گسترش پروژه «پاکسازی و کادرسازی» به دانشگاه| اخراج سریالی اساتید دانشگاه ادامه دارد
«پاکسازی و کادرسازی» کلیدواژهای است که از ابتدای تشکیل دولت سیزدهم توسط جریان حامی دولت مطرح و پس از حوادث پاییز سال گذشته با شدت بیشتری در حال اجرایی شدن است.
بیان فردا | گروه سیاسی | «پاکسازی و کادرسازی» کلیدواژهای است که از ابتدای تشکیل دولت سیزدهم توسط جریان حامی دولت مطرح و پس از حوادث پاییز سال گذشته با شدت بیشتری در حال اجرایی شدن است. اولین بار حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان بود که ایده تصفیه در بدنه اجرایی کشور را مطرح کرد اما به مرور این خواسته با زبان صریحتری توسط افراد مختلف گفته شد. سردار محمدیزاده که یکی از نظامیانی است که در دولت سیزدهم به عنوان استاندار انتخاب شده در مهرماه سال گذشته تاکید کرد: «انقلاب به یک پاکسازی ضد انقلاب از بدنه اداری، اجرایی و حاکمیتی کشور نیاز دارد و دلیلی ندارد که معلم، استاد و کارمند ضد انقلاب در مدارس، دانشگاهها و ادارههای ما فعالیت کند.»
حالا در آستانه آغاز سال تحصیلی در دانشگاهها اخبار قطع همکاری با اساتید یکی پس از دیگری منتشر میشود
دولت احمدینژاد آغازگر پروژه حذف اساتید به اتهام داشتن نگرش سکولار
محمود احمدینژاد، درست یکسال پس از حضور در پاستور در دیداری با روسای دانشگاههای کشور گفت: «نظام آموزش ما 150 سال است که متاثر از نظام سکولار بوده و استعمار نیز به دنبال تعمیم نظام مورد نظر خود است. تغییر این فضا زحمت دارد و پیچیده است، اما کار شروع شده است. دانشجوی امروز باید در دانشگاه بر سر رییسجمهوری فریاد بزند که چرا استاد لیبرال و سکولار در دانشگاهها وجود دارد. دانشجوی امروز باید علیه فرهنگ لیبرالی فریاد بزند نه اینکه به عنوان مثال برای کیفیت غذا یا کم بودن عدس، فریاد کند.»
هرچند در دولت نهم موج خروج اساتید برجسته دانشگاه با عنوان بازنشستگی آغاز شده بود اما حوادث انتخابات سال ۱۳۸۸ ادبیات کادرسازی را در دانشگاه را تغییر داد.
کامران دانشجو؛ وزیر علوم دولت دهم، تکالیف جدیدی برای مسوولان استانی مرکز جذب اعضای هیات علمی دانشگاهها تعیین کرد: «اساتیدی باید جذب هیات علمی شوند که قائل به مسیری باشند که مردم در 9 دی و 22 بهمن ترسیم کردهاند. باید اساتیدی در دانشگاهها تدریس کنند که هم متخصص باشند، هم به نظام اسلامی و عمود خیمه آن یعنی ولایت فقیه اعتقاد و التزام عملی داشته باشند. وظیفه دانشگاهها کادرسازی برای نظام جمهوری اسلامی است. باید افرادی به عنوان عضو هیات علمی فعالیت کنند که جهانبینی اسلامی داشته باشند و با این دیدگاه به تربیت دانشجو بپردازند. دانشگاههای کشور به اساتیدی نیاز دارند که در دانشگاه کادرسازی کنند تا جمهوری اسلامی ایران پابرجا و پیروز بماند. فرهیختگی به معنای احترام به قانون و مقدسات است. متاسفانه عدهای پس از انتخابات به دنبال تضعیف ولایتپذیری جوانان در جامعه رفته بودند و میخواستند ولایتپذیری ملت ایران را زیر سوال ببرند. شفاف و واضح میگویم افرادی مورد نیاز ما در دانشگاهها هستند که التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه داشته باشند. به مدرسینی نیاز داریم که دانشجویان را به عنوان پیاده نظام حزب خود دانسته و در مسیر ولایت و دین حرکت دهند.قاطبه دانشگاهیان کشور با مسیر انقلاب همسو هستند و هر کسی نتواند در این مسیر حرکت کند بدون تعارف باید از جمع برود.به میزان مورد نیاز، افراد دلسوز در وزارت علوم داریم که بخواهیم افراد غیرهمسو از بدنه را خارج کنیم و از این اقدام خود شرمنده نخواهیم بود. تخصصهای علمی در دانشگاهها توامان با دین خواهد بود و تعداد انگشتشماری که علیه نظام و مقدسات اسلام شعار میدهند به عدد انگشتان دست هم نخواهند رسید که با این افراد برخورد قاطعی خواهیم کرد. روسای دانشگاهها هم حق ندارند کسی را در دانشگاهها جذب کنند که در مسیر التزام عملی به ولایت فقیه و قانون اساسی حرکت نمیکند. وزارت علوم هیچ مماشاتی با حزب و گروهی در این زمینه نخواهد داشت و با مبلغین فرهنگ غربی و سلطنتطلبانه در دانشگاهها برخورد میکند.»
