انتظار دارید اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کنند تا رقیب‌شان را تشویق کنند؟
کد خبر: 7641
جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات:

انتظار دارید اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کنند تا رقیب‌شان را تشویق کنند؟

سخنگوی جبهه اصلاحات می گوید: حکومت باید مردم را به رسمیت بشناسد. اعتبار و اعتماد مردم به حکومت صدمه دیده و باید بازسازی شود. اساسا امروز اکثریت مردم نسبت به حکومت منتقد و معترض هستند و با انتخابات و صندوق رای قهر کردند .

بیان فردا | کشور همچون زمان‌های بسیاری در “شرایط حساس کنونی است”، هم در پایان سال دو انتخابات برگزار می‌شود و هم ممکن است در سالگرد جریان مهسا، شاهد ناآرامی‌هایی باشیم. همین شرایط حساس کنونی سیاسیون را که مدتی روزه سکوت گرفته بودند، فعال کرده است. دیدارهایی برگزار می‌شود و اگر دعوتی برای سخنرانی یا گفتگو صورت بگیرد، کمتر پاسخ منفی می‌شنوی. جریان‌های مختلف فعال شده‌اند، حتی اصلاح طلبان که به نظر می‌رسد در انتخابات پیش‌رو حضور فعالی نداشته باشند، باز هم برای جمع‌بندی مواضع، گرد هم جمع می‌شوند. جواد امام که سخنگوی جبهه اصلاحات است، چند روز پیش مهمان خبر فوری بود و روز قبل از آن هیات رئیسه جبهه اصلاحات با سیدمحمد خاتمی، رهبر معنوی جریان اصلاحات دیدار تازه کرده بودند و خبرهایی از این دیدار به رسانه ها رسیده بود. این دیدار و خبرهایش تاحدی گفتگو با جواد امام را تحت تاثیر خود قرار داد تا پیش‌زمینه آنچه به اختصار در خبرها گفته شده بود، به تفصیل در گفتگو بیان و رویکرد اصلاح طلبان از زبان سخنگوی این جریان تشریح شود.

هیات رئیسه جبهه اصلاحات به تازگی جلسه‌ای با آقای خاتمی برگزار کردند. ایشان به روزنه‌ای اشاره کردند که اگر در کشور ایجاد شود، اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت می‌کنند. به لحاظ عملیاتی چه اتفاقی بیفتد که مصداق باز شدن این روزنه باشد؟

جواد امام: منظور آقای خاتمی، صرف شرکت در انتخابات نبود. صحبت ایشان به شرایطی اشاره دارد که برای مردم ایجاد شده است. حکومت باید مردم را به رسمیت بشناسد. اعتبار و اعتماد مردم به حکومت صدمه دیده و باید بازسازی شود. اساسا امروز اکثریت مردم نسبت به حکومت منتقد و معترض هستند و با انتخابات و صندوق رای قهر کردند و تا زمانی که حکومت در سیاست هایش در نگاه و رفتارش نسبت به مردم بازنگری نکند و مردم را در جایگاه واقعی نبیند، هیچ اتفاق میمون و مبارکی در کشور قابل تصور نیست. حال در این مقطع درباره انتخابات حرف می‌زنیم و در زمان های دیگر، شرایط دیگری پیش می‌آید که حکومت نیاز به پشتیبانی و حضور مردم دارد. مردم احساس می‌کنند آنچه پیش رویشان است با آنچه مدنظرشان است، متفاوت است. آقای خاتمی می‌گوید اول باید روزنه ای که می‌تواند مردم را به صحنه برگرداند، ایجاد شود، بعد انتظار داشته باشیم جریانات سیاسی بیایند و نقش واسط را بازی کنند.

عملیاتی‌تر صحبت کنیم. شما از چند عبارت کلیدی استفاده کردید؛ اعتماد در مردم ایجاد شود، اعتبار حکومت پیش مردم بازسازی شود، مردم به رسمیت شناخته شوند و در تصمیم گیری‌ها شریک باشند. از منظر شما، این عبارت‌ها به صورت عملیاتی چطور محقق می‌شود؟ چراکه ممکن است که حکومت ادعا کند همه این اتفاقات افتاده است.

