پارکینگ تاریک و آن خبرنگار!
داستان از نیمه شب هفدهم ژوئن که یکی از نگهبانهای ساختمان «واترگیت» در واشنگتن، متوجه نوارچسبهایی روی چند در آن ساختمان شده بود.
بیان فردا | نزدیک به یک قرن از انتشار آن روزنامه محلی میگذشت که آن واقعه همه چیز را در آن روزنامه دگرگون کرد. نه تنها روزنامه که همه عرصه سیاسی کشور. کاخ سفید با افشاگری دو خبرنگار ماجراجو لرزیده بود. داستان از نیمه شب هفدهم ژوئن که یکی از نگهبانهای ساختمان «واترگیت» در واشنگتن، متوجه نوارچسبهایی روی چند در آن ساختمان شده بود. درهایی که عمدتا از پارکینگ طبقه پایین به دفترهای کار در طبقه بالا منتهی میشدند. آنجا مقر اصلی ستاد انتخاباتی حزب دموکرات بود.
همان ساختمانی که همه عملیات کارزار انتخاباتی دموکراتها از آن هدایت میشد. آن شب، آن نگهبان رنگینپوست متوجه شده بود نوار چسبها را طوری چسباندهاند تا درها پس از بسته شدن قفل نشوند! نگهبان موضوع را گزارش کرده بود و بلافاصله پلیس در جریان کار قرار گرفته بود. اما بررسی اولیه حکایت از یک سرقت بهدقت برنامهریزیشده داشت. سرآسیمگی در انجام یک عملیات جاسوسی از کمپین رقیب، هم حزب جمهوریخواه و هم رییسجمهور نزدیک به آنها را در آستانه یک رسوایی بزرگ قرار داده بود.
ریچارد نیکسون چهار سال پر دغدغه را در کاخ سفید پشتسر گذاشته بود و حالا قصد نداشت به آسانی آنجا را ترک کند. مشاورانش ، راه جاسوسی از کمپین رقیب را پیش رو گذاشته بودند و به همین منظور آن شب، آن نوار چسبها به درها چسبانده شده بود. صحبت از شنود از کمپین رقیب بود. او پس از واقعه به ظاهر کماهمیت آن شب هفدهم ژوئن ۱۹۷۲، دو سال دیگر در کاخ سفید ماند اما فشار مطبوعات خصوصا پیگیریهای مصرّانه دو خبرنگار یک روزنامه محلی، او را از ادامه ماندن در اریکه قدرت بازداشت.
«باب وود وارد» و «کارل برنستین»، از منبعی موثق که نامش تا سالها فاش نشد، اخبار و مدارکی را دریافت کرده بودند که دخالت مستقیم فرمانده کل قوا و شخص اول مملکت را در آن ماجرا اثبات میکرد. مردی که در گزارشهای آن دو خبرنگار «روزنامه واشنگتنپست» از او به عنوان «ته حنجره» نام برده می شد. او سالها بعد در تماس با یک رسانه خود را معرفی کرد و معلوم شد که یک عضو «افبیآی» بوده است و در تمامی آن مدت، با آن دو خبرنگار به شکل مخفیانه در ارتباط بوده است.
البته انتشار گزارش نهایی و ضربه آخر به رییس جمهور منتخب، کار آسانی نبود، چون تا پیش از آن بارها آن روزنامه و آن دو خبرنگار تهدید شده بودند. حتی یکبار به «باب وود وارد» سوء قصد هم شده بود. با این حال در یک شب سرنوشتساز، برای یک روزنامه که تا آن زمان نزدیک به یک قرن از انتشارش در واشنگتن میگذشت، قرار بود یک زن تصمیم نهایی را در جایگاه مدیر بگیرد. او با یک تصمیم میتوانست از فردا تبدیل به یک زن شجاع در عرصه ملی شود، یا با فشار و تهدید نهادهای امنیتی تبدیل به یک خائن! چون او و روزنامهاش در تمامی روزهای گذشته زیرفشار سنگین نهادهای امنیتی، دوران سختی را پشتسر گذاشته بودند و حالا با انتشار آن گزارش افشاگرانه، قرار بود عملا دست به یک اقدام انتحاری بزنند.
آنها از حمایت روزنامههای پرتیراژ و معتبر مطمئن بودند، خصوصا معتبرترین روزنامه کشور، «نیویورکتایمز» که در عالم حرفهای رقیب آنها بود اما در آن شرایط ویژه، متحد آنها به شمار میآمد، چون آن روزنامه هم از طریق منابعی، گزارشهای افشاگرانهای علیه «رهبر کشور» منتشر کرده بود. اما این واشنگتنپست بود که اسناد دست اول را دراختیار داشت؛ اسنادی که کار «فرمانده کل قوا» را یکسره میکرد. روز انتشار، چیزی شبیه روز زلزله بود.
آمریکا به یکباره لرزید. تا پیش از آن بارها کاخ سفید ادعای دست داشتن در ماجرا را تکذیب کرده بود. رییس جمهور هم که خود را به ظاهر بیتفاوت نشان میداد، ناچار به اتخاذ یک تصمیم شده بود. روزنامه واشنگتنپست نه تنها فردای آن روز توقیف نشد بلکه با تیراژی وسیع در ایالات دیگر هم توزیع شده بود.
دیگر یک نشریه محلی نبود. سرشاخ شدن با بلندپایهترین مقام کشور، آن روزنامه را محبوب کرده بود.قانون، در آنجا، این امکان را برای خبرنگاران فراهم آورده بود تا بتوانند بدون ترس از صاحبان قدرت، حتی فرد اول کشور، دست به افشاگری بزنند و اینچنین نور به تاریکخانهها بتابانند.
حمایت دستگاه مستقل قضایی آمریکا از «حق آزادی بیان»، یک دستاورد بزرگ را برای دموکراسی در قرن بیستم به ارمغان آورده بود. ریچارد نیکسون از مقامش کنارهگیری کرد، آن دو خبرنگار هم راهی نیویورک شدند تا در مراسمی جایزه «پولیتزر» دریافت کنند.خبرنگاران از آن پس با اعتماد به نفس بیشتری به کار ادامه دادند و رسانهها هم با الگوبرداری از واشنگتنپست از خبرنگاران خود تا پای جان حمایت کردند.
در آن سوی دنیا، به تازگی از نوجوان «شهروند خبرنگاری» که از خفه شدن هموطن سیاهپوستش - جورج فلوید- به دست پلیس ویدیویی منتشر کرده بود، با اهدای جایزه «پولیتزر» تقدیر کردهاند. در این سو اما ....!/اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید