مولاوردی: نسلهای بعد از ما به صبوری و قناعت ما نیستند
ماجرای «عدالت جنسیتی» که از ابداعات دوره ریاست خانم شجاعی بر حوزه زنان است، خود داستانی است پر آب چشم!
شهیندخت مولاوردی در مراسم نکوداشت زهرا شجاعی گفت: تلاش برای آهسته و پیوسته رفتن از اولین درسهایی است که این سالها از معلم و استادم سرکار خانم شجاعی که در ادامه و در طول مسئولیتم چون مشاوری امین در کنارم بودند، آموختم و در عشق او، چون او شدم! حرکت با سرعت مطمئنه، آرام و تدریجی و صبورانه، هرچند به قول شاعر بعضا «صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد»! و اگرچه بر این باورم که ما آخرین نسلی هستیم که صبوری پیشه میکنیم و نسلهای بعد از ما به صبوری و قناعت ما نیستند.
معاون پیشین امور زنان و خانواده رئیسجمهوری با اشاره به اینکه ماجرای «عدالت جنسیتی» از ابداعات دوره ریاست خانم شجاعی بر حوزه زنان است، گفت: تلاش برای آهسته و پیوسته رفتن از اولین درسهایی است که این سالها از معلم و استادم سرکار خانم شجاعی که در ادامه و در طول مسئولیتم چون مشاوری امین در کنارم بودند، آموختم و در عشق او، چون او شدم! حرکت با سرعت مطمئنه، آرام و تدریجی و صبورانه، هرچند به قول شاعر بعضا «صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد»! و اگرچه بر این باورم که ما آخرین نسلی هستیم که صبوری پیشه میکنیم و نسلهای بعد از ما به صبوری و قناعت ما نیستند.
به گزارش خبرنگار جماران، شهیندخت مولاوردی، در مراسم نکوداشت زهرا شجاعی با اشاره به فعالیتهای مرتبط با حوزه زنان از سال ۱۳۷۰، گفت: ماجرای «عدالت جنسیتی» که از ابداعات دوره ریاست خانم شجاعی بر حوزه زنان است، خود داستانی است پر آب چشم! که بعد از برنامه اول توسعه که پس از پایان جنگ بود و از لحاظ جنسیتی خنثی ارزیابی میشود، و برنامه دوم توسعه که بسیار کمرنگ و فقط در یکی، دو ماده به موضوع زنان پرداخته بود؛ مثل اختصاص درصدی از عوارض واردات هر نخ سیگار به ورزش بانوان، نوبت به تدوین برنامه سوم توسعه در دولت اصلاحات رسید.
معاون پیشین امور زنان و خانواده رئیسجمهوری افزود: برنامه سوم توسعه برای اولین بار تحولی کمّی و کیفی در جاری سازی نگرش جنسیتی در برنامههای توسعهای کشور به وجود آورد و مقدمات لازم را برای گنجاندن رویکرد عدالت جنسیتی در برنامه چهارم توسعه در سال ۸۲ و اواخر دولت دوم آقای خاتمی فراهم کرد؛ که اولین بار در اجلاس پکن و در تحفظ هیأت ایرانی شرکتکننده این عبارت استعمال شده و اجرای تعهدات ایران طبق سند اعلامیه و کارپایه عمل پکن، منوط به رعایت چهارچوب رویکرد عدالت جنسیتی شده بود و متأسفانه در مجلس هفتم به همت فراکسیون زنان از متن لایحه حذف شد و حتی حضورم به نمایندگی از مرکز در نشست اعتراضی فعالین مدنی به عنوان اتهام مطرح شد.
وی یادآور شد: از جمله امور زیرساختی و زیربنایی که سنگ بنای آن در آن دوره گذاشته شد، میتوان به پژوهشهای بنیادین و کاربردی و مشخصا پروژه بازپژوهی حقوق زن با ابتنا به ظرفیتهای فقه پویای شیعه با مشارکت دانشگاه مفید قم و به ویژه زندهیاد دکتر ناصر قرباننیا و تیم شان اشاره کرد که هنوز تحقیقی به جامعیت آن در زمینه خلأهای قانونی حقوق زنان در ایران انجام نشده است و با توجه به در اولویت قراردادن لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت در دولت یازدهم، بنای ما بر این بود که در دولت دوم روحانی پیگیری آن در دستور حوزه زنان قرار گیرد که تقدیر جور دیگری رقم خورد.
مولاوردی با اشاره به برگزاری دوره آموزشی حقوق انسانی زنان و دختران در سال ۷۹، اظهار داشت: در چارچوب این دوره، مجموعه محورهای حقوق انسانی زنان به مدرسان و اساتید دوره ابلاغ شد و از آنها خواسته شد که یک پکیج بومی آماده کنند و فقط و فقط یک دوره در برخی شهرها با همکاری استانداریها و دانشگاههای کشور اجرا شد، باز برخلاف آنچه ادعا شده که «دختران روستایی را در معرض آموزشهای جنسی قرار داده!» و «از طریق ساختارهای رسمی حاکمیتی مسائل آزادی جنسی مطابق فرهنگ جهانی را در روستاها آموزش میدادند، بدون اینکه به مسائل شرعی اسلامی و فرهنگ ایرانی و بومی توجه کنند و صرفا دستورالعملهای جهانی را ملاک قرار دادند» یا اینکه مطرح میکنند «نوجوانان را برای عدم ابتلا به بیماریهای مقاربتی! آموزش میدادند»، اساسا نوبت به همه شهرها نرسید، چه برسد به روستاها!
وی تأکید کرد: خالی از لطف نیست اینجا گریزی به موضوع تحقیق و تفحص مجلس هفتم از عملکرد مرکز امور مشارکت زنان داشته باشم که در پایان دوره به اصطلاح از خجالتمان درآمدند! این گزارش اگر نگویم تنها، یکی از معدود موارد تحقیق و تفحصی است که در این کشور تا مرحله تشکیل پرونده و معرفی به قوه قضائیه پیش رفت. چون هم هیأت تحقیق زنان بودند و هم بانی آن فراکسیون زنان مجلس بود و خوشبختانه یا شوربختانه زنان هر کاری را شروع کنند تا تهش هستند؛ چه خوب و چه بد! و این از مظلومیت حوزه زنان است که اغلب مصداقی است از مثل معروف: «از ماست که بر ماست.» و بدینترتیب هفت سال خانم شجاعی پلههای دادگاهها را بالا و پایین کردند تا سرانجام رای منع تعقیب صادر و پرونده مختومه شد؛ که این سرنوشت بعد از مسئولیتم برای من هم عینا به شکل دیگری تکرار شد.
معاون پیشین امور زنان و خانواده رئیسجمهوری تأکید کرد: گفتمان اصلاحات و ایده گفتوگوی تمدنها و سیاستهای توسعهمدارانه دولت مستقر به حق دوره بهار نهادهای مدنی نام گرفته است. چرا که قابل انکار نیست همواره وضعیت و حوزه زنان از رویکردها و سیاستهای کلی در هر دورهای تأثیر مثبت یا منفی میپذیرد و در این چهار دهه، هر کدام از دولتها و نیز متولیان امور زنان به سهم خود منشأ اثر و تحول(صرفنظر از نوع سلبی یا ایجابی آن) بودهاند. اما از حق نگذریم، برخی سهم به سزایی در جریانسازی و جلبتوجهات به مسائل و مطالبات تمام گروههای زنان داشتهاند که بدون تردید خانم شجاعی از آن جمله است.
وی اظهار داشت: با مرور مجموعه سیاستها و برنامههای آن دوره، به این جمعبندی میرسیم که هرچند نانوشته و شاید ناخواسته و ندانسته، اما در عمل حرکت حوزه زنان به مرور به سمتی بود که از آن میتوان دقیقا رویکرد «برنامه» و «بودجه» و حتی «آمار» حساس به جنسیت را برداشت کرد. شاید آن زمان خیلی متوجه نبودیم دقیقا چه اتفاقی دارد میافتد، اما بعدها که با مأموریتهای فوکال پوینتهای مشابه و دستگاههای ملی برای پیشرفت زنان بیشتر آشنا شدیم، این باور و ذهنیت بیشتر تقویت شد. بنابراین، گزافه نیست اگر بگوییم نهادسازیها و نهادینهسازیهایی که برای امور زنان صورت گرفت، زمینهساز بسیاری از تحرکات و تصمیمات در دولتهای بعدی – هرچند با انگیزه و رویکردی متفاوت- بود، از جمله وزارت زنان در دولت نهم.
