انفعال پاکستان در برابر تروریستها و اخطارهای بیثمر ایران
تمام محکومکردنها، اخطارها و وعدههای انتقام درباره حمله تروریستی چهار روز پیش در حالی است که از خونبارترین حمله تروریستی امسال در سیستان و بلوچستان هفت ماه میگذرد و تکرار چندباره آن بدین معناست که راه برای تروریستها کماکان باز است.
بیان فردا | حکمرانی | شورای امنیت سازمان ملل دیروز با انتشار بیانیهای حمله تروریستی به مقر فرماندهی پلیس در راسک استان سیستان و بلوچستان را به شدت محکوم و بر ضرورت پاسخگویی عاملان و حامیان این اقدامات تروریستی و محاکمه آنها تاکید کرد.
در سوی دیگر، در ایران نیز وعده انتقام داده شد. مجید میراحمدی، معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور ضمن بیان برخی جزئیات، تاکید کرد: «گروهک جیشالظلم مسئولیت این حادثه تروریستی را به عهده گرفته است و قطعا پاسخ سخت و دردناکی را دریافت خواهد کرد.»
سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس نیز اعلام کرد که پلیس بینالملل فراجا با دیپلماسی انتظامی موثر نسبت به پیگرد بینالمللی از طریق اینترپل و صدور «اعلان قرمز» برای تروریستها اقدام کرده است.
همچنین احمد وحیدی، وزیر کشور در حالی که برای بررسی حادثه تروریستی اخیر وارد فرودگاه کنارک در استان سیستان و بلوچستان شده بود، به پاکستان درباره کنترل دقیق مرزها اخطار داد؛ اخطاری که سالهاست به پاکستان داده میشود اما دولت اسلامآباد تاکنون اقدام موثری مبنی بر جدی گرفتن آن انجام نداده است.
پاکستان دیروز با تاخیری سه روزه، مانند تمام دفعات قبلی صرفا به محکوم کردن حمله تروریستی به مقر انتظامی راسک بسنده کرد. تمام این محکومکردنها، اخطارها و وعدههای انتقام اما در حالی است که از خونبارترین حمله تروریستی امسال در سیستان و بلوچستان هفت ماه میگذرد و تکرار چندباره آن بدین معناست که راه برای تروریستها کماکان باز است.
از پنج مرزبان در مزهسر تا چهار راهور در تفتان
یازدهم اردیبهشت خودروی سرگرد علیرضا شهرکی، رئیس پلیس آگاهی انتظامی شهرستان سراوان در یکی از خیابانهای این شهرستان مورد حمله مسلحانه قرار گرفت که در پی آن وی و همسرش که در خودرو حضور داشت، جان خود را از دست دادند.
کمتر از 20 روز بعد، افرادی مسلح به برجک مرزبانی مزهسر هنگ مرزی سراوان حمله کردند و با نیروهای مرزبانی درگیر شدند. در جریان این درگیری پنج مرزبان جوان به نامهای گروهبانیکم «حسین بادامکی»، گروهبانیکم «علی غنی با تدبیر»، سرباز وظیفه «محمد جمالزاده»، سرباز وظیفه «یونس سیفینژاد» و سرباز وظیفه شهید «ناصر حیدری» به شهادت رسیدند. دو نیروی مرزبانی نیز به شدت مجروح شدند.
شهادت آنها و انتشار تصاویرشان موجی از واکنشهای آمیخته با خشم و اندوه را برانگیخت. سردار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه در پیامی تاکید کرد که «انتقام شهدای اخیر سراوان را از آمران و عاملان آن میگیریم.» ترورها اما ادامه یافت. حدود یک ماه بعد، پنجم تیرماه حمله تروریستی دیگری به برجک 16 پاسگاه مرزی میل 1390 هنگ مرزی سراوان صورت گرفت که در پی آن استوار دوم «حسن قورزایی» به شهادت رسید.
10 روز بعد، 17 تیرماه، ساعت 7 و 15 دقیقه صبح یک تیم چهار نفره در پوشش ارباب رجوع خود را به کلانتری 16 کوی شهدای زاهدان رسانده و ضمن پرتاب مواد منفجره به داخل دژبانی، کلانتری را به رگبار بستند.
درگیری میان آنها و نیروهای کلانتری تا ساعت 9 و 30 دقیقه صبح ادامه یافت. پلیس اعلام کرد که مهاجمین در این درگیری کشته شدند. اما یک ستوان نیروی انتظامی به نام «علی کیخا» و سرباز وظیفه «مبین رشیدی» نیز در جریان این حمله شهید شدند.
