حادثه کرمان کار داعش بود یا اسرائیل؟ / خطای تحلیل چه زیانی می تواند داشته باشد؟
کد خبر: 14483

حادثه کرمان کار داعش بود یا اسرائیل؟ / خطای تحلیل چه زیانی می تواند داشته باشد؟

جامعه ایران مدت‌هاست که دچار شکاف‌های تحلیلی و ذهنی شده است؛ گویی که هر گروه بی‌توجه به واقعیت می‌کوشد که روایت خود را بر پدیده‌ها بار کند.

روزنامه هم میهن نوشت:جامعه ایران مدت‌هاست که دچار شکاف‌های تحلیلی و ذهنی شده است؛ گویی که هر گروه بی‌توجه به واقعیت می‌کوشد که روایت خود را بر پدیده‌ها بار کند.

نمونه آن تفاوت‌های زیاد در نگاه گروه‌های سیاسی، حکومت، و مخالفان نسبت به جنایت رخ‌داده در کرمان است. این‌گونه رویدادهای مهم در هر جامعه‌ای که به‌وجود آید موجب کاهش اختلافات و شکل‌گیری نوعی از وحدت نظر میان همه می‌شود. همگان می‌کوشند فراتر از اختلافات خود، در برابر اقدامات جنایتکارانه متحد شوند.

ولی تشتت سیاسی ما مانع از این همگرایی می‌شود؛ به‌طوری‌که حتی در میان بلوک حاکم نیز یک شکاف تحلیلی و رویکردی مهمی را در حادثه اخیر دیدیم.

برخی از آنان کوشیدند که اسرائیل را مقصر مستقیم معرفی کنند و برخی دیگر از اتخاذ چنین موضعی دوری کردند و در نهایت داعش را به‌عنوان مسئول آن پذیرفتند. این شکاف بسیار عمیق بود، زیرا تصور اینکه کدام‌یک از این رویکردها پذیرفته شود، تبعات و الزامات سیاسی کاملاً متفاوتی را ایجاد می‌کرد.

جناح تندرو برخلاف جریان رسمیِ سیاست، از ابتدا خواهان حضور عملی ایران در جنگ غزه بود، موضوعی که مقام رهبری با آن مخالفت کردند و موضع مسئولانه‌ای گرفتند. آنان معتقد بودند عدم حضور مستقیم ایران در این نزاع موجب سرکوب حماس شده و پس از آن به حزب‌الله لبنان و ایران خواهند پرداخت. این گروه جنایت کرمان را فرصت مغتنمی برای بازگشت به آن تحلیل دانستند و چشم‌بسته اسرائیل را متهم کردند، درحالی‌که متهم اول داعش بود و اسرائیل فقط محتمل بود که به نحو غیرمستقیم کمک کرده باشد، بدون اینکه بتوان آن را ثابت کرد.این رویکرد به‌نحوی موافق با خواست‌های اسرائیل نیز می‌توانست باشد.

شکاف دیگری که مشاهده می‌کنیم مواضع بغایت ضدانسانی عده‌ای از مخالفان ایران در آن سوی مرزهاست. آنان که به ظاهر خود را با تروریسم مخالف می‌نامند، ولی به‌راحتی در کنار داعش قرار می‌گیرند و از تکه‌تکه شدن هموطنان خود نیز خوشحال می‌شوند.

این دیگر تفاوت در رویکرد نیست، بلکه تفاوت در اخلاق است که موجب سقوط یک مجموعه سیاسی از اخلاق انسانی شده و آنان را از دایره انسانیت خارج کرده است.

در خصوص جنایت کرمان باید چند سطح رویداد را به کلی از یکدیگر متمایز کرد ابتدا اصل چنین جنایاتی است که قطعاً باید محکوم شود، نه‌فقط در ایران، بلکه در همه نقاط جهان. البته ما در محکوم کردن چنین جنایاتی که علیه ایرانیان می‌شود، مسئولیت بیشتری هم داریم. جنایت، جنایت است؛ نمی‌توان تفکیک قائل شد و جنایت خوب و بد نداریم. با جنایتکار به این دلیل که مرتکب جنایت می‌شود مخالفیم و جنایتکار خودی و غیرخودی نداریم.

در سطح بعدی باید بدانیم که چه گروهی چنین جنایتی را مرتکب شده‌اند. تا پیش از دستیابی به شواهد قطعی که معلوم کند مسئول اقدام کیست، طبعاً فقط می‌توان گمانه‌زنی کرد براساس شواهد و قرائن در این مورد نیز تا پیش از پذیرفتن مسئولیت از سوی داعش، قوی‌ترین گمانه‌ها نیز آنان را متهم اصلی می‌دانستند. البته در این مرحله می‌توان حدس و گمان‌هایی در جهت متهم کردن دیگران نیز داشت ولی مسئله این است که این گمانه‌زنی‌ها نباید من‌درآوردی و تخیلی باشد.

در سطح بعدی باید نسبت به کوتاهی‌های رسمی یا سیاست‌هایی پرداخت که در بروز چنین اتفاقاتی نباید نادیده گرفته شود، از حیث سیاست‌های رسمی یا نحوه اطلاع‌رسانی، یا نحوه خدمات‌رسانی و نیز اقدامات ترمیمی برای کاهش آلام و مرارت‌های جمعی و نیز حادثه‌دیدگان و خانواده‌های عزادار است.

البته اطلاعیه و اقدام به نسبت فوری وزارت اطلاعات در نوع خود جالب توجه و مفید است. همچنین لغو سفر خارجی رئیس‌جمهور و حضور در کرمان یک گام مفید و مثبت تلقی می‌شود.شاید ساختار رسمی نسبت به این شکاف‌های تحلیلی بی‌تفاوت باشد و به آن اهمیتی ندهد، ولی این گسست‌های تحلیلی بازتابی از گسست‌های عینی جامعه ایران هستند و موجب ناپایداری و مانع از وحدت‌یابی جامعه شده‌اند و باید برای حل آن چاره‌ای اندیشید. تثبیت و تشدید این وضع به مثابه نوعی سرطان اجتماعی و سیاسی خواهد بود که دیر یا زود متاستاز کرده و وحدت و بقای اجتماعی را دچار اختلال می‌کند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

آخرین اخبار

پربازدیدترین