مخاطب مرد، کاربر بهجای آن نشست
امروز تولید محتوا توسط همگان اتفاق میافتد» از سومین بُعد تغییرات رسانه گفت و ادامه داد: «زمانی فقط روزنامهنگار، روزنامهنگار بود اما امروز همه روزنامهنگار هستند.
بیان فردا | احتمالا پیشازاین عبارت «مرگ مولف» را شنیدهاید؛ نام مقالهای از رولان بارت، منتقد ادبی و نظریهپرداز فرانسوی که دخالت دادن قصد نویسنده و تاریخچه زندگی او را در خوانش و تفسیر متن، به چالش میکشد و پیشنهاد میدهد که نویسنده را باید از متن جدا دانست. حالا محمد سلطانیفر، استاد علوم ارتباطات عبارتی دیگر را پیش میکشد و از «مرگ مخاطب» سخن میگوید. او معتقد است ما امروز Audience (مخاطب) نداریم، User (کاربر) داریم و همه سهمی در تولید محتوا دارند. سلطانیفر این صحبتها را در مراسم رونمایی از دو کتاب «آیندهپژوهی رسانه»، نوشته امید جهانشاهی و «ارتباطات استراتژیک و هوش مصنوعی»، نوشته سیمون مور و رولاند هوبشر، با ترجمه امیرعلی خلج مطرح کرد. مراسمی که روز سهشنبه 23خردادماه در سالن عقیق سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران برگزار شد. این دوکتاب توسط انتشارات سیمای شرق به صاحبامتیازی مجموعه آیندهپژوهان مدیریت ارتباطات منتشر شده است. ازجمله حاضران در مراسم رونمایی کتابهای «آیندهپژوهی رسانه» و «ارتباطات استراتژیک و هوش مصنوعی» که با حضور امید جهانشاهی و امیرعلی خلج برگزار شد، امیرعباستقیپور، مدیرمسئول ماهنامه «مدیریت ارتباطات»، سیدغلامرضا کاظمیدینان، رئیسکل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو- ایران، خسرو رفیعی، رئیس انجمن روابطعمومی ایران، احد رضایان، استاد آیندهپژوهی دانشگاه تهران و فائزه غفوری، فعال حوزه روابط عمومی بودند.
نشستن مصلحتسنجی بهجای آیندهنگری
امید جهانشاهی، نویسنده کتاب «آیندهپژوهی رسانه» صحبتهای خود را با ضرورتی که برای نگارش این اثر احساس کرده است، آغاز کرد و گفت: «مهمترین دلیلی که موجب تألیف این کتاب شد این بود که میخواستم آیندهپژوهی را به حوزه رسانه و ارتباطات ببرم و اهالی رسانه، روزنامهنگاران، اهالی روابطعمومی، مدیران رسانهها، پژوهشگران و دانشجویان این حوزه را با بحث بسیارمهم آیندهپژوهی آشنا کنم. شما اگر به ادبیات کلاسیک، منابع فرهنگی و دینیمان نگاه کنید، میبینید که نسبت به آیندهاندیشی، آیندهنگری و دوراندیشی توصیه بسیار شده است. این منابع دوراندیشی را یکی از چهار فضیلت و همعرض عدالت، شجاعت و میانهروی دانستهاند و بهنظرشان درواقع دوراندیشی است که آن سهفضیلت دیگر را راهبری میکند. ادبیات ما آکنده از اشعاری در ستایش دوراندیشی است اما با وجود همه توصیههایی که در منابع کلاسیک فرهنگی، دینی و سخنان بزرگان اندیشهمان شده است کمتر نسب به آن اقبال نشان دادهایم.» جهانشاهی با اشاره به اینکه: «آیندهپژوهی در حوزههای مختلف آنگونه که باید و شاید مورد توجه دانشگاه، پژوهشگران، مدیران و مسئولان نیست»، ادامه داد: «لذا جامعه ما به جامعهای کوتاهمدت تبدیل شده است. جامعه کوتاهمدتی که مدام بهدنبال عمل مبتنی بر مصلحت است. مدیریت ما کارتابلی است و برنامهریزی مدیرانمان تنها برای پاسخدادن به مسائل روز است، مسائلی که در کارتابلشان گذاشته شده است. مسئولان ما مدام درگیر این مسئله هستند که در این پیچ حساس تاریخی چه باید کرد و این مسئله موجب نادیدهگرفتن افقهای بلند شده است.»
نویسنده کتاب «آیندهپژوهی رسانه» ادامه داد: «عمده رسانههای بزرگ ما دولتی و حکومتی هستند. اهمیتی که این رسانهها به ساختارهای سنتی، تراکم نیروی انسانی و امثالهم میدهند، نشان میدهد که یکی از مشکلات جدی نظام رسانهای بیتوجهی به آیندهنگری، نگاه نکردن به افقهای بلند و ندیدن تحولاتی است که ما و جهانمان را دربرمیگیرد. واقعیت این است که بیش از دودهه است که جهان اقتصاد، جهان سیاست، جهان بازاریابی، جهان رسانه و... وارد اکوسیستمی جدید با مختصاتی تازه شده است. این مختصات کاملا با مختصات پیشین متفاوت است. مانوئل کاستلز، نویسنده کتاب «عصر اطلاعات» میگوید، با جامعه شبکهای همهچیز باید از نو تعریف شود؛ چون جامعه شبکهای اساسا ریختار و مناسبات را بههممیریزد و همهچیز را نو میکند.» او با اشاره به اینکه «در بحث رسانه هم همین اتفاق افتاده است»، افزود: «سازمان رسانهای، معنای مدیریت در آن و اساسا معنای رسانه کاملا تغییر کرده و دگرگون شده است. ما وارد اکوسیستم جدیدی بهنام دیجیتال شدهایم که در آن، سازمان دیگر بهمعنای سازمانی بزرگ و سلسلهمراتبی نیست. سازمان رسانهای به سازمانی تبدیل شده است که نیروها در آن کاملا خودگردان، ساختار کاملا شبکهای و کاملا پراکنده و فاقد نظم هستند. در این سازمان، مدیر بهمعنای هماهنگکننده است. چون نیرو، خودگردان و مستقل است و تولید محتوا در هرجا و روی هر پلتفرمی اتفاق میافتد. میگویند سازمانهای رسانهای به سازمانهای میانهمحور تبدیل شدهاند و بدنه است که قدرت دارد و تعیینکننده است. وقتی معنای سازمان، مدیریت و نیروی انسانی دگرگون شده است پس آنچه در سازمانهای رسانهای حرف اول را میزند؛ نه شخص مدیر، نه تعداد نیرو و نه فاکتورهایی که در دنیای قبل از دیجیتالیسم اهمیت داشتند که برند و فناوری است.»
جهانشاهی در پایان تصریح کرد: «اگر به روندپژوهی سازمانهای رسانهایمان نگاه کنید، میبینید که نظام رسانهای ما بهدلیل بیتوجهی به بحث آیندهپژوهی رسانه در انجام وظیفهاش ضعیف عمل میکند. روندپژوهیهای صنعت رسانه حدودا از سال 2015 بهاینسو مدام روزنامهها را با تلویزیون و رسانههای اجتماعی مقایسه میکرد و میگفت روزنامه در حال افول است، تلویزیون افولی تدریجی را تجربه میکند و رسانههای اجتماعی در حال رشد انفجاریاند. درحالحاضر بحث داغ در این مورد است که رقابت برندهای رسانهای در فضای مجازی بهچهصورت است و درآمدزاییشان با چه چالشهایی مواجه است. آنوقت در کشور ما سیاستگذاری اینترنت بهگونهایاست که اجازه تحولی را که باید رخ دهد، به سازمانهای رسانهای نمیدهد. امیدوارم نظام رسانهایمان بهسمت توجه به آیندهپژوهی برود و تلاشی که من برای تألیف کتاب «آیندهپژوهی رسانه» کردهام، گامی در همین جهت است.»
ابعاد تغییرات رسانه؛ تکنیکی، محتوایی، مخاطبین
محمد سلطانیفر، دیگر سخنران این مراسم بود که صحبتهای خود را اینطور آغاز کرد: «من ابعاد مختلف تغییرات رسانه را در سهبُعد دستهبندی کردهام؛ بُعد تکنیکی، بُعد محتوایی و بُعد مخاطبین. ما اگر بخواهیم به آینده رسانههایمان نگاه کنیم حتما باید این سهبُعد را در نظر بگیریم. در حوزه تغییرات تکنولوژیکی و تاثیر آن بر بُعد تکنیکی، انقلابی اتفاق افتاده است که میتوان زیرورو شدن نامیدش. آنچه در بُعد تکنیکی رخ داده است تغییری در ساختار رسانهها ایجاد کرده که از دستگاههای تایپ دستی و تلکس و فیلم و زینک تا آمدن مودم و... میتوان ردیابیاش کرد. ما باید ساختار رسانهایمان را نسبت به آنچه در دنیا اتفاق میافتد، توسعه دهیم. ما باید بدانیم آیندهای که با روبات شکل میگیرد چگونه آیندهای است و آنچه در مورد هوش مصنوعی گفته میشود، چه فاجعهای را میتواند رقم بزند.»
