پایان نمایش برای آقامحسن
حوالی عصر یک روز بهاری در سال 1400 خبر رسید «احتمالاً آقا محسن بهخاطر مسئله عدم آمادگی جسمی تاییدصلاحیت نخواهد شد». بلافاصله همه دست به کار شدند و همه چیز آماده شد تا آقامحسن در مقابل دوربینها «گل» بزند و توپ را وارد دروازه کند. اما عالم سیاست با این نمایشها متفاوت بود.
بیان فردا | حوالی عصر یک روز بهاری در سال 1400 خبر رسید «احتمالاً آقا محسن بهخاطر مسئله عدم آمادگی جسمی تاییدصلاحیت نخواهد شد». بلافاصله همه دست به کار شدند و همه چیز آماده شد تا آقامحسن در مقابل دوربینها «گل» بزند و توپ را وارد دروازه کند. اما عالم سیاست با این نمایشها متفاوت بود.
محسن رضایی با فشار دولت و یا خواسته خودش هم که بود، روز گذشته استعفا داد و از دولت خارج شد. او آمده بود سکان اقتصادی دولت را در دست بگیرد، حالا به دبیرخانه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا میرود.
آقامحسن نمادی است از نسلی که با انقلاب بالا آمدند و هیچوقت قصد و آهنگ کنار رفتن از قدرت را ندارند. او میتوانست بعد از جنگ حتی به یک اسطوره تبدیل شود، اما اصرارش بر ماندن در قدرت شرایطی را برایش رقم زد که نه جایی برای ماندن در دولت داشت و نه جامعه از او بر روی شانههایش استقبال میکرد.
حکایت آقامحسن حکایت کسی است که اصرار زیادی به ماندن در قدرت دارد آنهم نه با تکیه بر خواست مردم. مشکل محسن رضایی همین بود که بدون توجه به خواست مردم تلاش میکرد هرطور شده از خود مردم رای بگیرد. اما موفق نشد. چون عالم سیاست، مثل گل زدن در دنیای فوتبال اختصاصی نیست که انتظار داشته باشد شرایط را برای به قدرت رسیدناش فراهم کنند.
آقامحسن روزهای سخت هم در زندگی خود کم نداشت. چه روزهایی که در دوران دفاع مقدس به خود دید و حتی روزهایی که فرزندش از ایران خارج شد و در نهایت در هتلی در دوبی کشته شد؛ پروندهای که میتوانست هر سیاستمداری را به نابودی بکشاند اما آقامحسن ماند و جنگید و همچنان قصد داشت با ماندن خودش را اثبات کند. اما امروز دیگر شدنی نیست.
میتوان به دوران فعالیت سیاست و حتی نظامی محسن رضایی نقد داشت. هنوز هم دوران دفاع مقدس او به درستی هیچوقت نقد نشده، اما با این حال نباید از جنگیدنهایش بهسادگی عبور کرد. سال 98 در اوج اوضاع تلخ روزهای کشور دعوت شده بودم به دیدن مستند دوست خوبم مهدی افشارنیک. مستندی در مورد «علی هاشمی» با عنوان «زیرصفر مرزی» فرماندهای از خطه جنوب که طرح تسخیر جزایر مجنون را ارائه کرده و موفق هم شده بود با تسخیر جزایر روح تازهای در کالبد دفاع مقدس بدمد. در بخشی از مستند تصاویری از محسن رضایی به نمایش گذاشته شده بود که نشان میداد چگونه روزهای زیادی شبانه و ناشناس با علی هاشمی برای شناسایی به منطقه میرفتند.
آن روزها هم زیاد در مورد محسن رضایی نوشته بودم. یک لحظه با خودم فکر کردم: «آیا تا حالا در نوشتن از محسن رضایی جانب انصاف و کارهایی که کرده بود را نگه داشتهام؟» باید حرمت آن سالها را هم ما نگهداریم و هم خود او.
واقعیت اما این است که امروز محسن رضایی از دولت رفته و عالم سیاست دستخوش هیچ تغییری نشده است. نمیتوان پیشبینی کرد که با چنین خروجی دولت دچار تحول خواهد شد. هنوز جانشینی هم برای او مشخص نشد که نشان میدهد میل به خروج او از دولت دوجانبه بود. هم دولت این را میخواست و هم محسن رضایی. او که توقع داشت با ورودش به دولت، سکان اقتصادی را برعهده بگیرد، رقابت را به مخبر واگذار کرد. در همان ماههای اولیه دولت وقتی برای هدایت تیم اقتصادی خیز برداشت، در یک جلسه هیئت دولت، رئیسی اعلام کرد که فرمانده اقتصادی دولت، معاون اول است و همه باید تحت هدایت او فعالیت کنند. بال و پر محسن رضایی از همان آذر 1400 چیده شد.
با این حال، باید گفت محسن رضایی همیشه به صورت تیمی کار کرده، اما فقط برای زمانی که در قدرت است. او با وجود تلاشاش برای راهاندازی حزب و روزنامه از سوی افراد نزدیک به خود، اما هیچوقت نتوانست در امر ارتباط برقرار کردن با جامعه موفق باشد. حالا بسیاری افول یک سردار را در سیاست نگاه میکنند که خیلی دوست داشت در انتخاباتها از مردم رای بگیرد اما هیچوقت موفق نشد؛ سرداری که از این صندلی به آن صندلی و از این دبیرخانه به آن دبیرخانه جابهجا میشود، اما دوست ندارد هیچوقت صندلی قدرت را رها کند. درحالیکه «سیاست دنیای آرزوها نیست و تاریخ بیرحمانه قضاوت خواهد کرد.»
منبع: هم میهن
دیدگاه تان را بنویسید