جواد امام: صورت مساله با ادعا تغییر نمی کند. ما میراثی به نام قانون اساسی داریم که باید به عنوان سند بین مردم و حکومت حکمفرما باشد. آنچه که امروز می‌بینیم، خلاف قانون اساسی است. حق تعیین سرنوشت به انسان توسط خالقش داده شده است، نه قانون اساسی و نه حتی اسلام این حق را به انسان داده است. اسلام این حق را محترم شمرده و در قانون اساسی، این حق تصریح شده است. اما ما این حق مسلم را از مردم گرفته ایم. حق انتخاب شدن و انتخاب کردن از مردم سلب شده است. انتخابات موضوعیت خود را به همین دلیل از دست داده است. مگر می‌شود به ۸۰ میلیون ایرانی بگوییم شما صلاحیت ندارید و اگر بخواهید در عرصه‌هایی حضور پیدا کنید، این صلاحیت را فقهای شورای نگهبان باید احراز کنند. در حالی که به موجب قانون همه افراد دارای صلاحیت هستند، مگر آنکه عکسش اثبات شود. اگر فردی جرمی مرتکب شد، به موجب قانون مجازات شده و از حقوقی محروم می‌شود. در قانون مراجعی را تعیین کرده‌ایم و شخصی که برای انتخابات ثبت نام می‌کند، باید حداقل هایی را داشته باشد.

یعنی از نگاه شما این تایید صلاحیت‌ها باید توسط قوه قضائیه صورت بگیرد؟

جواد امام: خیر. می‌خواهم بگویم در قانون پیش بینی شده، یکی از مراجع قوه قضائیه است. یکی سازمان ثبت احوال است که تابعیت را بررسی می‌کند. جرایم امنیتی را وزارت اطلاعات بررسی می‌کند. سایر تخلفات هم با نیروی انتظامی است. اینها باید در مراجع صالحه رسیدگی و اثبات شده باشد و مجازات متناسب با جرم برایش در نظر گرفته شده باشد. اما اتفاقاتی که مردم را از صحنه انتخابات پس زد، امروز تبدیل به رویه شده است. پیشتر و در دهه هفتاد در مجلس هم در این باره بحث شد و به مجمع تشخیص رفت. آن موقع گفته شد که موضوع صلاحیت و ردصلاحیت به موجب قانون است. ما چیزی به عنوان احراز صلاحیت نداریم. الان آمده اند درستش کنند، به جای اینکه ابرو را درست کنند، چشم را کور کرده اند. می‌گویند به آن چهار مرجع، یک مرجع امنیتی دیگر به نام سازمان اطلاعات سپاه به این روند اضافه شده است. آخر رقابت در استعلام درباره یک موضوع واحد امنیتی بین دو سازمان؟ بهتر نبود این را بین خودتان حل می‌کردید؟ یک مرجع واحد باید درباره یک موضوع امنیتی واحد وجود داشته باشد. از طرف دیگر، هیات های نظارت شورای نگهبان به این مجموعه اضافه شده اند. دست آخر باز هم صلاحیت فردی که از همه مراجع عبور کرده، توسط شورای نگهبان تشخیص داده می‌شود. حتی اگر هیچ تخلفی نکرده باشی، باز هم می‌تواند صلاحیتت را تایید نکند. خب این حق از کجای قانون اساسی به دست ۱۲ نفر رسیده است؟ از این جالب‌تر، وقتی است که فردی از همه مراحل عبور کرد و مردم هم به او رای دادند و سلامت انتخابات هم تایید شد، باز هم شورای نگهبان قبل از طرح اعتبارنامه می‌تواند آن فرد را ردصلاحیت کند. خب در این شرایط انتخابات معنایی ندارد. حتی مقرر شده در جلسات شورای تامین درباره انتخابات باید نماینده شورای نگهبان نیز حضور داشته باشد و اگر دعوت نشوند، روسای شورای تامین مرتکب تخلف شده اند.

باید تجدید نظر شود. این رویه های غلط گذشته بوده که مملکت را به اینجا رسانده. اگر این انتخابات‌ها اینچنین برگزار نمی‌شد و مردم آزادانه حق انتخاب داشتند، اشخاص، گروه‌ها، جریانات سیاسی می‌توانستند آزادانه بیایند و خودشان را در معرض رای قرار دهند -مگر اینکه به موجب قانون فردی دچار مجازاتی شده باشد-، شرایط اینگونه نبود. تازه می‌گویند می‌خواهیم انتخابات رقابتی داشته باشیم و مشارکت‌ها افزایش پیدا کند.

آقای کدخدایی اخیرا در مصاحبه ای گفته بودند کسانی که قبلا صلاحیتشان رد شده، دیگر ثبت نام نکنند. یعنی شورای نگهبان مصون از خطا بوده و خطاکار کسانی هستند که ثبت نام می‌کند. اگر کسی جرمی نکرده و ثبت نام کرده و شورای نگهبان ردش کرده، حاضر نیستند بپذیرند. خب معلوم است وقتی مردم می‌بینند در روی همان پاشنه سابق می‌چرخد، انتخابات موضوعیتش را از دست می‌دهد. شورای نگهبان پیش پیش حق انتخاب را گرفته و می‌گوید به کسانی که من تشخیص می‌دهم، حق داری رای بدهی. نتیجه می‌شود همین مجلس و دولت انقلابی که پیش روی ماست. این مسئولان علیرغم اینکه ادعای انقلابی‌گری می‌کنند، هیچ نسبتی به انقلاب ندارند. اینها انقلابی عمل کردند برای حذف انقلابیون. برای حذف کسانی که علاقمند به امام و انقلاب بودند. برای حذف کسانی که هزینه داده واقعی بودند. اگر معنای انقلاب این است، اینها انقلابی هستند. اینها انقلاب کردند تا انقلابیون را از قطار نظام پیاده کنند.

مادامی که این ساختار جایگاه واقعی خود را پیدا نکند و خود را اصلاح نکند و قوانینی که بر خلاف حقوق مردم است اصلاح نشود، تا زمانی که اعتماد از دست رفته به مردم برنگردد و مردم به صحنه برنگردند، امکانی برای مشارکت اصلاح‌طلبان باقی نگذاشتند که ما بخواهیم تصمیم بگیریم. با این محدودیت‌ها فکر می‌کنم اینها نیازی به حضور مردم نمی بینند، چه برسد به حضور اصلاح‌طلب ها. وقتی مردم در صحنه نیستند، اساسا اصلاح‌طلب و اصولگرا معنایی ندارد.

اما قبلا رویه اصلاح‌طلبان چنین نبود. لیست امید را با شرایط مشابهی منتشر کردید و ازقضا مورد اقبال هم قرار گرفت. از آن زمان تا حالا، شرایط چه فرقی کرده است؟ همان موقع هم چهره های اصلاح‌طلب ردصلاحیت شده بودند و اصلاح‌طلبان با چهره‌های ناشناخته لیست منتشر کردند.

در آن زمان، برای عبور از بحران‌ها ترجیحمان این بود که به جای آقای رئیسی، آقای روحانی انتخاب شود. توفیقات آقای روحانی در چهار سال اول بر کسی پوشیده نیست و این توفیقات به تایید مردم رسید. در ۹۶ حکومت با تمام توانش وارد شد اما مردم دوباره به آقای روحانی رای دادند و امروز آقای رئیسی در مسند قدرت است و هیچ نسبتی با این جایگاه ندارد. اصولگراها هم به این نتیجه رسیده اند.

در چهار سال دوم تمام امکانات را بسیج کردند که آقای روحانی موفق نشود به این قیمت که مردم به فلاکت افتادند. ولی می‌خواستند اثبات کنند مردم اشتباه کردند. حتی برخی فرماندهان سپاه مسئولان این را اعلام کردند.

همه شهروندان ایران مردم محسوب می‌شوند اما وقتی می‌گوییم مردم، منظورمان اکثریت است. وقتی اکثریت مردم کسی را پذیرفتند، همه باید به آن تن دهند چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب باید بپذیرد. نمی شود که دستگاه هایی که وظیفه تامین امنیت و نظم و رفاه عمومی جامعه را دارند، نماینده یک جریان بشوند و از تمام توان خود از یک جریان خاص دفاع کنند. مگر می‌شود نیروی نظامی بشود نماینده یک جریان خاص سیاسی؟

جواد امام: برای بسیاری از سایر چهره‌ها هم پرونده سازی کردند. ضمن اینکه اشکالی که ما به ساختار می‌گیریم این است که وقتی یک نماینده اصلاح‌طلب هم در مجلس قرار بگیرد و ما از او حمایت کنیم، هزینه اش را ما می‌دهیم اما او برنامه و نظارت حزبی ندارد. چون یکی از اشکالات انتخابات ما این است که هیچ نقشی برای احزاب در انتخابات دیده نشده است. در همان مجلسی که لیست امید توفیقاتی داشت، مگر مصوبات FATF نبود؟ شورای نگهبان وتو کرد. در حالی که خلاف قانون اساسی نبود اما به مجمع رفت و بایگانی شد. وضعیت اقتصادی هم به دنبالش این طور شد که می‌بینید.