سلطانیفر با اشاره به دومین بُعد تغییرات رسانه، افزود: «حوزه دوم، حوزه محتواست. امروزه رسانهای موفق است که بتواند محتوای خود را در پلتفرمهای بیشتری منتشر کند. ما باید از متن بهسمت ویدئو حرکت کنیم. روزنامهنگاری بدون تصویر، معنا نمیدهد. ازآنسو بیاموزیم که بلندنگاری را فراموش کنیم. تکنولوژی به ما آموخته است که میتوان در 144کاراکتر همه آنچه را میخواهیم، بگوییم. کوتاهنویسی، مختصرنویسی و جزئینویسی، آینده روزنامهنگاری است. قواعد دستوری ما باید بهسمت نگارش غیررسمی برود. زمانی که روزنامهنگاری شهروندی شکل گرفت ایموجیها بهجای متنها با ما حرف زدند و این نشان میدهد که ما باید با کاراکترهای کمتر، ایموجیها و قواعدی که تقریبا بینالمللی هم هست و همه آن را میفهمند، صحبت کنیم.»
او با بیان اینکه «امروز تولید محتوا توسط همگان اتفاق میافتد» از سومین بُعد تغییرات رسانه گفت و ادامه داد: «زمانی فقط روزنامهنگار، روزنامهنگار بود اما امروز همه روزنامهنگار هستند. امروز همه میتوانند تولیدمحتوا کنند. از زمانی که وب1 به وب2 تبدیل شد، در حوزه مخاطبین هم انقلابی عظیم رخ داد. معنای ساده وب2 این است که در این فضا همه میتوانند به تولید بپردازند و به دیگران ارائهاش دهند. دیگر دورانی که یک نفر پیام میداد و دیگران مجبور به خواندن بودند، گذشته است. ما امروز Audience (مخاطب) نداریم، ما امروز User (کاربر) داریم. امروز مرگ مخاطب اتفاق افتاده است و همه سهمی در تولیدمحتوا دارند. مخاطب تبدیل به کاربری هوشمند و فعال شده است که منابعی بینهایت در اختیار دارد و بینهایت تولیدمحتوا میکند. این کاربر تحلیلگر هم هست، قدرت تحلیل دارد و سناریوهای رسانهای برای آینده را باید بر مبنای ویژگیهای او نوشت. کاربر امروز مطالبهگر، پرسشگر و شکاک شده است. او هم شکاک است، هم نقاد. کاربر میتواند فارغ از زمان و مکان سوال بپرسد. در این بیزمانی و بیمکانی، آیندهنگری موضوع بسیار جدی و مهمی برای رسانههاست.»
لزوم تجهیز روابط عمومی به هوش مصنوعی
کتاب دومی که در این مراسم در مورد آن صحبت شد «ارتباطاتاستراتژیک و هوش مصنوعی»، نوشته سیمون مور و رولاند هوبشر با ترجمه امیرعلی خلج بود. امیرعلی خلج در پاسخ به سوال تقیپور در مورد چرایی ترجمه این کتاب و ضرورتی که برای انجام این کار احساس کرده است، گفت: «من بسیار علاقمند بودم که این کتاب را همزمان با پانزدهمین همایش روابطعمومی الکترونیک در 24بهمنماه سال گذشته ارائه کنم اما وسواس بسیارم بر سر انجام کار و اینکه ترجمه درستی را تحویل دهم، موجب شد به آنزمان نرسد. نکته مهم این کتاب، آن است که روابط عمومی مانند دیگر حوزهها در حال تغییری بنیادین است و باید به ابزارهای هوش مصنوعی و ازجمله رابطهای کاربری هوشمند مجهز شود. این کتاب میگوید، هوش مصنوعی چه کارکردهایی برای روابط عمومی دارد و روابط عمومی باید چه نوع رابطهای کاربری هوشمندی را انتخاب کند. من امیدوارم تلاشی که برای ترجمه این کتاب کردهام بهقدرکافی بوده باشد و دوستان از آن استفاده کنند.»
دیدگاه تان را بنویسید