از نیمه سال 1384 تا آخرین سال فعالیت دولت دهم، پررنگترین اتهامی که به اخراج صدها استاد منتقد از دانشگاههای دولتی و غیردولتی منجر شد، «نگرش سکولار» بود؛ اتهامی که نیازی به اثبات و سند نداشت و تلقی و گمان مسوولان دانشگاهها برای قطعیتش کفایت میکرد، اما دلیل موجهی برای حذف چهره منتسب به تفکرات ضد دینی محسوب میشد. به مدت 7 سال، روسای دانشگاهها برای توجیه حذف استادان مرجع اما منتقد و متهم به ترویج سکولاریسم، به دلایلی همچون «اتمام قرارداد همکاری دانشگاه، فرا رسیدن موعد بازنشستگی استاد، رکود علمی، اشتغال همزمان در دانشگاه دولتی و دانشگاه غیردولتی، رفتار و کردار غیراخلاقی یا خلاف قانون و در ضدیت با نظام، مازاد بودن نیرو» متوسل شدند و امروز در سابقه اخبار آموزشی مربوط به دولتهای نهم و دهم، فقط یک خبر، پروژه دولتهای «احمدینژاد» برای حذف استادان منتقد از طریق «اتهامسازی و برچسب سکولاریسم» را تایید میکند؛ مهر 1389، کریم زارع، عضو هیات امنای دانشگاه آزاد در گفتوگو با خبرگزاری مهر از شناسایی و اخراج چند عضو هیات علمی این دانشگاه خبر داد و گفت: «نگرشهای سکولاریستیشان مسجل شده بود. دربارهشان گزارشهایی رسیده بود. تذکر دادیم، وقتی با تذکر اصلاح نشدند، عذرشان را خواستیم.»
آغاز دوباره پروژه حذف اساتید منتقد از شهریور 1400
در شهریورماه 1400و پیش از شروع به کار کابینه، خبر اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه، از دانشگاه آزاد واحد شمال تهران به یک بمب خبری تبدیل شد که در فضای مجازی واکنشهای بسیاری را در پی داشت. این در حالی است که دو ماه قبل از این اخراج، مهدی مطهرنیا آیندهپژوه سیاسی و اجتماعی و استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد قم نیز بنا بر همین رویکردهای تسویهای و سیاسی از این دانشگاه کنار گذاشته شد. هرچند که اخراج این دو استاد موجب گمانهزنی درباره آینده سایر اساتید برجسته کشور، مبنی بر قطع همکاری بر پایه تسویهحسابهای سیاسی رنگ و بوی جدیتر به خود گرفت.
اول بهمنماه 1400 خبر اخراج محمد فاضلی از اساتید جامعهشناسی و منتقد از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد. آن زمان گفته شد، دانشگاه شهید بهشتی در نامهای مراتب عدم نیاز خود به فاضلی را اعلام کرده بود. آرش اباذری، استاد فلسفه دانشگاه شریف یکی دیگر از اساتیدی بود که خبر اخراج او بدون اعلام دلیل از سوی دانشگاه شریف منتشر شد. خبر ممنوعالخروج شدن سعید مدنی، پژوهشگر و نویسنده شناختهشده حوزه جامعهشناسی نیز در همان زمان منتشر شد؛ اندیشمندی که سوم دیماه سال 1401 خبر محکومیت او به تحمل 9 حبس در دادگاه بدوی منتشر شد. خبر قطع همکاری دانشگاه تهران با رضا امیدی، استاد باصلاحیت که دارای سوابق علمی و پژوهشی قابلتوجه در زمینه مبارزه با فقر و نابرابری است نیز برای نخستین بار در بهمنماه سال گذشته منتشر شد؛ اقدامی که باعث اعتراض ۸۷۰ تن از دانشجویان، دانشآموختگان و اساتید علوم اجتماعی دانشگاه تهران به این حکم شد. در آن زمان غلامرضا جمشیدیها، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در خصوص علت این موضوع گفته بود:«دلیل این موضوع موارد علمی و آموزشی نبوده است و موارد دیگر گزینشی از جمله این دلایل است. چراکه برای استخدام یک فرد باید منابع اطلاعاتی و گزینشی اعلام کنند که فرد مورد تایید است.»
انکار توسط آقای وزیر
روز 5 بهمن، محمدعلی زلفیگل؛ وزیر علوم، خطاب به جامعه دانشگاهی اعلام کرد: «دانشگاهها باید استقلال خودشان را داشته باشند.روند جذب اعضای هیات علمی و تبدیل وضعیت آنها و ارتقای هیات علمی آنها یک روش علمی و سیستماتیک است که در هر دانشگاه انجام میشود.ورود به استقلال دانشگاهها شاید درست نباشد. باید به استقلال دانشگاه احترام بگذاریم. موارد مربوط به دانشگاهها را نباید سیاسی کنیم. گروههای آموزشی و هیاتهای علمی جذب، حوزه اختیارات خود را دارند و بر اساس قواعد جاری و ساری خود تصمیمگیری میکنند.در دانشگاههای ما تصمیمات سیاسی گرفته نخواهد شد. ما هم سعی کنیم اینها را سیاسی نکنیم.»
اما ماجرا به سال 1400 ختم نشد و اعتراضات مردمی در پاییز 1401، موجب شد فضای بیش از 140 دانشگاه کشور همچون فضای بسیاری از شهرها، به صحنه اعتراض تبدیل شود. تعدادی از استادان دانشگاههای کشور خواستار شنیده شدن صدای دانشجویان معترض و امکان گفتوگو با آنان شدند.
به دنبال فروکش کردن موج اعتراضات و از نیمه زمستان پارسال، برخورد با استادان منتقد با شکل دیگری آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد؛ واداشتن استادان به بازنشستگی اجباری (درحالیکه سن استاد یا سابقه تدریس، هنوز به سقف قانونی نرسیده) تمدید نشدن قرارداد تدریس، اختصاص ندادن کلاس در ترمهای تحصیلی بدون اطلاع قبلی، حذف کد استادی، انفصال موقت از تدریس و قطع حقوق ماهانه، رایجترین شیوه حذف استادان طی یکسال اخیر بوده علاوه بر اینکه در این مدت، تعدادی از استادان هم احضار یا برای مدت موقت، بازداشت شدهاند. درحالیکه طی یکسال اخیر، بیشترین احکام اخراج استادان، در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم و دانشگاه آزاد و برای رشتههای علوم انسانی، فنی و مهندسی و هنر صادر شده، مسئولان وزارت علوم، لابهلای سکوتهای طولانی، دلایل غیرسیاسی را بهعنوان مقصر اصلی حذف اعضای هیات علمی دانشگاهها معرفی کردهاند. بهعنوان نمونه، مرتضی فرخی، معاون حقوقی وزارت علوم گفته که «اخراج اساتید، نه به دلیل مسائل سیاسی، بلکه به دلیل ناتوانی علمی است.»
تازهترین خبرها از اخراجهای سریالی
در تازهترین تحول در موج اخیر اخراج استادان از دانشگاهها، مهدی خویی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از اخراج خود خبر داد و نوشت:«من مهدی خویی، معلم جامعهشناسی در دانشگاه علامه که به کسی باجی نداد و خدایش میداند که خود را تنها و فقط به مردم و دانشجو متعهد میدید، بعداز ۷ سال تدریس نامهی قطع همکاری (اخراج) گرفتهام و از خانهام یعنی دانشگاه درحال رانده شدن هستم و مستأصلم که از این ظلم شکایت به کجا برم.»
همچنین آمنه عالی و حمیده خادمی، دو عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی هم از این دانشگاه اخراج شدهاند. بنابر گزارشها داریوش رحمانیان، استاد ممتاز تاریخ دانشگاه تهران و نیز رهام افغانی، استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی اخراج شدهاند.
از سوی دیگر، منابع دانشجویی خبر از «حذف بیسروصدا» و غیرقانونی اساتید دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران دادهاند! به گفته آنان، وقتی لیست دروس منتشر میشود، دانشجوها بهطور اتفاقی متوجه میشوند که دروس تخصصی به افراد گمنام و نزدیکان بسیج اساتید سپرده شده است!
از دانشگاه فردوسی مشهد هم خبر رسیده که استاد یاسر بنیهاشمی، عضو هیات علمی دانشکده مهندسی به دلیل همراهی با اعتراضات مجبور به استعفا شده است. همچنین گفته شده که دو هفته ابتدای ترم اول سال جاری را غیرحضوری شده است!
همچنین از تدریس سردار دکتر حسین علایی در دانشگاه تهران و دکتر رضا صالحی امیری در دانشگاه علوم و تحقیقات هم جلوگیری شده است.
این در حالیست که صالحی امیری سابقه وزارت ورزش و ارشاد و همچنین ریاست کمیته ملی المپیک را در کارنامه خود دارد و سردار حسین علایی تا سال ۸۴ در سپاه فعالیت داشته و پس از آن مدیر عامل هواپیمایی آسمان و همچنین ریاست هییت مدیره شرکت ملی نفتکش ایران را بر عهده داشته است.