مولاوردی ادامه داد: هنوز آن دوره آماج انواع اتهامات و دروغپراکنیهای ریز و درشت است و از مداومت تفکر و اندیشه و عمل اصلاحطلبانه و تسری آن به دورههای بعدی بارها و بارها در سالهای گذشته صراحتا ابراز نگرانی شده است که نمونه آن این ادعاست: «مسیر انحرافی زنان از دولت خاتمی و با شروع دولت اصلاحات و ورود کنوانسیون زنان است و اسناد بینالمللی که روحشان برابری زن و مرد است، نعل به نعل در کشور ما آموزش داده میشود.» و هنوز نیتخوانی و سوءتفاهم و سوءتعبیر و نسبت دادن هر اقدام مصلحانه و خیرخواهانه به دیکته و دستور مجامع بینالمللی، سکه رایج و بلای جان حوزه زنان و فعالین این حوزه است. در واقع فلسفه حضورمان به اتفاق در برنامه جهان آرای شبکه افق سیما و ناتمام گذاشتن آن، ارائه پاسخ مستند به اینگونه اتهامات تکراری و واهی بود.
وی تأکید کرد: تلاش برای آهسته و پیوسته رفتن از اولین درسهایی است که این سالها از معلم و استادم سرکار خانم شجاعی که در ادامه و در طول مسئولیتم چون مشاوری امین در کنارم بودند، آموختم و در عشق او، چون او شدم! حرکت با سرعت مطمئنه، آرام و تدریجی و صبورانه، هرچند به قول شاعر بعضا «صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد»! و اگرچه بر این باورم که ما آخرین نسلی هستیم که صبوری پیشه میکنیم و نسلهای بعد از ما به صبوری و قناعت ما نیستند.
معاون پیشین امور زنان و خانواده رئیسجمهوری وی افزود: باور و ایمان به اثربخشی کار تیمی و گروهی و شبکهای و به عبارتی تشکلیابی و تشکلگرایی در نظر و مشارکت مؤثرشان در شکلگیری عملی برخی تشکلها (ائتلاف اسلامی زنان، مجمع زنان اصلاحطلب، ائتلاف احزاب زنان اصلاحطلب با چشمانداز تاسیس حزب فراگیر زنان)، از دیگر درسهایی است که از ایشان آموخته و در دوره مسئولیت با راهاندازی کارگروههای متعدد و برگزاری نشستهای منطقهای ترویج همکاریهای شبکهای در سه سطح؛ دولت-دولت، دولت- سمنها و سمنها- سمنها به کار بستم و بعدا حساب آن را پس دادم!
وی ادامه داد: اعتماد به نفس و نیز اعتماد و میدان دادن به جوانترها درس دیگری است که در مکتب زهرا شجاعی بسیار آموختم؛ از الفبای کنشگری و سیاستورزی تا جرأت و جسارت داوطلبی در انتخابات مجلس ششم از حوزه انتخابیه محل تولدم و نهایتا پذیرفتن مسئولیتهای بزرگتر بعدی در دولت یازدهم. این مهم در سه سطح پیگیری شد؛ ارتقای اعتماد دولت و حاکمیت به توانمندی زنان و دختران، ارتقای اعتماد زنان به برنامههای دولت در تأمین منافع آنان و ارتقای اعتماد به نفس زنان.
مولاوردی گفت: پیگیری مداوم و تأکید بر دخالت زنان در مقدرات اساسی مملکت و ارتقا و نهادینهسازی مشارکت سیاسی زنان، درسی دیگر است. بر این اساس، ظاهر شدن در قامت رجل سیاسی و داوطلبی برای انتخابات ریاستجمهوری اخیر، اوج سیاستورزی زهرا شجاعی است که انصافا خوش درخشید و به سهم خود و در ادامه راه زندهیاد اعظم طالقانی بار دیگر بهانه را از کف تمامیتخواهان کژاندیش که قرنهاست زنان را از حق انسانی و الهی «تعیین سرنوشت» محروم کردهاند، ربود.
دیدگاه تان را بنویسید