 حکومت باید مردم را به رسمیت بشناسد. اعتبار و اعتماد مردم به حکومت صدمه دیده و باید بازسازی شود. اساسا امروز اکثریت مردم نسبت به حکومت منتقد و معترض هستند و با انتخابات و صندوق رای قهر کردند و تا زمانی که حکومت در سیاست هایش در نگاه و رفتارش نسبت به مردم بازنگری نکند و مردم را در جایگاه واقعی نبیند، هیچ اتفاق میمون و مبارکی در کشور قابل تصور نیست. 

 یعنی به نظرتان آن مجلس با مجلس کنونی فرقی نداشت؟

جواد امام: اگر اصلاح‌طلب هم وارد شود، الان با یکدست شدن قدرت فایده ای ندارد. اگر روزنه‌هایی هم برای اصلاح وجود داشته باشد، همه را از بین می‌برند. ما شاهد شورای شهر و شهردار هم هستیم که از یک جریان هستند، ولی با سازوکار شورای کنونی فاصله دارد. شهردار هر کاری اراده کند، انجام می‌دهد و صبح تا شب اعضای شورای شهر تذکر می‌دهند و علیه شهردار مصاحبه می‌کنند اما مگر مورد توجه قرار می‌گیرد؟ خیر. این ساختار باید اصلاح شود. باید قوانین اصلاح شود. رویکردها و رفتارهای ما باید اصلاح شود. شورای نگهبان نباید از یک جریان خاص باشد. شورای نگهبان یا باید مستقل و بی‌نظر باشد یا اگر قرار است نگاه سیاسی داشته باشد، اعضایش باید از همه جریان‌ها انتخاب شوند. این شورای نگهبانی که در راسش آقای جنتی است آقای هاشمی را به دلیل کهولت سن رد صلاحیت می‌کند، گویی تشخیص پزشک قانونی بوده و نه شورای نگهبان. آقای هاشمی که مثل آقای جنتی نیاز نداشت کسی زیر بغلش را بگیرد. اما حالا عنان تصمیم گیری کل کشور برای حوزه های انتخاباتی در اختیار شورای نگهبان است.

به نظر من تغییر کرده است، به این دلیل که جامعه تغییر کرده است. جامعه ناامید شده است. جامعه از اصلاح‌طلبان عبور نکرده بلکه آگاه شده و می‌داند تا شرایطی ایجاد نشود که حکومت نسبت به رفتارش و نگاهش و سیاست‌هایش تجدید نظر نکند، اصلاح‌طلبان هم کاری نمی توانند انجام دهند. من فکر می‌کنم جامعه نه از اصلاح‌طلبان بلکه از حکومت ناراضی است و اصلاح‌طلبان در این سازوکار موفق نخواهند بود.

فرض محالی را در نظر بگیریم. فرض کنیم همه ایرانیانی که اکنون در کشور زندگی می‌کنند امکان کاندیداتوری دارند، چه در بند باشند، چه پیشتر دچار محرومیتی شده باشند و… پیش بینی می‌کنید در این شرایط، رئیس مجلس و رئیس جمهور ما چه کسانی خواهند بود؟

اگر مردم به صحنه برگردند، آنچه مقبولشان است، رخ دهد، حتما در راس شورای نگهبان و مجلس خبرگان ما آقای جنتی نخواهد بود. اگر مردم ما انتخاب خبره داشته باشند، خبره‌های ما محدود به فقهای یک جریان خاص نمی‌شود. خبرگان در حوزه‌های مختلف با تخصص‌های مختلف حقوقی، فقهی، آموزشی، فرهنگی و… خواهند بود. اگر مجلسی از برآیند رای آحاد مردم داشته باشیم و همه جریانات سیاسی در آن نقش پیدا کنند، قطعا رئیس مجلس ما آقای قالیباف یا آقای حداد نخواهد بود. اما پیش پیش نمی توانم بگویم رئیس این مجلس چه کسی خواهد بود.