حذف ۷ تن از اساتید دانشکده ادبیات
فعالان حوزه آموزش هم میگویند، دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درترم جدید با انتشار لیست دروس، متوجه حذف اسامی دستکم ۷تن از اساتید این دانشکده شدند.
نام اساتید اینگونه مطرح شده به شرح زیر است:
وحید عیدگاه.جواد بشری.میلاد عظیمی لیلی ورهرامقاسم عزیزی .داریوش رحمانیان.حسین مصباحیان
دانشگاه شریف بازهم خبرساز شد
دانشگاه صنعتی شریف در یکسال گذشته آبستن اخبار و حوادث متعددی بوده است. در جدیدترین اتفاق علی شریفی زارچی استاد دانشگاه شریف از دانشگاه اخراج شد. او در توییتر خود این خبر را منتشر کرد و نوشت: «سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی/ ما را ز سر بریده میترسانی/ ما گر ز سر بریده میترسیدیم/ در محفل عاشقان نمیرقصیدیم... امروز نامه اخراج من از دانشگاه شریف دریافت شد.»
علی شریفی زارچی، دانشآموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر از دانشگاه صنعتی شریف و دکتری بیوانفورماتیک از دانشگاه تهران است. او که عضو هیئت علمی بیوانفورماتیک و هوش مصنوعی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف است در جریان اعتراضات 1401 از سوی نهاد امنیتی احضار شدهبود.
اما پس از اینکه شریفی زارچی در توییتر نوشت که نامه اخراج خود از دانشگاه را دریافت کرده است؛ سعید بهزادی دبیر هیئت اجرایی جذب اساتید دانشگاه شریف که فعالیت علمی نیز ندارد؛ درباره علت اخراج این استاد دانشگاه به روزنامه شریف گفت: اساتیدی که بهصورت پیمانی همکاریشان با دانشگاه شروع میشود تا مدت ۵ سال فرصت دارند که برای تبدیل وضعیت استخدامی خود از پیمانی به رسمی آزمایشی اقدام کنند و پس از این مهلت، عضو هیئت علمی باید درخواست تمدید عضویت پیمانی بدهد که تحت شرایطی قابل پذیرش خواهد بود.
وی افزود: مهلت پنج ساله قرارداد پیمانی دکتر شریفیزارچی بهعنوان استادیار پیمانی دانشگاه، بهمنماه ۱۴۰۰ به پایان رسید که از ۹ ماه پیش از آن، دانشگاه در فواصل مختلف، سه مرتبه با ارسال نامههایی از ایشان دعوت کرد که درخواست تمدید عضویت پیمانی خود را به همراه مستندات فعالیتهای علمی ارائه کند که متاسفانه علیرغم این درخواستها و پی گیری های شفاهی مکرر، اقدامی از سوی ایشان صورت نگرفت.
دبیر هیئت اجرایی جذب اساتید دانشگاه شریف ادامه داد: در نهایت هیئت اجرایی جذب دانشگاه متشکل از آقایان دکتر سعید سهرابپور، محمدرضا عارف، اعظم ایرجیزاد، حمیدرضا ربیعی، آریا الستی، محمود سعادت، محمدجعفر عبدخدایی، محمود بهمنآبادی، ابراهیم سوزنچی و بنده بهعنوان اعضای حقیقی، و آقایان دکتر جلیلی و حجتالاسلام طباطبایی بهعنوان اعضای حقوقی هفته گذشته رأی به پایان همکاری ایشان دادند.
پاسخ مستند شریفیزارچی به ادعای کذب دبیر هیئت اجرایی
این ادعای دانشگاه شریف اما با تکذیب علی شریفی زارچی مواجه شد. او روز گذشته با انتشار سندی در توییترش اظهار کرد که برخلاف ادعای دانشگاه شریف مبنی بر عدم اقدام او برای تمدید عضویت پیمانی خود، در همان سال ۱۴۰۰ درخواست خود را ثبت کرده بود.
علاوه بر این، ادعای دانشگاه شریف درباره ی رأی محمدرضا عارف به اخراج علی شریفی زارچی با واکنش مشاور این چهره ی اصلاح طلب نیز مواجه شد.
علیرضا خامسیان، مشاور محمدرضا عارف در گفتگویی با وبسایت «خبرآنلاین» ادعای دانشگاه شریف را رد کرد و گفت: «برخلاف جوسازی برخی رسانهها در ارتباط با حضور دکتر عارف در ترکیب هیات جذب که نیت خوانی ناصواب کردند باید اعلام کنم به دلیل روش و منش دکتر عارف رای ایشان بر ماندگاری آقای دکتر شریفی زارچی و جلوگیری از عدم تمدید قرار داد ایشان بود که در فرصت مقرر بتوانند فرمهای تبدیل وضعیت را تکمیل کنند که متأسفانه تنها رای دکتر عارف برای حضور دکتر شریفی زارچی در مقام استادی دانشگاه کافی نبود.»
عارف هم استعفا داد
در ادامه این حواشی؛ محمدرضا عارف رئیس کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران از استعفای خود از هیات جذب دانشگاه صنعتی شریف خبر داد و تاکید کرد: «دخالتهای مخرب نهادهایی که هیچ ربطی به مسایل درون دانشگاه ندارند در مباحث درون دانشگاه، استقلال دانشگاه را مورد هدف قرار داده است.»
محمدرضا عارف در پاسخ به سوالی درخصوص مباحث پیش آمده درباره عدم تمدید قرار داد دکتر شریفی زارچی با اظهار تاسف شدید از نحوه برخورد هیاتهای جذب با اساتید نخبه دانشگاه ها، گفت: «بارها چه در جلسات خصوصی و چه در سخنرانیها و مصاحبههای خود از روند حاکم بر هیاتهای جذب در دانشگاهها گلایه کردم و درخصوص آقای دکتر شریفی زارچی که از اساتید موفق و نخبه دانشگاه صنعتی شریف است در هیات جذب دانشگاه مفصلا درخصوص تبعات عدم تمدید قرارداد اساتید نخبهای همچون دکتر شریفی زارچی هشدار دادم و تاکید کردم که با اینگونه برخوردها باعث ریزش نیروهای نخبه میشویم.»
وی با یاددآوری مواضع خود درخصوص لزوم عدم دخالت نهادهای بیرون از دانشگاه در مباحث درون دانشگاه، تاکید کرد: «دخالتهای مخرب نهادهایی که هیچ ربطی به مسایل درون دانشگاه ندارند در مباحث درون دانشگاه، استقلال دانشگاه را مورد هدف قرار داده است و سال گذشته نیز در نامهای به رئیس جمهور محترم نسبت به تبعات برخوردهای امنیتی با اساتید و دانشجویان هشدار داده بودم. به عنوان کسی که سالها در دانشگاه فعالیت داشته ام، وضعیت موجود در نهادهای علمی کشور که بواسطه دخالتهای مستمر نهادهای بیرون از دانشگاه تبدیل به یک اداره معمولی شده است را به هیچ وجه زیبنده آموزش عالی کشور نمیدانم.»
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: روند حاکم بر هیاتهای جذب دانشگاهها عملا باعث خروج نخبگان از دانشگاهها میشود و تاسف بارتر آنکه بعضا دخالت برخی نهادهای بیرون دانشگاه در تصمیم گیری هیاتهای جذب تاثیر میگذارد به همین دلیل و به دلیل ضرورت اصلاح روند حاکم بر هیات جذب دانشگاهها از عضویت در این هیات استعفا میکنم.
نقش وزارت کشور در اخراج اساتید و بیانیه کانون صنفی استادان دانشگاهی
اساتید منتقد کشور، امکان حضور در دانشگاهها را یکی یکی از دست میدهند و جای خود را به اعضای جبهه پایداری و... میدهند. روندی که برخی تحلیلگران از آن ذیل عنوان انقلاب فرهنگی دوم یاد کردند و خواستار شفافسازی درباره تبعات آن شدند. تصمیماتی که ریشه آن را باید در تصمیمات معاون سیاسی سابق وزارت کشور ردیابی کرد. در همین راستا کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران به ریاست محمدرضا عارف با صدور بیانیهای ضمن انتقاد شدید از دخال فراوان نهادهای امنیتی- اطلاعاتی در رابطه با مباحث درون دانشگاه، تلاش در امنیتیکردن نهاد دانشگاه و تحمیل یک جریان سیاسی بر امور دانشگاهها همچون استخدام افراد همسو با یک جریان خاص سیاسی، نسبت به تعرض به ساحت دانشگاه و زوال تدریجی وجوه علمی آن با جایگزینی رفتارهای سیاسی و باندی به جای شیوهها و روشهای علمی، هشدار داد و تأکید کرد: نهادهای غیر مسئول مانند وزارت کشور به جای دخالت در امور دانشگاهها به انجام وظایف قانونی خود از جمله ارتقاء امنیت کشور بپردازند.
دراین بیانیه آمده است: تقریباً در همه کشورهای توسعهیافته، نهاد دانشگاه استقلال نسبی بالایی دارد. تحقیقات بیانگر آن است که فرآیندهای بسته سیاسی کشورها، حاکمیت تفکر سیاسی خاص، سیستم متمرکز تصمیمگیری دولتی، محدودیتهای مالی و استخدامی، تعصبات خاص جناحی یا حزبی از مهمترین موانع در مسیر تحقق استقلال دانشگاه هستند .
در بخشی دیگر از این بیانیه آمدهاست: متأسفانه جریانهایی از ابتدای انقلاب اسلامی سعی در تضعیف استقلال دانشگاه داشتهاند که یکی از بزرگترین اقدامات این جریانها، سپردن سیاستگذاری و به ویژه جذب هیأت علمی و انتصاب رؤسای دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. بدین ترتیب، بخش مهمی از اختیارات آموزش عالی و دانشگاه از وزارت علوم، سلب و به نهاد دیگری واگذار شدهاست.
این بیانیه تأکید میکند: دانشگاهها از ابتدای انقلاب تا کنون به دلیل دخالت نهادهای غیرمسئول با مشکلات عدیدهای روبرو بودهاند، از جمله دخالت در روند ملالآور انتخاب وزیر علوم به ویژه در دورههای اخیر و تلاش برای انتخاب افراد همسو با یک جریان خاص، همچنین سلب اختیار از دانشگاه در جذب اعضای هیأت علمی به گونهای که اعضای کمیته جذب دانشگاه از طرف هیأت عالی جذب شورای انقلاب فرهنگی تعیین میشوند. این در حالی است که حتی در جذب دانشجو نیز استقلال دانشگاه سلب شدهاست.
محدود کردن اختیارات وزارت علوم و عدم ایفای نقش خود دانشگاه در انتخاب رؤسای دانشگاهها و ضرورت تأیید نظر سختگیرانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، علاوه بر فشارهایی که از سوی مجموعههای مجلس و استانداریها و غیره در انتخاب مدیران ارشد دانشگاهی وارد میکند، تأثیر منفی بر بهکارگیری نخبگان و مدیریت علمیتر و برونداد دانشگاهها داشته است.
در بخشی دیگر از این بیانیه به دخالت نهادهای امنیتی- اطلاعاتی در رابطه با مباحث درون دانشگاه در انتخاب مدیران دانشگاهها چنین اشاره شدهاست: فاجعه آمیزتر از همه آنها دخالت نهادهای غیرمسؤل در مباحث ارتقاء، ترفیع و تبدیل وضعیت عضو هیأت علمی یا سایر ارزیابیهای اعضای هیأت علمی است. هماکنون صدها پرونده در این رابطه در دانشگاههای مختلف به بهانه امضای بیانیه یا اظهار نظر توسط استادان متوقف است و چندین عضو هیأت علمی در دانشگاههای مختلف یا اخراج شدهاند یا در آستانه اخراج قرار گرفتهاند.
در این بیانیه همچنین با بیان این که نخبهترین جوانان کشور با مشاهده چنین شرایط تحقیرآمیز و غیر قابل قبولی ناامید شده و مسیر خروج را لاجرم دنبال میکنند، آمدهاست: با امنیتیکردن نهاد دانشگاه، استاد، دانشجو و دانشگاه به عنوان یک تهدید معرفی میشوند و در نتیجه با آنها برخورد امنیتی صورت میگیرد. نمونه بارز این برخورد در نامه اخیر منتسب به آقای وحیدی وزیر کشور به سازمان امور اداری و استخدامی مشاهده میشود.
همچنین با توجه به اینکه تصور یک کشور پیشرفته و توسعهیافته بدون وجود دانشگاههای مستقل، تصوری باطل است، تلاش برای تحمیل یک جریان سیاسی بر امور دانشگاهها از قبیل استخدام افراد همسو با یک جریان خاص سیاسی همانگونه که در نامه منتسب به وزیر کشور به سازمان امور اداری استخدامی به صراحت قید شده است، یعنی اکثریت دانشگاهیان که مانند یک جریان خاص فکر نمیکنند و منتقد امور هستند(که در نامه مذکور به آن اعتراف شده) از روند تصمیمسازیها در دانشگاهها باید حذف شوند.
کانون صنفی استادان دانشگاهی کشور، نارضایتی و اعتراض عمیق و شدید خود را نسبت به تعرض به ساحت دانشگاه و زوال تدریجی وجوه علمی آن با جایگزینی رفتارهای سیاسی و باندی به جای شیوهها و روشهای علمی و نیز ایجاد موانع و چالشهای حاصل از این عملکرد در مقابل توسعه علمی کشور اعلام میدارد و هشدار میدهد که ادامه این مسیر نه تنها عواقب ناگوار برای کشور و توسعه و پیشرفت آن در بر خواهد داشت، بلکه اهداف و خواست مداخلهگران انحصارطلب را نیز عملی نخواهد کرد.
تعداد اساتید اخراجی مشخص نیست
مشخص نیست که چه تعداد از مدرسان دانشگاه در یکسال اخیر، اخراج، تعلیق یا بهصورت خودخواسته از دانشگاه رانده شدند. این را حتی محمود صادقی، دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها هم نمیداند. او میگوید: «دلیل اینکه نمیدانیم چه تعدادی از اساتید با مشکل مواجه شدند، این است که بسیاری از افراد بهدلیل مخاطراتی که برایشان وجود دارد، ترجیح میدهند مسائلشان رسانهای نشود تا مشکلاتشان به این واسطه بیشتر نشود.»
مسئولان در یکسال اخیر چندبار به اخراج استادان از دانشگاه واکنش نشان دادهاند؛ یکی از مهمترین اظهارنظرها ۲۴بهمن پارسال منتشر شد، مرتضی فرخی، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: «برخی دانشگاهها عذر برخی از اساتید حقالتدریس که ظرفیتی برای آنها در دانشگاه وجود نداشته را خواستهاند یا ممکن است بهدلیل اینکه واحد موظفی برای اعضای هیئتعلمی یک دانشگاه وجود داشته باشد، دانشگاه با اساتید حقالتدریس قطع همکاری کرده باشد.»
مجری ها جای خالی اساتید را پر میکنند؟
از علائم روشن جامعه فرو رفته در جهل و دور از علم ؛ اخراج اساتید از مراکز علمی مانند حوزه و دانشگاه یا ایجاد زمینه مهاجرت نخبگان از کشور است. نکته اینجاست که در کشور ما شعار علمگرایی و علم دوستی سر داده میشود ولی "اخراج و مهاجرت" به رویکرد اصلی مسئولان تبدیل شده است. واکنشهای رسمی به محرومیت اساتید از دانشگاه و خبرهای تازه منتشرشده، هنوز به رسانهها راهی پیدا نکرده و پرسشی که این روزها در اذهان عمومی مطرح میشد؛ این بود که بهجای این اساتید محروم از دانشگاه، چه کسانی قرار است در فضای آکادمیک ظاهر شوند؟ تا اینکه بهروشنی و صراحت این پرسش پاسخ داده شد. حیرتانگیز اینکه با خروج اساتید برجسته دانشگاهی افرادی جایگزین میشوند که از حداقلهای لازم برای تدریس در بزرگترین دانشگاههای کشور برخوردار نیستند.
اسامی امیرحسین ثابتی یا عباس موزون، مجریان صداوسیما برای تدریس در دانشگاه شریف، این پرسش را در افکار عمومی شکل داده که در دانشگاههای کشور چه میگذرد؟ ثابتی، عضو جبهه پایداری و از چهرههای نزدیک به سعید جلیلی قرار است در دانشگاه شریف به دانشجویان درس «انقلاب اسلامی» بدهد! همزمان هم اعلام شده است عباس موزون، دیگر مجری صداوسیما نیز قرار است به دانشجویان دانشگاه شریف درس «آیین زندگی» بدهد!
امیرحسین ثابتی در واکنش به حواشی ایجاد شده در رشته توئیتی با تایید این موضوع نوشت: «صبح امروز تعدادی از اکانت های فیک توییتر، کانال های اصلاح طلب و ضدانقلاب پروژه مشترکی را شروع کردند؛ چرا امیرحسین ثابتی قرار است از مهرماه در دانشگاه شریف درس انقلاب اسلامی را تدریس کند؟
چرا نباید در دانشگاه تدریس کنم؟ مگر قرار است با ۱۵ سال تحصیل در رشته علوم سیاسی از مقطع لیسانس تا فوق لیسانس و دکترا، بروم فیزیک کوانتوم درس بدهم؟ لذا ارتباط این مساله را با اخراج فلان استاد از این دانشگاه متوجه نمی شوم. چون نه قرار است رشته او را درس بدهم و نه قرار است در دانشگاه شریف هیات علمی شوم.
چطور تدریس یک فارغ التحصیل علوم سیاسی در رشته انقلاب برایشان عجیب است اما در برابر تدریس زبان عادل فردوسی پور در دانشگاه شریف تعجب نمیکنند و حتی برایشان مساله نیست؟ آنها از اثرگذاری بنده حقیر ناراحتند. اهمیتی هم ندارد چون این تازه اول کار است.
در همین حال، روزنامه منتسب به دانشگاه شریف نیز نوشت: نام استاد درس انقلاب اسلامی که قرار بود با تدریس امیرحسین ثابتی ارائه شود، «فعلاً از سامانه برداشته شد.»
البته حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان ضمن دفاع از اخراج سریالی اساتید دانشگاه از انتصاب امیرحسین ثابتی در دانشگاه شریف دفاع کرد و نوشت: «دیروز برادران متعهد و صاحبنظرمان آقایان دکتر امیرحسین ثابتی و عباس موزون به عنوان استاد مدعو برای تدریس انقلاب اسلامی و آئین زندگی به دانشگاه شریف دعوت شده بودند. انتشار این خبر بلافاصله با هجوم همهجانبه گروههای غربگرا و برخی از مدعیان اصلاحات روبهرو شد. چرا؟! تنها استناد آنها به تعهد این دو برادر به اسلام و انقلاب اسلامی و ضدیت بارها اعلام شده آنان با دشمنان نشاندار ایران اسلامی است!
غربگراها جرأت نکردهاند به توان علمی آنها کمترین ایرادی بگیرند. چرا؟! چون به وضوح میدانند که اگر پای مباحثه و آزمونی در میان باشد، بر بیسوادی خود مهر تأیید زدهاند. توئیت میزنند که امیرحسین ثابتی علیه دانشجویان شریف موضع گرفته است! و جرأت نمیکنند بگویند او به فحشهای رکیکی که عدهای اندک و کمشمار در جریان اغتشاشات بر زبان رانده و سلفسرویس دانشگاه را به آتش کشیده بودند اعتراض کرده و نوشته بود این عده، حیثیت انبوه دانشجویان شریف را به بازی گرفته و به شخصیت اساتید محترم این دانشگاه اهانت کردهاند و...»
در پایان نام اساتیدی که از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم تا پایان مرداد1402 از تدریس در دانشگاه اخراج، تعلیق، بازداشت، احضار یا وادار به بازنشستگی اجباری و زودهنگام شدند، می آید امید است تلنگری برای مسئولان باشد.
علی سرزعیم (استاد اقتصاد و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، محمد فاضلی (استاد جامعهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی)، بیژن عبدالکریمی (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد تهران)، ایرج مهرکی (استاد ادبیات دانشگاه آزاد کرج)، صادق زیباکلام (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران)، محسن برهانی (استاد حقوق و عضو هیات علمی دانشگاه تهران)، رضا امیدی (استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران)، علی شریفیزارچی (استاد و عضو هیاتعلمی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف)، پانتهآ واعظنیا (استاد گروه گرافیک دانشگاه الزهرا)، رحمت صادقی (رییس دانشگاه کردستان)، حجت پارسا (رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه خلیجفارس)، بهروز چمنآرا (استادیار گروه زبان و ادبیات کردی دانشگاه کردستان)، محمد راغب (استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی)، نگار ذیلابی (استاد تاریخ و تمدن و عضو هیات علمی دانشکده الهیات و ادیان دانشگاه شهید بهشتی)، اسلام ناظمی (عضو هیات علمی دانشکده مهندسی و علوم کامپیوتر دانشگاه شهید بهشتی)، نیلوفر رضوی (استاد معماری و رییس کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید بهشتی)، حسین مصباحیان (عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران)، مهشید گوهری (استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد)، امیر مازیار (استاد دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی دانشگاه هنر)، کوروش گلناری (استاد دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی دانشگاه هنر)، فرشاد عسگریکیا (استاد دانشکده هنر)، عمار آشوری (استاد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران )، غلامرضا شهبازی (استاد رشته نمایش در دانشگاههای هنر و سوره)، شمسی عباسعلیزاده (عضو هیات علمی گروه زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی تبریز)، امیر نیکپی (استاد جامعهشناسی حقوقی و انسانشناسی حقوقی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی)، حسن باقرینیا (عضو هیات علمی گروه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه حکیم سبزواری)، زهرا خشکجان (استادیار جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه باهنر کرمان)، ابوالفضل شایان (مدیر گروه رشته تربیتبدنی دانشگاه جهرم)، سوسن صفاوردی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، علیاکبر امینی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، امیر ساجدی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، علیرضا رادمهر (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، حسین تفضلی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، دیدخت صادقی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، محمدعلی خسروی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، ملکتاج خسروی (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، بیژن نیری (استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران)، آرش رییسینژاد (عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، آذین موحد (استاد دانشکده موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران)، غلام حیدر ابراهیم بای سلامی (عضو هیات علمی دانشگاه تهران)، نعمت احمدی (استاد گروه تاریخ دانشگاه آزاد تهران)، آرش اباذری (استاد گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)، رضا قاضی سعیدی (دانشیار و عضو هیات علمی دانشکده فنی مهندسی دانشگاه آزاد تهران)، سوده حامدتوسلی (عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد کرج)، کوشا گرجیصفت (استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)، راحله علیمرادزاده (عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران)، جواد عاطفه (نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس تئاتر)، محمدصدیق امیری (استاد و عضو هیات علمی گروه حسابداری دانشگاه آزاد سنندج)، مهدی مطهرنیا (استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد قم)، فرزان سجودی (استاد زبانشناسی و نشانهشناسی دانشکده هنر دانشگاه تهران)، بهشید حسینی (رییس دانشکده معماری دانشگاه هنر)، مهدی مطیع (استاد دانشکده الهیات و معارف دانشگاه اصفهان)، محمد سلطانی (استاد دانشکده الهیات و معارف دانشگاه اصفهان)، رهام افغانی خراسکانی (عضو هیات علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی)، محمد مهدی علومی (استاد جراحی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان) ، بهارک اختردانش (استاد بخش داخلی دامهای کوچک دانشگاه شهید باهنر کرمان)، آرمین امیر (عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی) و مهدی خویی (استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی)
دیدگاه تان را بنویسید