ساعاتی بعد گروهک تروریستی جیشالعدل مسئولیت این حمله را به عهده گرفت. پس از آن نیز نورنیوز، رسانه شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد که این حمله بدون تقاص نخواهد ماند.
در مرتبه دیگر، باز هم کمتر از دو هفته بعد، اول مرداد تروریستها حمله مسلحانه دیگری ترتیب دادند. این بار پلیس راهور و نیروهای راهنمایی و رانندگی مورد حمله قرار گرفتند. گزارش پلیس حاکی از این بود که تروریستها در مسیر خودروی پلیس راه خاش به تفتان کمین کرده و سپس سمند پلیس راه را به رگبار بستهاند. در این حادثه تروریستی نیز چهار مامور پلیس راه، استواریکم محمدرضا اسماعیلی، استواریکم رضا شیخی، استواریکم حسن وحیدی و ستوانیکم مهدی ا...پور به شهادت رسیدند.
دادستان زاهدان تصریح کرد که دستور قضایی برای دستگیری عوامل این حادثه صادر شده است.
حملات در پاییز هم ادامه یافت
عملیات تروریستی بعدی مربوط به اوایل شهریور است که سرنشینان یک دستگاه پژوی 405 به دو واحد گشتی پلیس شهرستان سیب و سوران تیراندازی کردند. این حمله منجر به شهادت ستوان دوم «علی بیژنیزیبا» شد و سه مامور نیز مجروح شدند.
دو هفته بعد، در 15 شهریور، مرکز اطلاعرسانی پلیس سیستان و بلوچستان خبر از یک اقدام تروریستی دیگر و شهادت دو مامور انتظامی دیگر داد. بنا بر این اطلاعیه تروریستها با حمله به واحد انتظامی شهرستان تفتان دو تن از ماموران اداره پشتیبانی فرماندهی انتظامی این شهرستان را که حین انجام امور خدماتی بودند، هدف قرار داده و از محل متواری شدند.
در این حمله تروریستی نیز سروان «محمد میرشکار» رئیس اداره پشتیبانی و سرباز وظیفه «رضا فسنقری» به شهادت رسیدند.
مرکز اطلاعرسانی پلیس سیستان و بلوچستان ضمن اعلام خبر این حمله تروریستی تاکید کرد: «این اقدام ناجوانمردانه حتما بیپاسخ نخواهد ماند و درس پشیمانکنندهای به تروریستها خواهیم داد.»
حملات تروریستی اما در پاییز نیز ادامه یافت. دهم آبان بار دیگر مرکز اطللاعرسانی پلیس سیستان و بلوچستان خبر داد که «بر اثر حمله تروریستی به واحدهای گشت کلانتری ۱۲ محمدان شهرستان بمپور که در حال گشتزنی و تامین امنیت و آرامش بودند، یک نفر از مدافعان امنیت شهید شد و ۴ تن دیگر از کارکنان انتظامی شهرستان بمپور زخمی شدند. در این حمله تروریستی، استوار دوم علی قربانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.»
از آن جایی که فاصله زمانی ترورها در سیستان کوتاه بودند، حدود 10 روز بعد سردار رضا شجاعی، فرمانده مرزبانی سیستان و بلوچستان از درگیری دیگری میان مرزداران هنگ مرزی سیرکان در نقطه صفر مرزی با گروهک تروریستی در حالی که قصد ورود به کشور را داشتند، خبر داد که در جریان آن باز هم یک مرزبان ایرانی به نام «مهدی نوری افشاری» به شهادت رسید.
و اکنون به فاصله یک ماه بعد، بار دیگر ترور در استان محروم ایران جان 11 نفر از افسران ارشد، سربازان و نیروهای فراجا را گرفته است. بنا بر گزارشها، ساعت دو نیمه شب جمعه 24 آذرماه، گروهی از افراد مسلح به مقر نیروی انتظامی در شهرستان راسک حمله کرده و در پی آن 11 تن شهید شدند. هشت تن نیز مجروح شدهاند که حال برخی از آنها وخیم گزارش شده است. مسلم شجاعیان، احسان بابایی، پوریا شیخ، ابوالفضل شریاری، محمدحسن براهویی، علیرضا اکبر مزار، علی دشتپوری، حسن بابانیا، احمد خمری، محید فیروزنیا، حمید رضایی امین شهدای حمله تروریستی به راسک هستند.
گروهک جیشالعدل مسئولیت این حمله را نیز برعهده گرفته و با انتشار بیانیهای خبر داده نیروهایش ساعت دو بامداد جمعه به مقر فرماندهی فراجا شهرستان راسک هجوم بردهاند.
آنچه شرحش رفت تنها بخشی از حملات تروریستی در سیستان است. شمار این حملات از این هم فراتر میرود. بسیاری از آنها بدون تلفات پایان مییابند و برخی نیز قبل از شروع کشف و خنثی میشوند. اما همین 10 مورد حمله تروریستی که در سطور پیشین به آنها اشاره شد، 30 قربانی گرفته است.
از منازعات سیاسی تا مرزبانی پرمخاطره
سیستان و بلوچستان با حقآبهای که زمین مانده، با بالاترین نرخ بیکاری، کولبران و سوختبرانی که هدف گلوله قرار میگیرند، با نفسی تنگ از هوای آلوده و ریزگردها، با هامون خشکیده، در همسایگی پاکستان و افغانستانی که هر دو تهدیدهای خاص خود را برای آن دارند و با هزاران رنج دیگر، بار ترورها را نیز به دوش میکشد.
ترور در سیستان و بلوچستان منحصر به امسال و پارسال نیست؛ زخم کهنهای است که دهههاست غمی بر غمهای بیپایان این استان مظلوم و مهجور اضافه کرده است. در این دههها حملات تروریستی گاه اوج گرفتهاند و گاه با استقرار آرامش سیاسی و اقدامات امنیتی به چند مورد محدود خلاصه شدهاند.
هر بار شرایط آن منطقه ملتهبتر بوده، حملات تروریستی نیز افزایش یافتهاند. مروری بر وضعیت سیستان و بلوچستان حاکی است که ظرف یکی دو سال اخیر زیر سایه ناامنی و التهابات در این استان، حملات تروریستی نیز شدت گرفتهاند.
مجید میراحمدی، معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور دیروز با اشاره به تاثیر شبکههای اختلافافکن داخلی در رخ دادن چنین حوادثی، در این باره گفت: «وقتی که امنیت منطقه با حرفهای اختلافافکن و اقدامات مختلف، دچار مسائل و مشکلاتی شود، به طور طبیعی جریانهای تروریستی از آب گلآلود ماهی میگیرند. بنابراین شرایط منطقه و استان بسیار مهم است و افرادی که در استان مسئولیت داشته و بلندگو در اختیار داشته و تاثیرگذارند، باید توجه کنند که امنیت مهمترین و اصلیترین موضوع است و صحبتها و اقداماتشان باید در راستای تقویت امنیت منطقه باشد.» اشاره او تلویحا به حواشی مربوط به مولوی عبدالحمید و اختلافاتی است که از سال گذشته در پی جمعه خونین زاهدان میان او و سطوحی از حاکمیت ایجاد شده است.
گذشته از این به زعم کارشناسان توسعهنیافتگی، استفاده از سربازان و نیروهای جوان بدون داشتن تجربه و آموزشهای لازم، نبود زیرساختهای امنیتی و عدم وجود تجهیزات و فناوریهای مدرن مورد نیاز در مرزها، نبود نیروهای پشتیبانی با واکنش سریع و فوری، محدودیت و کیفیت پایین امکاناتی از قبیل جاده، وسایل ارتباطی و حتی خدمات پزشکی و درمانی اجازه ایجاد یک دژ دفاعی محکم در مرز این استان را نمیدهد و جان عزیز مرزبانان و نیروهای برقراری نظم و امنیت را در معرض خطر قرار میدهد؛ به طوری که بنا بر گزارشها سهم سیستان و بلوچستان از قربانیان ترور به مراتب بیشتر از سایر استانهای کشور است.
محرومیت و مشغولیت به منازعات سیاسی شرایط این سوی مرز است. در آن سوی مرز نیز شرایط نسبتا مشابه است. ایالت بلوچستان پاکستان که هممرز با استان ایرانی است، منطقهای ناامن، توسعهنیافته و فقیرترین منطقه پاکستان است. تحت سیاستهای ضدقومی دولت مرکزی اداره میشود و مأمن گروههای اسلامگرای تندروست.
پاکستان بهرغم هشدارها و اخطارهای مکرر ایران تاکنون عزمی جدی برای کنترل آنها از خود نشان نداده است. دیوار مرزی که ساخت آن را در دست دارد مانع این دست حملات تروریستها نشده و حتی بسیاری معتقدند که سیستم امنیتی پاکستان عامدانه نسبت به پاکسازی مناطق همجوار ایران از تروریستها تعلل میکند.
انتهای پیام
دیدگاه تان را بنویسید