علی لاریجانی در سودای مجلس آینده؟
آيا بايد رد صلاحيت لاريجاني در انتخابات 1400 را مرگ راست ميانه در ايران دانست؟
در تاريخ سياسي ايران، عموما افراد بيشتر از احزاب اثرگذاري داشتهاند. در ميان اثرگذاران اين تاريخ اما برخي نامها و افراد ديده ميشوند كه اثرگذاري آنها، مانند يک حزب بوده است. يكي از مهمترين اين افراد، مرحوم هاشميرفسنجاني بود. هاشميرفسنجاني از پيش از پيروزی انقلاب، سعي داشت در سراسر كشور براي خود دوستان متحدی داشته باشد. وی اين رويه را در سالهای بعد از انقلاب هم ادامه داد و با روشي كه بعدا حاميان هاشمي آن را مشي ميانهروي ميخواندند، چه در جناح راست و چه در جناح چپ، دوستان نزديک و وفاداری داشت.
لاریجانی در مسیر هاشمی
علي لاريجانی، اگر چه تا سال 84 یک نيروي اصولگرا به شمار ميرفت، اما بعد از شكست در آن انتخابات، در همان مسير هاشميرفسنجاني قرارگرفت. او كه در دوران محمود احمدينژاد، دبير شورای امنيت كشور شده بود، به مرور با واقعيتهای سياست خارجي كشور آشنا شد و مشي ميانهتری را در سياست خارجي كشور در پيش گرفت. او كه در سال 84 در نقد سياست خارجي دولت وقت در خصوص برنامه هستهاي گفته بود: «در غلطان داديم و آب نبات گرفتيم»، به مرور تبديل به بزرگترين حامي برجام در مجلس شد و توانست همقطاران خود را در مجلس نهم، به تصويب اين توافق تاريخي، راضي كند.
اين همه ماجرا نبود. لاريجاني دوازده سال هم رياست مجلس را بر عهده داشت. هم درمجلسي كه حداد عادل و رفقای اصولگرا برنده شده بودند و هم در مجلسی كه عارف و ليست اميد حضور داشتند، لابي قدرتمند لاريجانی، او را در صدر مجلس حفظ كرده بود. اين حضور دوازدهساله، موجب شده بود لاريجاني در سراسر كشور رفقايي داشته باشد كه هم سابقه گرفتن رای از مردم را داشتند و هم لاريجاني را بسان يک ناجي، حمايت ميكردند.
همين پشتوانه، براي لاريجاني كافي بود تا در انتخابات، نيازی به حمايت جريانها و احزاب چپ و راست احساس نكند.
البته در آن انتخابات، لاريجاني به يک عامل سوم هم در موفقيت خود اتكا كرده بود و آنهم حضور صادق لاريجاني در شوراي نگهبان بود. لاريجاني كه سال 84 تاييد صلاحيت شده بود و دوازده سال هم بعد از آن رياست مجلس را عهدهدار شده بود، باور نميكرد كه شوراي نگهبان صلاحيت او را براي انتخابات تاييد نكند. در واقع هيچ سياستمدار كاركشتهای، رد صلاحيت لاريجاني را پيشبيني نميكرد. اما اين اتفاق رخ داد! اتفاقي كه آنقدر باورنكردني بود كه در اين چند ماه كمتر سياستمداري پرسيده چرا جهانگيري و شريعتمداري و پزشكيان و آخوندي و ...، ردصلاحيت شدند!
عباس عبدي در تحليلي درباره حضور لاريجاني در انتخابات رياستجمهوري سال ۱۴۰۰ مينويسد: «بهطور كلي آخرين شانس لاريجاني براي حضور در عرصه سياسي ايران، حضور در اين انتخابات بود تا با اعلام صلاحيت او براي حضور در انتخابات، نه فقط او، بلكه جناح اصولگراي سنتي بتواند خود را نشان دهد، زيرا نداشتن نامزد انتخاباتي برجسته از سوي اين جناح به منزله پايان حضور آنان بود.»
ردصلاحيت لاريجاني براي خانواده لاريجانيها آنقدر غير منتظره بود كه صادق لاريجاني، از عضويت شوراي نگهبان استعفا داد و در توييتر نوشت: «سبب اين نابسامانيها تا حد زيادی، دخالتهای فزآينده دستگاههای امنيتي از طريق گزارشهای خلاف واقع، در تصميمسازی براي شوراي نگهبان است؛ به ويژه اگر عضو مسوولي كه بايد گزارشهاي محققانه به شورا ارايه كند خود، عامدانه چيزي بر آن بيفزايد! چنانكه از وزارت اطلاعات با قاطعيت تمام مطلبي نقل ميكنند، حال آنكه با پرسش از معاونت مربوطه در وزارت اطلاعات به صراحت اين مطلب تكذيب ميشود.» اين استعفا يادآور حمايت چند سال قبل علي لاريجاني از برادرش فاضل لاريجاني در جنجاليترين جلسه مجلس بود كه با تنش لفظي تند بين لاريجاني و محمود احمدينژاد همراه شد.
از سال ۱۳۷۱ كه لاريجاني جايگزين سيد محمد خاتمي در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و پس از آن رييس سازمان صداوسيما شد تا دوران دبيري شوراي عالي امنيت ملي و رياست ۱۲ سالهاش بر مجالس هشتم تا دهم، جز همان تنش لفظي با احمدينژاد، هرگز وارد چالش و تنش نشده بود اما بعد از رد صلاحيت در انتخابات، مرتب به شوراي نگهبان اصرار داشت تا دلايل ردصلاحيت او به صورت علني اعلام شود و وقتي نامه ردصلاحيت لاريجاني به رسانهها درز كرد، او با استناد به نظريات شهيد مرتضي مطهری و نظرات برخي آيات عظام و بزرگان نظام و قوانين كشور، به صورت مبسوطي پاسخ ايرادات شورای نگهبان را داده و پاسخي مفصل و مستدل و صريح به آن داد. نامهای كه بهشدت عملكرد شورای نگهبان را به چالش كشيده بود.
ردصلاحیت لاریجانی، آغاز یا پایان راست ميانه؟
جناح راست ميانهرو در ايران به رهبری چهرههايي مثل ناطق نوری، حسن روحاني، علي لاريجاني و البته هاشميرفسنجاني سعي داشت جايگاه خود را در جامعه احيا كند. اين جريان سال 92 توانست پيروز انتخابات باشد اما حالا دور، دور انقلابيهاست و اصلاحطلبان هم دل خوشي از دوران ائتلاف با ميانهروها ندارند و عملكرد ضعيف مجلس دهم و دولت دوازدهم را ناشي از همين ائتلاف ناخواسته ميدانند.
در اين ميان لاريجاني گام مهم ديگري برداشته است. او كه دانشآموخته و استاد فلسفه است، حالا در صندلي نظريهپردازي نشسته است. او اخيرا در يكکهمايش مذهبي، نظرات خود را به شكلي صريح بيان كرده و گفته تقريبا در تمامي كشورهای منطقه سازمان روحانيت زيرمجموعه حكومت و تحت اشراف آن است اما به تعبير شهيد مطهري روحانيت اهل سنت سخنان اصلاحی زيادي داشتهاند ولي در مقام حرف بود و نتوانست حركتي عملي به همراه داشته باشد ولي روحانيت شيعه هميشه با قدرتهای حاكمه در تضاد بود. راز بسياري از نابسامانيهاي فكري دهههاي اخير در همين وابستگي سازمان روحانيت به دولتها نهفته است. در عالم تشيع روحانيت از اساس يك نهاد مستقل از قدرتهاي حاكم و اقتصادي بود. با توجه به شرايط جديد ارتباطات و برخي نابسامانيها و عدم توفيق برخي دولتها در جمهوري اسلامي در برخي امور و خلط كار روحانيت با دولت فضاي عمومي مناسبي براي پذيرش تفكرات ديني براي جوانان ايجاد نميكند. ارزيابيهاي مكرر دستگاههاي فرهنگي در اين زمينه افول علاقهمندي در اين بعد را نشان ميدهد كه صرفا همين عامل هم در آن مدخليت ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید