مرثیـه معلم معنا
مراسم یادبود کوروش صفوی با حضور سیدجلالالدین کزازی در دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
بیان فردا | روز دوشنبه، ۲۳مردادماه ۱۴۰۲، مراسم یادبودی برای زندهیاد کوروش صفوی، در سالن شهید عضدی دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، با حضور چندنفر از اعضای خانواده، دانشجویان و دوستداران او برگزار شد. در این مراسم سیدجلالالدین کزازی (عضو هیئتعلمی)، گلناز قوامی (رئیس گروه زبانشناسی)، رضا صحرایی (وزیر آموزشوپرورش)، عباسعلی وفایی (رئیس دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی)، مجتبی منشیزاده (عضو هیئتعلمی گروه زبانشناسی)، احمد تمیمداری (استاد گروه ادبیات فارسی)، راحله گندمکار (عضو هیئتعلمی گروه زبانشناسی)، شهین نعمتزاده (رئیس سابق انجمن زبانشناسی) و آزیتا افراشی (رئیس انجمن زبانشناسی)، به سخنرانی پرداختند.
کورش صفوی، معنیشناس برجسته، متولد سال ۱۳۳۵، مدرک کارشناسی زبان آلمانی خود را از مدرسه عالی ترجمه و کارشناسیارشد و دکتری زبانشناسیاش را از دانشگاه تهران اخذ کرد و از سال ۱۳۵۶ به استخدام دانشگاه علامه طباطبایی درآمد و عضو هیئتعلمی گروه زبانشناسی دانشگاه شد. ازجمله آثار تألیفی او میتوان به «درآمدی بر زبانشناسی»، «واژهنامه زبانشناسی»، «نگاهی به پیشینه زبان فارسی»، «هفت گفتار درباره ترجمه»، «از زبانشناسی به ادبیات» و دهها اثر دیگر اشاره کرد.
صفوی از این پس زندهتر است
سیدجلالالدین کزّازی، عضو هیئتعلمی:
به نام آن جان جهان/ جهان جان/ جان جان جان/ به نام جانان/ او که جان میدهد و جان میستاند...
امروز روزی است تلخ و تار. روزی است توانسوز، شکیبشکن و اندوهبار. روزی است دلگزای، جگرسوز و جانشکار.
ما امروز در این بزم سوگ و اندوه، گرد آمدهایم تا یاد دوستی یکدله، استادی دانشور، یکی از برترین نمونههای ایرانی راستینِ سرشتین، ایرانی نژاده آزاده، روانشاد دکتر کوروش صفوی را گرامی بداریم. من بیگمانم که او هماکنون در مینوی برین، در آن پالیزهای بیگانه با پاییز، آرمیده است و گوش به گفتار ما سپرده است. ما اندوهناکیم، دریغ میبریم؛ اما اگر باریک و ژرف بنگریم، نه برای او، بلکه برای خویش اندوهناکیم؛ زیرا کسی را از دست دادهایم که پشتوانه ما بود، دلافروز بود و مهربان بود. هنگامی که یکی، دو روز پیش، این آگاهی بیهیچ فرحی به من رسید، مرا تکانهای بود. باورم نمیشد. چگونه خرمنها گل را میتوان در دل تنگ و تیره خاک جای داد؟ اما تن او هماکنون در خاک است. جان او در جایی است برین. ما گرد آمدهایم که در سوگ او بموییم. مردانی چون او و زنانی چون او هرگز نمیمیرند. مرگ، برای آدمیان، آغاز زندگانیای است دیگر. جاودانه میشود. کمترین این جاودانهشدنها، جاودانهشدن به نام است. که نامدار میماند؟ که با نام جاودانه میشود؟ آنکه داد زندگانی خویش را به شایستگی داده است. آنکه هرگز دلی را نیازرده است. آنکه هرزمان میتوانسته، گرهای از کار فروبستهای گشوده است. آنکس که میدانسته است بدین گَو گیتی، بدین زندان زمین، بدین تنگنای تنگ، به چه کار آمده است. صفوی، از این پس زندهتر است از آن زمان که به تن زنده بود.
ارائه مسیری تازه
عباسعلی وفایی، رئیس دانشکده ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبایی:
خیل حضور مشتاقان در این مراسم نشان از فرهیختگی، انسانیت، اخلاق، همنوع دوستی و دانشجوپروری دوست نازنین و سفرکرده، استاد کوروش صفوی است. ایشان، همواره الگوی بسیاری از استادان جوان ازجمله من بودند. بنده در سال ۱۳۶۷ توفیق شاگردی در کلاس ایشان را داشتم. آقای صفوی زمانی در معاونت آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی، مدیر برنامهریزی و مدیر گروه زبانشناسی دانشگاه بودند و نیز در دورههای متعدد، به نمایندگی از استادان مختلف در هیئت ممیزه حضور داشتند. میخواهم با قاطعیت عرض کنم، دکتر صفوی دارای فضائل اخلاقی و انسانی بسیار بالا، بینظیر و بیمانند بودند و کارمند و کارگر و استاد، همه به ایشان ارادت داشتند. از فضائل دانشی این استاد عزیز سخن بگویم. من باتوجه به شناختی که از آثار ایشان دارم، بر آنم که هیچکس در سه دهه گذشته همانند کوروش صفوی، به زبان و ادبیات فارسی خدمت نکرده است.
ایشان پایاننامه دکتری خود را با عنوان (اسباب نظم در شعر فارسی) با استاد حقشناس و مشاوره استاد شفیعی کدکنی و استاد یدالله ثمره انجام دادند. اگر امروز نظریات متعددی در ادبیات فارسی مطرح است؛ اگر نگاهی نو به بعید است؛ به سبکشناسی است، همه را باید در آثار دکتر صفوی جستوجو کرد. ایشان کتابی با عنوان «نگاهی به ادبیات فارسی از منظر زبانشناسی» دارند که در آن سخنانی نو گفتهاند. استاد، نظریهای با عنوان «تکرار» ارائه دادند که بسیاری از استادان زبان و ادبیات فارسی به این روش گرویدند و راه تازهای در تنظیم آثار بدیعی در پیش گرفتند. ایشان در سخنرانیای در مشهد نقل کردند: در هندوستان، تعداد زیادی فیل با گردنهای فراخ و تنی تنومند، با رسنی نازک بهدنبال هم حرکت میکردند. من از آن فیلبان پرسیدم این همه قدرت و شوکت همه با ریسمانی نازک به هم متصل رهروی میکنند؟ ایشان فرمودند تقلید در رشتههای دانشگاهی هم همینکار را میکند. شبیه فیلهایی که از بچگی آموختهاند هیچ حرکت جدیدی انجام ندهند و مسیر را بروند. اما ایشان توانستند مسیری تازه ارائه دهند.
یار و یاور همه استادان و دانشجویان
مجتبی منشیزاده، عضو هیئتعلمی گروه زبانشناسی و از دوستان نزدیک کوروش صفوی: وقتی خبر را در اول پگاه شنیدم، یاد شعری از اخوان افتادم: «دیدی دلا که یار نیامد/ گرد آمد و سوار نیامد...» او یار و یاور همه استادان و دانشجویان بود و رفتاری بسیار انسانی با همه همکاران در دانشکده داشت. ایشان شخصیتی چندگانه داشت. باهوش و خلاق بود و بسیاری از کارهای تحقیقی و سلسله کارهای پژوهشی در گروه، به پای او بود. زبانی رسا داشت و مفاهیم را به سادهترین شکل ممکن بیان میکرد و به زبان فارسی عشق میورزید. کارهای تالیفی و پژوهشی او بسیار زیاد است و بسیار به دانشگاه علامه خدمت کرده است. بیش از30 جلد کتاب. هر سال کتابی داشتند و همین هفته گذشته، پیش از درگذشت هم، کتابی را تالیف کرده بودند. روحش شاد و قرین رحمت.
استادپروری، نه مریدپروری
احمد تمیمداری، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی: همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد/ دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی
یک استاد پرکار و برجسته، اصلا نباید بازنشسته شود. چنین استادانی، استاد پرور بودند و مریدپرور نبودند و بهمرور زمان، باتجربهتر میشوند و هرچه سن استاد بیشتر میشود، فعالیت فکریاش بیشتر میشود. من در دانشگاههای خارج از کشور دیدهام که اتاق استادان بزرگ حفظ میشود و به کارشان برای راهنمایی دانشجوها و استادیاران و رسالههای دکتری، ادامه میدهند. درباره جلوگیری از هدررفتن وقت اساتید، باید تدابیری اندیشیده شود. در دانشگاههای خارج از کشور، تمام امکانات پزشکی و رفاهی برای استاد فراهم میشود که استاد تمام فکر و تمرکزش را بر فعالیت علمی خود بگذارد. مهم این است که ما چقدر میتوانیم از استادانی شبیه استاد صفوی نگهداری کنیم.
عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را/ تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید...
حفظ فعالانه یک میراث
آزیتا افراشی، رئیس انجمن زبانشناسی:
کوروش صفوی بهنظر من بزرگترین معناشناس واژگانی است. توشهای که دکتر صفوی به ما دادند «باور» بود. ایشان ما را باور کردند و باعث شدند ما، خودمان را باور کنیم و هرگز متوقف نشویم. ایشان بعد از پدر و مادر، موثرترین شخصیت زندگی من بودند. موضوع مهم دیگری که از ایشان آموختم، تاثیرپذیرفتن از دیگران است و اینکه باید مراقب تاثیراتی که بر هم میگذاریم، باشیم. اگر امروز یادشان را گرامی میداریم، زیباست؛ اما باید فعالانه میراث ایشان را حفظ کنیم. یکی از تبلورهای علاقه ایشان به دانشجویان، انجمن زبانشناسی بود. انجمن زبانشناسی جایی است که ما میتوانیم میراث ایشان را حفظ کنیم و راهشان را ادامه دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید