دیپلماسی غبار پیچیده است
این بار غبار جلوتر آمد، پایش را از خوزستان و ایلام و کردستان فراتر گذاشت و به تهران رسید.
بیان فردا | علیمحمد طهماسبی بیرگانی، دبیر ستاد ملی مقابله با گردوغبار امیدوار است که گستردگی غبار و رسیدنش به مرکز کشور باعث توجه بیشتر به این پدیده شود. او در گفتوگویی از منشا این غبار میگوید و بر نیاز پیگیری بیشتر دیپلماسی در حوزه گردوغبار تاکید میکند.
پدیدهای که شاهد هستیم از جنس همان غباری است که پیش از عید غرب و جنوب غربی کشور را فراگرفت؟
طبق معمول چند وقت اخیر این پدیده از سوریه، غرب عراق و نواحی شرقی اردن شکل گرفته و توسط یک جریان جوی به ایران وارد شده و غرب، جنوب و سپس مرکز کشور را تحت تاثیر قرار داده. تمام کشورهای کوچک در جنوب حاشیه خلیج فارس هم درگیر شدهاند. در کشور ما فقط در ناحیه جنوب شرق و شرق کشور میزان درگیری کمتر است اما مرکز، شمال و غرب گرفتار غبار شدیدند و این جریان اکنون در حال رسیدن به نواحی شمالی است.
پس بالاخره غبار به تهران رسید تا همه بدانند در خوزستان و ایلام و شهرهای دیگر چه خبر است!
برای ما البته فرقی نمیکند که غبار در خوزستان باشد یا تهران. وقتی مناطق مرکزی و جنوب و جنوب غرب و غرب کشور هم درگیر میشدند، موضوع را پیگیری میکردیم و حالا هم پیگیریم. با این همه حساسیتها این بار بالاتر است، چون جدا از درگیر شدن تهران، وسعت بسیار بزرگی از کشور گرفتار گردوغبار شده است. در دورههای قبل غبار را به تنهایی تجربه میکردیم اما این بار قدرت جریان جوی طوری است که علاوه بر منشاهای خارجی، منشاهای داخلی هم تا حدودی فعال شده. از این منظر رسالت ما بیشتر میشود.
با توجه به این گستردگی، فکر میکنید چرا کاری فوری در حوزه دیپلماسی انجام نمیشود؟
مسئله گردوغبار برونمرزی اگرچه مقداری به پیگیریهای ما و بهویژه وزارت خارجه به عنوان مسئول دیپلماسی در همه زمینهها -به ویژه گردوغبار- وابسته است اما یک بخشی از آن هم به پیگیریهای کشور گسیلکننده غبار ربط دارد. از طرف دیگر این موضوع در کنوانسیونها، قطعنامهها و حتی در مجمع عمومی سازمان ملل، از سه، چهار سال پیش در دستور کار قرار گرفته که بیشتر در سطح توصیه است.
در این گونه موارد الزامآور بودن از سوی سازمانهای بینالمللی وجود ندارد. در حالی که خیلی از جریانهای غباری به سمت کشور ماست، کشورهایی که مبدا گردوغبار هستند، حساسیت و مطالبهگری اجتماعی به حقی که در کشور ما وجود دارد را ندارند. قدرت سازگاری و شرایط داخلی آنها به گونهای است که چنین پدیدهای تقریبا امری عادی تلقی میشود. این است که گردوغبار کمتر در اولویت آنهاست. اینها باعث شده که کار در بخش بینالملل پیچیدگیها و زمانبری خودش را داشته باشد.
در هفتههای آخر سال که بسیاری از استانها برای روزها درگیر غبار شدید بودند و وضعیت خطرناک میشد آیا پیگیری از سوی وزارت خارجه برای مذاکره با کشورهای منشا غبار انجام نشد؟
قبل از این جریانات کاری را شروع کردیم که از سال 97 تا 99 زمان برد تا تمام کانونها را بشناسیم. این کار از سوی سازمان محیط زیست و ستاد ملی گردوغبار انجام شد تا منشاهای خارجی گردوغبار گسیلکننده به سمت ایران شناسایی شود. بر مبنای آن یک برنامه عمل تهیه شد که دو برنامه عمل زیرمنطقهای (یکی برای شرق و شمال شرق و دیگری برای غرب و جنوب غرب) داشت. اینها برای مذاکره در خارج از مرزهای سیاسی لازم بود. در آذر و دیماه 1400 نامهای مفصل به وزیر امور خارجه نوشتیم و همه اسناد را ضمیمه کردیم و خواهش کردیم که به ویژه مسئله غبار عراق پیگیری بیشتری شود، چون هم روابط بهتری داریم و هم بیشترین مقدار غبار از آنجا میآید.
یک ماه و نیم پیش هم نامهای به رئیس جمهور نوشته شد که رئیس دفتر به آقای رئیسی منتقل کرد. این نامه بر ترکمنستان تمرکز داشت که مدتی درگیری غباری در سرخس و بخشهایی از مشهد از سوی آنها داشتیم. قبل از شیوع کرونا هم در بهمن 98 پیگیریهایی از طریق سفیر انجام شد و کشور عراق برای همکاریهای مشترک اعلام آمادگی کرد اما بعد از آن هرچه پیگیری کردیم، با توجه به شرایط کرونایی، زمینه فراهم نشد. این درخواست را بار دیگر به جریان انداختیم، البته نمیدانستیم غباری با این شدت و گستره در راه است. متعاقب دستور رئیس جمهور به وزارت خارجه، اول هفته پیش نامهای نوشتم و همه دستگاههای عضو ستاد را، برای شرکت در جلسهای با محوریت عراق دعوت کردم. در این جلسه که روز دوشنبه برگزار میشود دستگاهها وظیفهمند میشوند که کار مشترک با عراق پیگیری و شروع شود.
جریان کنونی غبار هم به طور دقیق از سمت عراق میآید؟
برای پیدا کردن منشا دقیق اندازهگیری دقیق و طولانیمدت لازم است و هنوز ابزار اندازهگیری مقدار غبار ریزشی را در اختیار نداریم. البته طرح ساخت این ابزار به روش مهندسی معکوس در حال پیگیری است. نمونههای آزمایشگاهی ساخته شده و امسال اعتبار آن هم تخصیص داده شده تا در سطح کشور نصب شود و بتوانیم به طور سالانه با در نظر گرفتن منشا، میزان دریافت غبار از هر منشا را بدانیم
. اما در حال حاضر بر اساس رخدادها و به صورت تجربی، جمعبندی ما این است که بیشترین تکرار و مقدار را از ناحیه غرب و جنوب غرب داریم؛ همان جبههای که معمولا بین عراق و سوریه و اردن شکل میگیرد. در حال حاضر بیشترین درگیری ما با همین جریان است. از طرف دیگر یکی، دو جریان هم داریم که از سمت عربستان است و از جنوب کشور وارد میشود و در زمستان رخ میدهد. بعد از بهمن 95 و 96 اگر رخدادی از این سو داشتهایم، آسیبی به ما نرسانده و جریان شدیدی نبوده است.
در حال حاضر دقیقا با چه سطحی از کانونهای داخلی و خارجی غبار روبهرو هستیم؟
کانونهای داخلی در کل وسعت کشور 35 میلیون هکتار است و البته در جریان غبار کنونی نقش جدی ندارد. فعال شدن کانونهای داخلی بیشتر محلی و تحت تاثیر جریانات محلی است. سطح مناطق کانونهای خارجی هم حدود 270 میلیون هکتار است که در 20 کشور اطراف ما گسترده است. این کشورها در منطقه غرب آسیا و آسیای میانه قرار دارند.
پس با توجه به درگیر نبودن کانونهای داخلی، در حال حاضر با عدد خیلی بزرگی روبهرو هستیم.
جالب این است که متوسط میزان غبارخیزی کشور ما، 121 کیلوگرم ذرات معلق (ذرات زیر 10 میکرون) در یک سال است. و در مقابل متوسط غبارخیزی این 270 میلیون هکتار کانون خارجی، 540 کیلوگرم است. یعنی در مقابل کانونهای داخلی، ما نه تنها با وسعت بیشتر، بلکه با شدت و غلظت بیشتری از کانونهای خارجی غبار مواجهایم؛ متوسط غبارخیزی کانونهای خارجی چهار برابر است.
اما آقای طهماسبی، سال کمبارشی که پشت سر گذاشتیم نمیتواند اوضاع را بدتر کند؟
بله تا حدودی. از آنجا که بارش سال زراعی جاری و قبل، از میانگین کمتر بوده احتمال درگیریهای داخلی وجود دارد. اما فرقش این است که شدت جریانات محلی به سرعت فروکش میکند. به ویژه اینکه به جز نواحی شرقی (منطقه سیستان) و بخش کوچکی در خوزستان، سایر مناطق ما اندازه ذرات فرسایشپذیر توسط باد، درشتتر است. بنابراین هم گستره آن زیاد نیست هم اینکه با توجه به اندازهشان به سرعت فروکش میکنند.
تغییر اقلیم این میان چه نقشی دارد؟
بسیار مرتبط است. پیشبینی من این است که اگر روند به همین شکل طی شود، اوضاع بهتری نخواهیم داشت. خود منطقه غرب آسیا و آسیای میانه، از نظر تاریخی و حساسیت زمین و وضعیت زمینشناسی دوران چهارم، منطقه حساسی است؛ هم جریانات جوی زیادی دارد و هم منطقهای خشک، فراخشک و در بهترین حالت نیمهخشک است. در ایران به جز نوار ساحلی حدود 86 درصد کشور نیمهخشک، خشک و فراخشک است. بنابراین اقلیم به خودی خود بر این وضع تاثیر داشته و حالا تغییر اقلیم - افزایش تبخیر، کاهش بارندگی، افزایش ناگهانی سرعت باد و …- به آن دامن زده است. همین کمبارشی دو سال اخیر بر کل منطقه خاورمیانه اثری اساسی دارد اما باید دانست که در گام بعدی مدیریت نامناسب منابع آب، مدیریت نامناسب پوشش گیاهی و همینطور بهرهبرداری غیرمعقول از خاک در داخل و خارج کشور مزید بر علت است.
با وجود این شرایط فکر میکنید چه اقدامی باید انجام داد؟
یکی از محاسن وقوع این پدیده با چنین گستردگی، جلب توجه بیشتر است. در صورت نادیدهگرفتن این وضعیت، باید در انتظار وقوع پدیدههای شدیدتر و بدتر از این باشیم. نمیتوان بیش از حد به منابع فشار وارد کرد و انتظار عکسالعمل نداشت. به طور مثال کشور اکنون از نظر چرای دام (تعداد دام و ظرفیت منابع) در وضعیت مناسبی نیست. یا در برخی نقاط کشاورزی باید به سمت کشاورزی حفاظتی برود، غیر از این راهی نیست. فقط با کشت نهال نمیشود شرایط را مدیریت کرد. ما وضعیت آب خوبی نداریم. با این اوضاع ناچاریم که فشار را از روی منابعمان برداریم.
انتهای پیام
دیدگاه تان را بنویسید