یک نفر را مثال می‌زنم که اثبات شده نمی خواهد به قدرت پا بگذارد. وقتی دوران ریاست جمهوری ایشان تمام شد، پیشنهادهایی برای حضور در قدرت به ایشان شد اما ایشان نپذیرفت. منظورم آقای خاتمی است. بر اساس تجربه این چهار دهه، اگر از مردم سوال کنیم، حتی از گروه‌های سیاسی رقیب ما سوال کنیم، به ایشان می‌رسیم. به عنوان مثال، مرحوم آقای عسگراولادی که تاجر شناخته شده‌ای بود، می‌گوید بهترین دوره ما دوره آقای خاتمی بود. در حوزه سیاست خارجی هم اگر ارتباطات ما را نگاه کنید، بهترین دوره، دوره ایشان است. وضعیت اقتصاد و معیشت مردم و آزادی‌های مدنی، حتی شیوه انتخاب روسای دانشگاه‌ها در دوره ایشان متفاوت بود. کاراکتری مثل آقای خاتمی باید بیاید و اصلاح ذات‌البینی انجام دهد و اقداماتی انجام دهد که در درجه اول مردم را با حکومت آشتی دهد و حکومت را با دنیا آشتی دهد. هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی باید تجدید نظر کنیم. اگر انتخابات واقعی در ایران برگزار شود، شخصیتی مثل آقای خاتمی می‌تواند رئیس جمهور یا رئیس مجلس شود. فکر می‌کنم هنوز هم محبوب‌ترین شخصیت آقای خاتمی است. ما شخصیت‌های قابل توجهی در کشور داشتیم که همه را کنار زدیم، مثلا رئیس مجلس می‌توانست شخصی مثل آقای ناطق نوری باشد. متاسفانه او را هم کنار گذاشتند. امروز فقط اصلاح‌طلب‌ها را حذف نکردند، اصولگراها را هم حذف کردند منتها اصولگراها هنوز ملاحظه دارند و صدایشان درنمی آید. مهمتر از اصلاح‌طلب و اصولگرا، مردم را کنار گذاشتند.

خیر. من در خیرالموجودین عرض کردم. فکر می‌کنم ایشان هنوز به عنوان چهره‌ای فرهنگی شناخته می‌شود و در عمل “زنده باد مخالف من” را ثابت کرد و کسی از او ذهنیت منفی ندارد و کسانی که نسبت به او معترض هستند می‌گویند چرا شما با وجود پشتوانه رایی که داشتی، با حکومت تعامل کردی؟ در صورتی که هنوز فکر آقای خاتمی این است که «ایران» و «مردم» آسیب نبینند. آقای خاتمی برای این مخالف براندازی است که می‌داند وقتی هرج و مرج ایجاد شود، ایران و مردم صدمه خواهند دید، به همین خاطر مرزبندی خود را با جریانات معاند و براندازی تعریف کرده است.

 سوالی درباره موضع آقای خاتمی بپرسم، سپس دوباره به موضوع اصلاح‌طلبان برگردیم. آقای خاتمی نقل به مضمون گفته‌اند براندازی موفق نمی‌شود و اگر فرض محال بگیریم که با کمک‌های خارجی موفق شود، مردم با “هرج و مرج، خسارت و رنج و مصیبت بیشتری” مواجه می‌شوند. این چند تا کلیدواژه را درباره آینده فرضی ایران مطرح کردند. می‌خواهم دنیایی که با چنین فرضی شکل می‌گیرد را ترسیم کنید. این شاخص‌های آقای خاتمی به صورت عملی چگونه رخ می‌دهند؟

جواد امام: قبل از اینکه براندازها موفق شوند، این درگیری اتفاق می‌افتد. اگر امروز بحث ما آزادی، استقلال و نه شرقی و نه غربی است، قرار نیست که برای رسیدن به استقلال ارتباطمان را با شرق و غرب قطع کنیم. الان ما مسیری را انتخاب کرده ایم که از یک طرف متهم هستیم که تعاملاتی خارج از عرف سیاست خارجی با شرق داریم و ارتباطاتمان با غرب را به گونه ای تنظیم کردیم که فقط هزینه اش به کشور تحمیل شده است. این با شعارها نمی خواند. یا درباره آزادی؛ هر کسی در کشور اقدامی بکند می‌شود اقدام علیه امنیت ملی، در صورتی که به اعتقاد من آنهایی که شرایط امروز ما را به وجود آورده اند و باعث شده اند مردم اعتماد خود را نسبت به حکومت و نهادهای انتخابی از دست داده اند، متهمین اصلی اقدام علیه امنیت و منافع ملی هستند. اگر این رودررویی صورت بگیرد، ما دشمنانی داریم که در اطراف مرزهای ما کمین کرده‌اند. اگر قرار باشد با کمک خارجی این حکومت را ساقط کنیم، آنها که عاشق چشم و ابروی ما نیستند، دنبال منافع خودشان هستند و اگر آنها به منافع و مقاصد خودشان رسیدند، هم استقلال ضربه می‌خورد هم منافع ملی و هم منافع مردم. آقای خاتمی می‌گوید تنها راه به سامان نشستن و بقای این حکومت خوداصلاحی است. باید حکومت از این رفتارهای خودبراندازی اجتناب کند. اینها دو روی یک سکه هستند. من فکر می کنم این رفتارها نمی‌تواند به صورت طبیعی اتفاق بیفتد. همه درباره خطر نفوذ گفته‌اند ولی کسی به طور واقعی دنبال نکرده که چه بخشی از این رفتارها، هدایت شده افراد نفوذی باشد چون حاصلش منافع ملت و بقای کشور را دربرنگرفته است. آقای خاتمی نمی خواهد مردم با هسته سخت قدرت درگیر شوند و خونریزی راه بیفتد به امید اینکه با توسل به قدرت خارجی آینده ای را رقم بزنیم که کسی برایش برنامه ندارد. ما شرایط را به جایی رساندیم که به انقلاب ۵۷ برگشته ایم، به این معنا که همه می‌دانستند چه نمی خواهند ولی در آنچه که می‌خواستند نه.

فکر می‌کنید شهریور ماه اعتراضات تکرار می‌شود؟

جواد امام: فکر می‌کنم اعتراضات در جامعه وجود دارد و زیر پوست جامعه تغییری نکرده است. آنچه مورد اعتراض بوده، رسیدگی نشده است. حتی قانون حجاب و عفاف در مجلس رسیدگی می‌شود که حتی جرات رسیدگی در صحن را هم نداشتند و به کمیسیون برده‌اند که با ۷، ۸ تا رای قضیه را جمع کنند. اساسا حجاب یک مقوله و عفاف مقوله دیگری. با این وضعیت ما عفاف جامعه را هم زیر سوال برده‌ایم. مگر عفاف با قانون تنظیم می‌شود؟ شما حداکثر می‌توانید ظواهر را با اعمال قانون کاری بکنید. البته من بعید می‌دانم این جامعه دیگر به قبل از جریان مهسا برگردد. به زور سرنیزه هیچ کسی را نمی توان دیندار کرد. ۱۲۴ هزار پیغمبر آمده، یکی از این پیغمبرها سرنیزه نیاورده بود.

نمونه کشور خودمان از حکومت های فاشیستی و استبدادی می‌شود رضاشاه که می‌بینیم که رضاشاه هم موفق نشد با زور با زنان ایران برخورد کند. برای این انقلاب هم با حجاب و بی حجاب آمدند و حکومت ۲۵۰۰ ساله را کنار گذاشتند ولی ما امروز خط کش‌هایی را تعریف کردیم و حجاب را گذاشته ایم مظهر تقوا، تقید، دین، اسلام، انقلاب، کشور، جامعه، عفاف… همه چیز را کرده ایم حجاب. آخر کسی که بی‌حجاب است مگر مقابل منافع ملی، مقابل امنیت یا مقابل دین است؟ فکر می‌کنم اگر به انتخاب جامعه گذاشته می‌شد و این برخوردهای قهرآمیز صورت نمی گرفت، امروز این همه شاهد ناهنجاری نبودیم. بخشی از این بی حجابی نتیجه عملکرد چند دهه اخیر است.

متاسفانه این امکان را برای اصلاح‌طلبان نگذاشته‌اند. شما می‌فرمایید که از این چهره‌ها مشورت بگیریم، ما حرفمان این است که این چهره‌ها، کوچک‌ترین تخلفی که بر خلاف منافع ملت و کشور و امنیت باشند، انجام نداده‌اند، برای چه این‌ها را در حصر کرده‌اند؟ برای چه مردم را از این چهره‌ها محروم کرده اند؟ اصلا برای چه جریان اصلاح‌طلبان را از وجود رهبری مثل آقای مهندس موسوی محروم کرده اند؟ ایشان چه جرمی مرتکب شده است؟ جرمش این است که شورای نگهبان او را تایید صلاحیت کرده و مردم به او رای داده اند؟ به این جرم زندان می‌رود؟ به این جرم ۱۳، ۱۴ سال به حصر می‌رود؟ این می‌شود قانون؟ این رفتار با اسلام سازگار است؟ با جمهوری سازگار است؟

آقای تاجزاده هم در جریان اصلاحات تاثیر داشت و هم در سایر بخش ها. اگر آقای تاجزاده تاثیری نداشت، او را به زندان نمی بردند. می‌خواستند جلوی تاثیرات و فکر و رفتار و عمل آقای تاجزاده را بگیرند تا جامعه از این ظرفیت‌ها محروم باشند.

آقای امام، در انتخابات پیشرو اگر چهره هایی که در گذشته اصلاح‌طلب نبودند، شعارهای اصلاح‌طلبانه بدهند و از آرمان‌های اصلاحات دفاع کنند، حاضر به ائتلاف با آنها هستید؟

جواد امام: در ادوار گذشته شاهد این امر بودیم. چهره‌های دسته چندم در معرض رای قرار گرفتند و ما هم از آنها حمایت کردیم. امروز بخشی از هزینه‌هایی که به اصلاح‌طلبان تحمیل شده، همین است که چرا با وجود اینکه امکان مشارکت نداشتید و نمی توانستید کاندیدا معرفی کنید و برنامه خودتان را پیش ببرید، به چه حقی این سرمایه را پشت جریانات دیگری بردید؟ امروز این علم را پیدا کردیم که اگر از شخص و برنامه‌ای مثل جریان اعتدال دفاع کردیم، اولا باید هزینه اش را بدهیم و دوما هیچ نقشی نباید داشته باشیم و سوما هزینه ناکارآمدی که باعثش حکومت بوده و موانع ایجاد کرده، ما باید پرداخت کنیم.

مصداق شما فقط اقای روحانی است. آیا در مورد آقای هاشمی هم این اتفاق افتاد؟ در دهه هفتاد اصلاح‌طلبان زاویه جدی با آقای هاشمی داشتند اما الان از ایشان به عنوان چهره اصلاح‌طلب یاد می‌شود. حتی در مورد آقای لاریجانی تا حدی این اتفاق افتاده است. ازحزب جمهوری تا امروز را بنگریم، بدین صورت بوده که جریان اصلاح‌طلب یا منتقد، انشعابی از همان حزب اولیه بوده است. یعنی حاکمیت یک دست می شده و از همان دست در قدرت، بخشی جدا شده و نقش منتقد را بازی می کردند. الان هم می شود این جریان را دو بخش در نظر گرفت، یکی پایداری‌ها که به دولت نزدیک‌ترند و دیگری نواصولگراها که به آقای قالیباف نزدیک هستند. فکر می‌کنید نه به عنوان اصلاح‌طلبان آینده بلکه به عنوان جریان روبه‌روی جریان حاکم ممکن است آقای قالیباف و نزدیکان ایشان نقش بازی کنند؟

جواد امام: اگر بخواهیم یک رقابت درون خانوادگی درست بکنیم، بله آقا قالیباف می‌تواند با آقای رییسی به رقابت بپردازند ولی رقابت اسمش نیست، بلکه شرایط مدیریت شده است…

جواد امام: به نظرم می‌رسد مقایسه شما به دوران عصر امام برمی‌گردد که شرایط مثل امروز نبوده است. در دوران ایشان ۹۹ نفر به صراحت به امام نامه نوشتند در مخالفت با انتخاب آقای مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر، با هیچ کدام برخوردی صورت نگرفت دور بعد صلاحی همگی تایید شد. اما بعدها برای نمایندگی مجلس به آقای یزدی مردم رای ندادند ولی ما شاهد این بودیم که در شورای نگهبان قرار گرفت. در دوره امام نظارت استصوابی وجود نداشت. آقایان مدعی هستند که نظارت استصوابی امروز قانون شده. بعد از رحلت امام، برای مجلس چهارم بیش از ۴۰ نماینده مجلس را قبل از اینکه نظارت استصوابی تثبیت شود، رد صلاحیت کردند. نظارت استصوابی بعد از انتخابات مجلس چهارم در مجلس قانونی شد. در زمان امام انشعاب صورت گرفت تا مجمع روحانیون از جامعه روحانیت جدا شود. دو تایی‌ها از اول بوده است؛ به هر حال وقتی می گوییم جمهوری، مردم باید بتوانند آزادانه انتخاب کنند نه اینکه به اصلاح روز، بخواهیم یک کیلو گلابی انتخاب کنیم. خب همه گلابی اند دیگر! حالا من نمی خواهم بگویم همه نمایندگان مجلس گلابی اند فردا بگویند که این آقا توهین کرده اتفاقا گلابی تحفه خوبی است، میوه خوب و خوشمزه ای هم هست ولی اشکالش این است که این گلابیها اصلا خوشمزه نیستند، خیلی هم بی مزه اند و مردم ازشان فاصله گرفتند.

گفته می‌شود که اصلاح‌طلب‌ها ممکن است برای انتخابات پیش‌رو لیستی بدهند شامل ۳۰ زن که چهره‌های شناخته شده‌ای نیستند و شورای نگهبان شناختی از آنها ندارد. آیا این صحت دارد؟

جواد امام: اگر کسی به این فکر باشد حتما در جبهه اصلاحات نبوده چون بنده عضو این جبهه هستم تا الان همچین بحثی مطرح نبوده، ضمن اینکه چهره‌ها برای ثبت نام استقبالی هم نکردند. اگر چهره‌ها استقبال می‌کردند این خبرگزاری‌هایی که از پول مردم، نیروهای مسلح و بیت المال استفاده می‌کنند که مرتکب این همه دروغ مستحب نمی شدند. ما این روزها اینقدر دروغ شنیدیم که این خانم یا آن آقا یا آن چهره ثبت نام کرده. همه آنها تکذیب کردند. اگر قرار بود که سوالی که شما مطرح می‌فرمایید درست باشد ناظر بر این بود که این چهره‌ها ثبت نام می کردند.

ما بیانیه دادیم و در آن به صراحت نگرانی‌هایمان برای اینکه شرایطی را به وجود آوردید که این مشارکت شکل نمی‌گیرد، بیان کردیم. اما فقط آن بند مشارکت را در صداوسیما خواندند. اگر قرار است صدا و سیما پژواک صدای مردم و همه گروه‌ها باشد باید بیاد از چهره‌های رسمی این جریان نیز تصویر بگیرد اما گزینش می‌کند؛ از یک مجری جهت دار یک طرفه از یک جریان خاص استفاده می کند که او را با چالش مواجه کند، بحث را هدایت می کند در موضوعی دیگر که مثلا بیاد راجع به عملکرد دولت آقای روحانی توضیح بدهد، در حالی که خود آقای روحانی اگر بیاد پشت تریبون قرار بگیرد نمی تواند پشت صحنه هایی که باعث شده در کجاها چه تصمیماتی گرفته شود و به پای دولت بگذارند و چه جاهایی که دولت می‌توانسته تصمیم بگیرد، نگذاشتند بخاطر منافع ملی بحث های امنیتی مطرح می‌شود که آقای روحانی هم نمی تواند پاسخ بدهد بعد یک چهره که می‌خواهند از او سوء استفاده بکنند می‌آورند در صدا و سیما و آنجا او را با چالش مواجهه می کنند. شما اصل اصلاح‌طلب‌ها را قبول ندارید. همه قوانین وضع کردید که اصلاح‌طلب‌ها در انتخاب شرکت نکنند بعد فشار می آورید می‌دانید که مردم نمی آیند با علم بر اینکه مردم نیایند شرایطی ایجاد کردند که تحریم اتفاق بیافتد ولی اینقدر شجاعت ندارید و می‌خواهید تحریم را پیش پیش به پای اصلاح‌طلب‌ها بگذارید.

علی رغم اینکه می گویند شما نمی توانید بیایید، کاندیدا هم ندارید ولی باید دعوت کنید به مشارکت در انتخابات. این که انتخابات نمی شود! ما دعوت بکنیم که بیایند تیم مقابل را تشویق بکنند یا ناظر بی طرف را تشویق کنیم؟ ما در چه چیزی باید مشارکت بکنیم؟ وقتی ما امکانی نداریم. تهدید می‌شویم اگر شما نیامدی علی رغم اینکه کاندیدا نداری اجازه ندادیم بهت حتی ثبت نام بکنی ردت می‌کنیم بایستی بیای بگی ما در انتخابات شرکت می‌کنیم و مردم را تشویق بکنی. مردم هم حرف اصلاح‌طلب را اگر با این شرایط باشد نمی پذیرند، مردم عاقلند، آگاهند، مردم نیازی به قیم ندارند، اگر قرار بود مردم قیم بپذیرند قیمیت شورای نگهبان را پذیرفته بودند. مردم اعتراضشان این است که ما خودمان عاقلیم، بالغیم، حق داریم و این حق باید محترم شمرده شود و آنچه که تصمیم گرفته می‌شود اگر برخلاف خواست مردم است اقدام علیه منافع مردم است. این شکاف در صفوف ملت مگر خلاف امنیت نیست؟، باعث و بانیش مردم یا این سیاست های غلط و رفتار و انتخاب های مردم است.

خبرفوری

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین