد به مجلس راه پیدا کنند، اما روز اول افتتاح مجلس که هفتم خردادماه خواهد بود، به شکل طبیعی خواهیم دید که حداقل ۲۰۰ نفر از ۲۹۰ نفری که از میدان پر زحمت و پر مشقت رقابت بیرون آمدهاند و نماینده شدهاند، اصلا همدیگر را از قبل ندیدهاند و نمیشناسند و تازه در مجلس میخواهند آشنا شوند.
وظیفه مجلس، ترسیم نقشه راه برای دولت است. حضرت امام (ره) فرمودند که مجلس در راس امور قرار دارد و واقعیت قضیه هم این است که مجلس بر اساس قانون اساسی، اختیارات بسیار وسیع و فراوانی در اداره حکومت دارد، اما تا مواضع این دویست نفر نماینده منتخب بخواهد به همدیگر نزدیک شود، با یک چشم بر هم زدن، دوره ۴ ساله نمایندگیشان تمام خواهد شد. به همین دلیل معتقدم هر چقدر دوره نمایندگی یک نفر بیشتر شود، آن فرد برای نمایندگی مجلس جا افتادهتر و بهتدریج تبدیل به یک پارلمانتاریست قوی میشود و میتواند همهچیز را به خوبی بفهمد. مرحوم پرورش نماینده وقت مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی، یک زمانی نایب رئیس مجلس بود؛ او بعضا میگفت برخی نمایندگان تا بخواهند اسم خیابانهای تهران را یاد بگیرند، دوره نمایندگیشان به پایان میرسد.
متاسفانه فرصت راضیکردن چهرههای مطرح در جریان اصلاح قانون انتخابات و بهخاطر پیشثبتنام، از دست رفت؛ چون هر کسی که پیشثبتنام نکرد، دیگر نمیتواند ثبتنام کند.
قبل از اینکه وارد بحث انتخابات ۱۴۰۴ شویم، باید تاکید کنم که مشارکت در انتخابات مجلس اهمیت بالایی دارد. مقام معظم رهبری بر خلاف عرف معمول که معمولا دیر وارد بحث انتخابات میشدند، اینبار یک سال مانده به انتخابات، ۴ واژه کلیدی مشارکت، رقابت، امنیت و سلامت انتخابات را مطرح کردند؛ یکی از دلایل اهمیت مشارکت در انتخابات مجلس، این است که ما همیشه میزان حضور در پای صندوقهای رای را به میزان وابستگی مردم به حاکمیت ترجمه کردهایم.
شاید برخی کشورها با کمتر از ۳۰ مشارکت، انتخابات را برگزار میکنند و آن میزان رای را نیز طبیعی میدانند و چندان هم مشکلی ندارند، اما از ابتدای انقلاب اسلامی، ما همواره عنوان کردهایم که حضور پای صندوقهای رای، نشان از حضور مردم در مشارکت با نظام و حاکمیت دارد؛ بنابراین دشمن و نیروهای داخلی و خارجی این موضوع را دنبال میکنند و در هر صورت، باید تلاش کنیم مشارکت افزایش پیدا کند.
عملکرد شورای نگهبان و هیاتهای اجرایی تا اندازهای در میزان مشارکت و رقابت، تاثیر دارد. در شهرهای بزرگ مانند تهران، تبریز و مشهد که بیش از سه یا چهار نماینده دارند، معمولاً این لیستها هستند که حرف اول را میزنند و اشخاص حقیقی تاثیر چندانی روی میزان مشارکت ندارند.
در شهرهای بزرگ اگر دو، سه لیست قوی با عناوینی مثل اصولگرایی، اصلاحطلبی یا اعتدالی بیرون بیایند، میتوانند مشارکت را بالا ببرند. در کنار شهرهای بزرگ، ما ۱۹۰ حوزه انتخابیه تکنماینده داریم و اگر بخواهیم حوزههای دونفره را نیز اضافه کنیم، شاید چیزی حدود ۲۱۰ نفر از نمایندگان منتخب، از حوزههای تکنمایندگی یا دو نمایندگی وارد مجلس میشوند.
در شهرهای کوچک و متوسط، بیشتر رقابتها از نوع طائفهای، قومیتی، صنفی یا حتی جنسیتی است؛ بنابراین فکر میکنم اگر شورای نگهبان قدری با سعهصدر برخورد کند، بهخصوص در شهرهای کوچک و متوسط میتوانیم شاهد افزایش مشارکت باشیم.
در حوزههای تکنفره یا دو نفره اگر فرضا یک چهره فرهنگی مطرح صلاحیتش تایید نشود، یکعده از فرهنگیان در آن حوزهها، دیگر پای صندوق رای نمیآیند، یا اگر فرضا صلاحیت فردی مطرح از یک طایفه یا قومیت تایید نشود، ممکن است بخشی از آن قومیت، دیگر پای صندوق نیایند؛ بنابراین میخواهم بگویم که فردمحوری در شهرستانها بسیار بیشتر از شهرهای بزرگ است.
صلاحیت فتنهگران و اغتشاشگران نباید برای انتخابات تایید شود
البته طبیعی است صلاحیت کسانی که فتنهگر، اغتشاشگر یا واجد مشکلات حقوقی جدی هستند، نباید تایید شود. معمولا شورای نگهبان در جریان بررسی صلاحیتها، افراد را به سه گروه تقسیم میکند؛ عدهای احراز صلاحیت، عدهای دیگر احراز عدم صلاحیت و عده زیادی هم عدم احراز صلاحیت. اینها با هم تفاوت معناداری دارند. به اعتقاد من شورای محترم نگهبان قدری باید با سعهصدر بیشتر برخورد کند تا بتوانیم از تعداد کسانی که از انتخابات باز میمانند، کم کنیم. این موضوع میتواند در میزان مشارکت تاثیر بگذارد.
اینکه انتخابات مجلس چه تاثیری روی ریاست جمهوری آینده دارد. این سوال را از این جهت میپرسم که با نگاهی اجمالی به تاریخ متوجه میشویم که معمولا انتخاب یک مجلس با یک رویکرد سیاسی خاص، روی رویکرد سیاسی دولت بعدی نیز تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم میگذارد.
برعکس این ماجرا هم صادق است. اگر بخواهیم از تاثیر دولت روی مجلس سخن بگوییم، شاید شکلگیری مجلس چهارم با قاطبه «راست سنتی» پس از روی کارآمدن دولت مرحوم هاشمی در سال ۶۸ نمونه خوبی باشد. روی کارآمدن دولت نهم پس از پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم نیز نمونه خوبی از تاثیر ترکیب سیاسی مجلس روی دولت است. نظر شما چیست؟
بقیه دولتها هم به همین شکل بودند. مگر انتخابات ۹۲ خاص نبود؟ مگر ۸۴ خاص نبود؟ در اینجا برمیگردیم به همان بحث قبلی که انتخابات در کشور ما براساس سیستم حزبی و منطبق بر برنامه نیستند و معمولا قدری هیجانی هستند.
انتخابات سالهای ۸۴، ۷۶ و ۹۲ عملاً هیجانی بودند. البته در دور دوم، معمولا رسم بر این بوده که روسای جمهور مستقر، مجددا انتخاب شدهاند؛ لذا در پاسخ به این سوال که آیا انتخابات مجلس روی انتخابات ۱۴۰۴ تاثیر میگذارد، من معتقدم که حتما تاثیر خواهد داشت.
مشخص نیست که حتما اینگونه بشود. البته ممکن است مجلسی که تشکیل میشود، مخالف دولت مستقر باشد. این نوع مجلس، حتما برای دولت مشکل ایجاد خواهد کرد. به همین ترتیب، دولت برای اینکه بتواند انتخابات دور آینده را داشته باشد، با چالش جدی روبهرو خواهد شد. البته بنده اصولاً در عالم سیاست معتقدم که مجلس، مکلف است از دولت مستقر حمایت کند، یعنی مجلس نمیتواند صرفا به این بهانه و توجیه که قوه اجرایی، همحزبی او نیست، مدام با دولت کَلکَل کند.
من مدعی هستم که ۹۰ درصد تصمیمات مجالس ما، غیرجناحی و کاملا ملّی هستند. زمانی که مجلس میخواهد بودجه را تصویب کند، نباید نگاه کند که به لحاظ سیاسی آیا با دولت موافق است یا خیر و اگر با دولت موافق نیست، بودجه را طوری تصویب کند که دولت ضعیف شود یا زمین بخورد. من این اقدام را غیر اخلاقی، غیر عرفی و ضایعکننده منافع ملّی میدانم.
در مجموع اگر مجلسی تشکیل شود که با دولت مستقر همسو نباشد، بالقوه میتواند برای دولت مشکل ایجاد کند و روی انتخابات ریاستجمهوری هم تاثیر بگذارد.
زمانی که من در مجلس پنجم بودم، دولت آقای خاتمی مستقر شد. رئیس مجلس پنجم هم رقیب آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ بود و من هم رئیس ستاد انتخاباتی آقای ناطق نوری بودم. من در مجلس پنجم، رئیس کمیسیون تلفیق بودم و در سال ۷۶ بودجه را طوری برای آقای خاتمی و دولت او بستیم که سخنگوی دولت اصلاحات در تلویزیون اعلام کرد قانون بودجه مصوب مجلس بسیار عالمانهتر و عادلانهتر از چیزی بود که دولت در قالب لایحه به مجلس ارائه داده بود. ما نگاه نکردیم که، چون دولت، دولت اصلاحات است و دولت ما نیست، بودجهای برای دولت تصویب کنیم که مشکلزا شود.
البته برخی تصمیمات مجلس کاملا جناحی هستند؛ مثلا در موقع انتخاب روسای کمیسیونهای مجلس، رای اعتماد به وزیران پیشنهادی دولت یا فرضا استیضاح یک وزیر، این آرای سیاسی هستند که تاثیرگذار میشوند، اما زمانی که مجلس میخواهد قانون بودجه را تصویب یا فرضا یک مشکل صنفی را حل کند، باید بر مبنای منافع ملّی تصمیم بگیرد. متاسفانه مجالس ما بعضاً این اشتباه را مرتکب میشوند و تصور میکنند، چون دولت به لحاظ سیاسی با آنها همسو نیست، پس باید چوب لای چرخش بگذارند. این کار خوبی نیست؛ چراکه بهرهوری کشور را بهشدت کاهش میدهد.
در مجموع اگر مجلسی تشکیل شود که با دولت مستقر همسو نباشد، بالقوه میتواند برای دولت مشکل ایجاد کند و روی انتخابات ریاستجمهوری هم تاثیر بگذارد. البته نمیخواهم بگویم این تاثیر تعیینکننده است، به این عنوان که مجلس میتواند دولت را تغییر دهد.
البته شاید دوستان اصولگرای ما، این صحبت را چندان نپسندند، اما تجربه من نشان میدهد که اگر در مجلس، یک فراکسیون «اقلیت قدرتمند» در مقابل فراکسیون اکثریت شکل بگیرد، فراکسیون اکثریت بهتر میتواند کار کند. حتی اگر اصولگرایان هم میخواهند در مجلس بعدی حاکم باشند و کار کنند، برای آنها بهتر است که یک فراکسیون اقلیت قدرتمند اصلاحطلب در مجلس حضور داشته باشد.
بیشتر بخوانید: مرتضی جوادی آملی: وقتی شخصی مثل لاریجانی کنار زده میشود، فکر میکنید بقیه میآیند
اصلا یکی از اشکالات مجلس فعلی این است که از ابتدا، فراکسیون اقلیت قدرتمند نداشت. مجلس یازدهم یک فراکسیون به نام فراکسیون «انقلاب اسلامی» با حدود ۲۲۰ نفر عضو دارد که ریاست آن با آقای قالیباف است، اما رای این ۲۲۰ نفر هیچگاه با همدیگر جمع نشده است. شما اگر به رای اعتماد وزرا، استیضاحها و سایر مسائل نگاه کنید، میبینید که ذیل گفتمان فراکسیون ۲۲۰ نفره انقلاب اسلامی، هفت - هشت خُردهگفتمان وجود دارد که با همدیگر اختلاف دارند.
حتی اگر اصولگرایان هم میخواهند در مجلس بعدی حاکم باشند، برای آنها بهتر است که یک فراکسیون اقلیت قدرتمند اصلاحطلب در مجلس حضور داشته باشد. یکی از اشکالات مجلس فعلی این است که از ابتدا، فراکسیون اقلیت قدرتمند نداشت.
زمانی که یک اقلیت قدرتمند در مجلس در مقابل ما بود و من در آن زمان مجلس را اداره میکردم، قبل از هر رایگیری، با ۵ درصد اختلاف میتوانستم بفهمم که فلان پیشنهاد یا لایحه چه تعداد رای میآورد. اما در مجلس یازدهم وقتی میخواستند وزیری را استیضاح کنند، میزان موافقین و مخالفین استیضاح آن وزیر اصلا معلوم نبود. حتی بسیاری از وزیران، رای فراکسیون اکثریت را نداشتند.
اگر فراکسیونی با ۲۲۰ نفر عضو، منسجم و همراه عمل کند، تصمیم میگیرد که یک وزیر رای بیاورد یا نیاورد، اما در مجلس یازدهم، رای فراکسیون اکثریت در بسیاری از مواقع کاملا ژلهای بود. حتی گاهی اوقات دیدیم که رئیس مجلس با اینکه به جد دنبال تصویب یک لایحه یا مصوبه بود، اما آن لایحه یا مصوبه رای نمیآورد؛ چراکه فراکسیون اکثریت، همگرایی و همراهی نداشت.
مجلس سوم هم که دست چپیها بود، فراکسیون اکثریت قدرتمند داشت. مجالس پنجم و چهارم نیز به همین شکل بودند. اتفاقا میخواهم بگویم جز مجلس فعلی، همه مجالس دارای این اقلیت قدرتمند بودند. حتی در مجلس ششم، گاهی اوقات فراکسیون اقلیت در مقابل فراکسیون اکثریت که شامل نمایندگان سطح بالا از نیروهای اصلاحطلب بود، میایستاد و نمیگذاشت کار جلو برود.
به قالیباف گفتم اگر شما یک فراکسیون اقلیت قوی در مجلس داشتید، بهتر میتوانستید مجلس را مدیریت کنید
من بهعنوان یک نیروی اصولگرا، طبیعی است که علاقهمندم فراکسیون اکثریت دست اصولگرایان باشد، اما میخواهم بگویم که برخی اصولگراها علاقهمند هستند که فراکسیون رقیب نداشته باشند که من میگویم این نظر، کاملا اشتباه است؛ چون کار مجلس را ضایع میکند. من حتی اخیرا به آقای قالیباف هم گفتم که اگر شما یک فراکسیون اقلیت قوی در مجلس یازدهم داشتید، حتماً بهتر میتوانستید مجلس را مدیریت کنید.
من با وجود اینکه منصوب به یک جریان سیاسی در کشور هستم، اما روی امر مشارکت، حساسیت بالایی دارم و معتقدم که بالا رفتن مشارکت در این دوره از انتخابات، حتی مهمتر از نوع انتخاب است. بسیاری از دوستان ما این صحبت را قبول ندارند و میگویند که مشارکت باید به اندازهای بالا برود که در نهایت اصولگرایان انتخاب شوند، اما من میگویم هر چقدر مشارکت بالاتر برود بهتر است ولو اینکه رقیب ما اکثریت را به دست آورد. البته این رقیبی که عرض میکنم... رقیب در چارچوب نظام است. بحث من اصلا فتنهگر، اغتشاشگر، هنجارشکن و برانداز را در بر نمیگیرد. گاهی اوقات به شوخی از اصطلاح «اصلاحطلبان خوشخیم» استفاده میکنم؛ یعنی کسانی که دنبال تحریم و تخریب نیستند.
در مجموع باید سعی کنیم تا مشارکت بالا برود؛ چرا که این موضوع هم برای نیروهای داخلی و هم معاندان خارجی پیام خاصی دارد. واقعیت قضیه این است که اگر در بحث انتخابات مجلس فضا بازتر و جدیتر شود، مشارکت میتواند به ۵۵ و حتی ۶۰ درصد هم برسد و حتماً این موضوع برای اقتدار نظام مفیدتر خواهد بود. برخی، اما متاسفانه با اینکه استراتژی اعلامیشان نیست، اما استراتژی اعمالیشان این است که مشارکت پایین باشد تا بتوانند انتخاب شوند. من این راهبرد را به مصلحت نظام نمیدانم.
من چند مرتبه با آقای لاریجانی صحبت کردم و او هر بار میگفت که قصد ندارد در انتخابات مجلس شرکت کند. من نتوانستم او را برای حضور در انتخابات مجلس قانع کنم؛ چون این موضوع را به مصلحت نمیدانست. البته در حال حاضر، آقای لاریجانی دارد تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس و برخی جریانها را رهبری میکند.
لاریجانی نمیخواست تهمت قدرتطلبی بخورد، در انتخابات ثبتنام نکرد
نمیخواهم از طرف آقای لاریجانی این صحبت را بیان کنم، اما شاید حس او این بود که اگر مجدداً ثبتنام کند، این حرکت، بوی نوعی قدرتطلبی به مشام مردم میرساند و مردم با خودشان خواهند گفت که لاریجانی با وجود سه دوره ریاست بر مجلس، دوباره برای مجلس اقدام کرده است.
من احساس کردم آقای لاریجانی برای اینکه خود را از این تهمت کنار بکشد و بگوید که وظیفه او خدمت بوده و خدمت خود را نیز انجام داده، دیگر ثبتنام نکرد. البته شاید دلایل دیگری نیز وجود داشت که باید از خود او سوال کرد.
شاید حس آقای لاریجانی این بود که اگر مجدداً ثبتنام کند، این حرکت، بوی نوعی قدرتطلبی به مشام مردم میرساند و مردم با خودشان خواهند گفت که لاریجانی با وجود سه دوره ریاست بر مجلس، دوباره برای مجلس اقدام کرده است.
بسیاری از افراد برای انتخابات مجلس به لاریجانی مراجعه میکنند و حمایت او را میخواهند
اکنون بسیاری از افراد به آقای لاریجانی مراجعه میکنند و میگویند بابت کاندیداتوری از ما حمایت کنید. دفتر او نیز برای هر کسی که مراجعه کند باز است. تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس نیز تحت لوای آقای لاریجانی دارند این طرف و آن طرف تلاشهایی صورت میدهند، اما اینکه خود آقای لاریجانی عَلَمی را بلند کرده باشد و بخواهد جریانی را در انتخابات مجلس راه بیندازد، چنین چیزی را نشنیدهام.
ببینید! اصلاحطلبان در سطح بالا به دو بخش تقسیم شدهاند؛ بخشی از آنها عملا دنبال تحریم انتخابات هستند؛ اسم اینها را میشود هنجارشکن یا هر چیز دیگری گذاشت. اما اطلاع دارم که تعدادی دیگر از اصلاحطلبان مشهور کشور، باورشان این است که اگر بخواهند به قدرت برگردند، باید در انتخابات شرکت کنند.
باید به «اصلاحطلبان خوشخیم» میدان داد و از آنها دعوت کرد
باید به «اصلاحطلبان خوشخیم» و سایر کسانی که حاضرند در چارچوب نظام کار کنند، میدان داد و از آنها دعوت کرد. البته اگر برخی بخواهند قدرت را در خیابانها و از طریق راهپیمایی و آتشزدن بهدست بیاورند، مشخص است که با هسته سخت نظام روبهرو خواهند شد؛ این دیگر رقابت حزبی نیست بلکه رقابت با نظام است، اما برای کسانی که حاضرند پای صندوق رای بیایند، باید تا حد امکان میدان را برایشان باز کرد.
جریانهای سیاسی در کشور ما برای انتخابات معمولا دوجناحی هستند؛ از دولت آقای روحانی به بعد، یک جریان سوم به نام «اعتدال» شکل گرفت. البته حزب اعتدال و توسعه و حتی تیپهایی مثل بچههای کارگزاران، تا جایی که اطلاع دارم فعال هستند و دارند کار میکنند. اگر اینها به همین ترتیب کار کنند و فعال شوند و بتوانند لیست خوبی برای تهران و سایر شهرهای بزرگ بدهند، من استقبال میکنم.
اگر حزب اعتدال و توسعه و حتی تیپهایی مثل بچههای کارگزاران، بتوانند لیست خوبی برای تهران و سایر شهرهای بزرگ بدهند، من استقبال میکنم.
لاریجانی نمیتواند با تفکر اصلاحطلبی همراه و هماهنگ شود
اینها فقط میتوانند در یک نقطه با یکدیگر اشتراک داشته باشند، اینکه افراد خیلی تند و تیز به مجلس راه پیدا نکنند؛ در غیر این صورت، من هیچگاه نمیتوانم تصور کنم که آقای لاریجانی بتواند با تفکر اصلاحطلبی همراه و هماهنگ شود.
ببینید! من عرض کردم که باید به کسانی که دنبال مشارکت هستند، میدان داد، اما من هیچ زمانی با آنها ائتلاف نمیکنم. وقتی اینها (اصلاحطلبان طرفدار مشارکت در انتخابات) بیایند و رقیب ما شوند، در این صورت، هم مشارکت بالا میرود و هم اینکه تعدادی از آنها و تعدادی از دوستان ما به مجلس میروند. اما اینکه بگویم، چون من علاقهمند هستم که اینها به میدان بیایند، پس باید با همدیگر ائتلاف کنیم اصلا معنا ندارد.
اختلاف مواضع ما کاملاً روشن است، اما این اختلاف باید قابل تحمل باشد. رشدیافتگان سیاسی کشورمان باید به نقطهای برسند که رقبای انتخاباتی خود را به رسمیت بشناسند. یک عده از دوستان تند و تیز ما هستند که رقبای انتخاباتی خود را به رسمیت نمیشناسند و میگویند که باید با بولدوزر از روی آنها رد شد؛ این در حالی است که رقابت انتخاباتی، شادی و شعف به همراه میآورد و مسابقه در خیرات است.
روحانی به صورت علنی در انتخابات مجلس شرکت نمیکند
تصور میکنم آقای روحانی برای مجلس بهطور علنی به صحنه نخواهد آمد. البته ممکن است پشتپرده عدهای کارهایی انجام بدهند، اما اینکه روحانی رسماً فعالیت کند و بیانیه بدهد، به نظرم چنین نخواهد شد. از قدیم مطرح بود که روحانی، پدرخوانده حزب اعتدال و توسعه است و اگر این حزب ائتلاف کند و لیست بدهد، قاعدتاً به نام روحانی تمام میشود، اما اینکه شخص او به میدان بیاید و بخواهد پدرخوانده رسمی یک لیست بشود، بعید میدانم.
ما به عنوان جامعه اسلامی مهندسین، مواضعمان را رسماً اعلام کردهایم. من هماکنون، همزمان عضو «شورای وحدت» و «شورای ائتلاف» هستم و در جلسات هر دو نیز شرکت میکنم و توصیه من به دوستان هر دو مجموعه این است که باید با همدیگر وحدت کنند. البته جریانهای دیگری مانند پایداری و شریان نیز حضور دارند که بعضا اعلام کردهاند میخواهند لیست مستقل بدهند. حتی یکسری اشخاص حقیقی مانند آقای قالیباف مدعی لیست تهران هستند و در سایر شهرها نیز تشکیلات دارند و مشغول کار هستند.
همه تلاش ما این است که مجموعه نیروهای اصولگرا به وحدت برسند. در شرایط کنونی، چشمانداز و امید ما این است که به وحدت صد در صدی برسیم، اما مشخص نیست که برسیم. در نهایت ممکن است که چهار تا لیست ضعیف هم در کنار لیست اصلی اصولگرایان بیرون بیایند که البته چنین اتفاقی همیشه مسبوق به سابقه بوده است. در تهران همیشه دو لیست اصلی وجود داشته است؛ یکی لیست اصلاحطلبی و دیگری لیست اصولگرایی. حالا برای انتخابات آینده ممکن است علاوه بر این دو، لیست سوم متعلق به اعتدالیون هم بیرون بیاید.
به همکاران خود در جامعه اسلامی مدرسین گفتهایم که اگر هر شورا و مجموعهای اعم از شورای وحدت، شورای ائتلاف و پایداری از شما برای حضور در جلساتشان دعوت کردند، حتما حضور پیدا کنید، اما همهجا این پیام را بدهید که ما دنبال وحدت هستیم و میخواهیم همه شما را به یک نقطه مشترک برسانیم.
رقابت خبرگان معمولا مانند مجلس شورای اسلامی نیست. همانطور که اشاره کردید در انتخابات دوره قبل، جامعه روحانیت اسم آقای هاشمی را در لیست خود قرار داد و او در تهران اول شد. سوال این است که اگر جامعه روحانیت مبارز نام آقای هاشمی را در لیست خود جای نمیداد، آیا لیست مرحوم هاشمی در تهران اول نمیشد؟ تصور من این است که اول میشد.
متاسفانه زندگی سیاسی مرحوم هاشمی زیر و بمهای فراوانی داشت. اقدام علیه مرحوم هاشمی از زمان دولت اصلاحات آغاز شد که دوم خردادیها به او لقب «عالیجناب سرخپوش» را دادند. بعد از پایان دوره اصلاحات هم آقای احمدینژاد بر سر کار آمد و تبدیل به رقیب جدی برای مرحوم هاشمی و در واقع مرحوم هاشمی، امپریالیسم احمدینژاد شد، اما مرحوم هاشمی سرانجام از نظر سیاسی عاقبت بهخیر شد و در آخرین انتخابات عمرش یعنی انتخابات خبرگان، در تهران اول شد.
البته همانموقع برخی تعابیر نامناسب مثل «لیست انگلیسی» برای لیست آقای هاشمی به کار گرفته شد. این تعابیر در حالی بود که بیش از ۶۰ درصد لیست آقای هاشمی با لیست فرضا جامعه روحانیت مبارز مشترک بود.
اگر آقای سیدحسن خمینی به انتخابات بیاید و در انتخابات بماند، قاعدتاً لیستی بیرون خواهد آمد که نماد آن لیست، سیدحسن خمینی میشود و طبیعی است که در آن لیست، آقای روحانی هم خواهد بود. از طرفی بعید هم میدانم که میان این لیست با لیست جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، اختلاف نفرات بیشتر از ۱۰ نفر شود؛ اختلاف نفرات حداکثر ۴ یا ۵ نفر خواهد شد. در انتخابات خبرگان حتما شاهد رقابت خواهیم بود، اما این رقابت، به اصطلاح خیلی جدی و خونآلود نخواهد بود.
من اصلاحطلبها را هیچ زمانی با یک چوب نمیرانم. همین الان در جریان اصلاحات افراد و تشکلهای جدی مانند حزب کارگزاران سازندگی حضور دارند که قائل به مشارکت و رسیدن به قدرت از طریق حضور پای صندوقهای رای هستند. اینطور نیست که کارگزارانیها بگویند هر چه خاتمی گفت، ما هم قبول داریم. در برخی مواضع، میان اینها اختلاف نظر وجود دارد. در یک کلام، ما رقبای نظام را هیچوقت به رسمیت نمیشناسیم، اما رقبای سیاسی خود را باید به رسمیت بشناسیم.
دیدگاه تان را بنویسید