اعدامی عفو شده، در مستی راز جرایم تازه‌اش را فاش کرد
کد خبر: 9121

اعدامی عفو شده، در مستی راز جرایم تازه‌اش را فاش کرد

مردی که به اتهام قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم و سپس بخشیده شده بود این بار به جرم دزدی از مغازه‌ها دستگیر شد.

بیان فردا | چندی پیش مرد جوانی در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تهران گفت قفل در مغازه‌اش شکسته و آنجا مورد سرقت قرار گرفته است. پس از حضور ماموران و بررسی محل سرقت با نمونه برداری و بازرسی از محل اثر انگشتی که پلیس را به سمت کشف جرم هدایت کند بدست نیامد، اما فیش خریدی پیدا شد که مالباخته گفت متعلق به او نیست.

به این ترتیب فیش خرید پیدا شده به عنوان سرنخ احتمالی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد حساب متعلق به زن پا به سن گذاشته‌ای است که از سوپرمارکتی خرید کرده و فرزندان یا اقوامش نیز افراد خلافکار یا سابقه‌داری نیستند، به همین دلیل این شاخه از تحقیقات هم به بن بست رسید.

پس از آن کارآگاهان در ادامه بررسی‌ها با پرونده‌های سرقت‌های مشابهی روبرو شدند که در تمام سرقت‌ها فیش خرید کالا پیدا شد. این در حالی بود که بررسی‌های بعدی نیز نشان می‌داد که همه فیش بدست آمده متعلق به افرادی معتبر است.

 بررسی‌ها نشان می‌داد این شیوه احتمالا شگردسارقان  است که با انداختن فیش‌هایی در محل سرقت سعی دارند تا روند تحقیقات پلیس را تغییر دهند. با کشف این موضوع ماموران پلیس شاخه دیگری از تحقیقات را به عنوان سرنخ احتمالی مورد بررسی قرار دادند و دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت‌ها را بازبینی کردند. آنها در فیلم‌های بدست آمده با سارقی مواجه شدند که صورتش را در تمامی سرقت‌ها پوشانده بود و لباس‌های سیاه به تن داشت، بنابراین شناسایی سارق با استفاده از فیلم‌ها هم با شکست مواجه شد.

با این وجود ماموران از تحقیقات برای یافتن رد و سرنخی از سارق سیاه پوش ناامید نشدند و به تحقیق ادامه دادند تا اینکه مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت: چند روز قبل در قهوه خانه با مردی آشنا شدم که وضع مالی خوب دارد و ماشین مدل بالایی زیر پایش بود.

این شخص ادامه داد: آن مرد مدعی بود که در کار ساخت و ساز است و به قدری خوب حرف می‌زد و از  وضع مالی‌اش تعریف می‌کرد که  واقعا تصور کردم با آدمی درست و حسابی دوست هستم.  چیزی که برایم عجب بود این بود که هر وقت از او می‌پرسیدم چرا با این وضع مالی به همچنین قهوه خانه‌ای می‌آید، می‌گفت من بچه این خیابان‌ها هستم و دلم برای خیابان‌های پایین شهر تنگ می‌شود.  شب قبل او را به خانه‌ام دعوت کردم و بساط مشروب راه انداختم و فهمیدم او دروغ می‌گوید. او در عالم مستی تعریف کرد سارق مغازه است و ماشین مدل بالا و لباس‌های مارک دار، را از راه سرقت بدست می‌آورد. آن شب خیلی ترسیده بودم و با خودم گفتم اگر حرفی بزنم ممکن است بلایی سرم بیاید برای همین الان که صبح اول وقت است با پلیس تماس گرفته‌ام.

با بدست آمدن این اطلاعات، مشخصات مظنون مورد استعلام قرار گرفت و بررسی سوابق او نشان داد که فردی سابقه‌دار است و حتی مدتی قبل به اتهام حمل مواد مخدر در زندان بوده است.  در ادامه باتوجه به گفته‌های جوان ناشناس و سابقه‌دار بودن فردی که در موردش اطلاعاتی را به پلیس داده بود جزییات و ماجرا به مقام قضایی اطلاع داده شد و پس از هماهنگی مردی که در مستی راز خود را فاش کرده بود دستگیر شد تا در مورد گفته‌های مستانه خود مورد تحقیق قرار گیرد.

مرد دستگیر شده در ابتدا منکر همه اظهارات مستانه خود شد و مدعی بود سرقتی انجام نداده و گفته‌هایش هذیان و دروغ‌هایی بوده تا خودش را جذاب و عجیب نشان دهد اما خانه‌اش مورد بازرسی ماموران قرار گرفت و متهم در پی کشف مدارک و وسایل سرقتی در آنجا لب به اعتراف گشود. به این ترتیب تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی این سارق جوان از سوی کارآگاهان پلیس ادامه دارد.

گفتگو با متهم

* سابقه‌دار هستی،‌ قبلا چرا زندان بوده‌‌ای؟

قاچاقچی مواد مخدر بودم که ثروت زیادی هم بدست آوردم اما دستگیر شدم و نه تنها همه اموالم ضبط شد بلکه خودم هم به اعدام محکوم شدم. اما توبه نامه نوشتم و درنهایت حکمم شکسته شد و  چندین سالی زندان بودم تا این که چند سال قبل آزاد شدم.

* چرا سرقت را شروع کردی؟

دلم نمی خواست خلاف کنم و واقعا دوست داشتم پای توبه‌ام بمانم،‌ اما بعد از آزادی، ماندن در شهر خودم بی‌فایده بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم به تهران بیایم و کاری برای خودم دست و پا کنم. اما در تهران به دام خفتگیران افتادم و تنها داراییم که یک پاکت سیگار و 10 هزار تومان پول بود از من گرفتند، وقتی دیدم به من که تصمیم به زندگی سالم دارم و هیچ چیز هم ندارم، با این دارایی رحم نکردند، به فکر کار خلاف افتادم.

*سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟

در خیابان‌ها پرسه می‎زدم و با دیدن مغازه یا خانه‌ای که برای سرقت مناسب بود، صورتم را می‌پوشاندم و در زمان مناسب نقشه سرقت را اجرا می‌کردم. برای اینکه شناسایی نشوم در تمام سرقت‌هایم لباس مشکی می‌پوشیدم و ماسک و دستکش سیاه استفاده می‌کردم.

*ماجرای فیش‌هایی که در سرقت‌ها به جا می‌گذاشتی چیست؟

برای اینکه تحقیقات را منحرف کنم، در اطراف مغازه‌ها می‌گشتم و فیش‌هایی را که روی زمین پیدا می‌کردم در محل می‌انداختم، در محل سرقت می‌انداختم. من حساب همه چیز را کرده بودم و در مدتی که در زندان بودم، کلی چیز یاد گرفتم و فکر می‌کردم شگرد‌هایی که یاد گفته‌ام می‌تواند مانع دستگیری من شود اما با وجود همه راه‌هایی که را بلد بودم و شیوه‌هایی  استفاده کرده بودم باز هم دستگیر شدم.

 

دیدگاه تان را بنویسید