اعتماد اجتماعی در ایران بهحداقل رسیده است
یک جامعهشناس گفت: بدیهی است سرمایه اجتماعی در ایران به اضمحلال رفته بهطوریکه یکی از شاخصههای مهم آن یعنی اعتماد اجتماعی به حداقل ممکن کاهش پیدا کرده است.
سال ۱۴۰۱ فراز و نشیبهای زیادی برای مردم داشت، از دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اقتصادی گرفته تا مواجهه با حوادث شهریور که منجر به اعتراضات خیابانی شد، با این وجود هرگاه که سال جدید میشود یکبار دیگر امید ظهور و بروز میکند، بدون شک عبور از سد مشکلات نیاز به امید به آینده دارد، اینکه جامعه ایرانی سال آینده چه وضعیتی را تجربه میکند، موضوعی بود که مصطفی آبروشن، جامعهشناس درباره آن به خبرآنلاین میگوید: «بدیهی است سرمایه اجتماعی در ایران به اضمحلال رفته بهطوریکه یکی از شاخصههای مهم آن یعنی اعتماد اجتماعی به حداقل ممکن کاهش پیدا کرده است، پیشبینی آینده و رخدادهای احتمالی پیش رو در جامعه ایران ناخودآگاه ما را بهمرور بحرانهای گذشته سوق میدهد زیرا این رویدادهای در امتداد هم ما را به استنتاج منطقیتری میرساند اما برای پیشبینی واقع بینانهتر آینده جامعه، تامل دقیقتر بر وضعیت موجود کمی منطقیتر بنظر میرسد»
وی ادامه میدهد: «یک نظام اجتماعی زمانی از عملکرد شایستهای برخوردار است که میان حاکمیت و ملت یک رابطه تعاملی مثبتی برقرار باشد، این بدین معناست که حاکمیت بایستی تبلور اراده ملت باشد در غیر اینصورت ما با یک نظام سیاسی روبرو خواهیم بود که چالشهای بیپایان اجتماعی را تجربه خواهد کرد، متاسفانه در جامعه ما رابطه ارگانیکی میان اجزائش برقرار نیست، در واقع موقعی میتوان بذر امید را در دل شهروندان کاشت که حاکمیت سیاسی موفق شود زمینههای یک نظام دموکراتیک و مردمی را پیریزی کند.»
این جامعهشناس درباره راهکارهای ترمیم اعتماد اجتماعی و بازتولید امید برای روزهای پیشرو بیان میکند: «اعتماد اجتماعی به انتظاراتی وابسته هست که مردم به حاکمیت دارند اگر به مطالباتی که از مسئولان در ذهن شهروندان شکل گرفته پاسخ شایسته و متقاعد کنندهای داده نشود یا مردم احساس کنند که نهادهای اقتصادی- اجتماعی افکار و انتظارات عمومی را نمایندگی نمیکنند، ما شاهد تداوم بیاعتمادی مردم نسبت به حاکمیت خواهیم بود.»
آبروشن در پایان میگوید: «تلاش بیوقفه حاکمیت در راستای توافق هستهای با قدرتهای بزرگ و از سوی دیگر عادیسازی رابطه با عربستان این ذهنیت را برجسته میکند که حاکمیت در صدد اصلاحات ساختاری در حوزه سیاست خارجی است، در کشوری که اقتصاد آن بهشکل بیمارگونهای بهسیاست وابسته است، نمیتوان اثار اصلاحاتی از این جنس را بر جامعه و آینده ایران انکار کرد، حاکمیت با اصلاحاتی از این دست که مستقیما اقتصاد را تحت تاثیر خود قرار میدهد میتواند به استمرار کمک کند، هرچند این اقدامات برای جامعهای که ضعف عملکردی در همه حوزههای آن برجسته است کافی نیست، اما بطورکلی اقدامات مثبت و کوچک نیز میتواند تراز پاسخگویی بهمطالبات مردم را بهشکل معناداری افزایش دهد، طوریکه روند گسترش و بسامد جنبشهای اجتماعی را کاهش یا بهتعویق بیاندازد.»
دیدگاه تان را بنویسید