خدیجه کاترین رضوی؛ یک عمر کنشگری برای محیط زیست
خدیجه کاترین رضوی فقر یک کشور را در این میدانست که نظام مدیریت خودش را بر منابع طبیعیاش نداشته باشد.
بیان فردا | «مادرم فرانسوی بود و با این حال در پنج، شش سالگی کشورم را به من شناساند.» خدیجه کاترین رضوی، که دیروز در 78 سالگی از میان ما رفت، به گفته خودش از سن پایین ایران را میشناخت و بعدها برای شناخت جزئیات زندگی مردم بومی و حفاظت از محیط زیستش تلاش بسیار کرد. او به همراه همسرش محمدتقی فرور، که دکترای اکولوژی داشت و از بنیانگذاران سازمان حفاظت محیط زیست ایران بود، موسسه توسعه پایدار و محیط زیست (سنستا) را شش ماه بعد از انقلاب اسلامی به راه انداختند. آنها در این سازمان مردمنهاد غیرانتفاعی، فعالیتهایشان را بر پایه توسعه پایدار جوامع محلی و مردمان بومی بر اساس فرهنگ، هویت و زیستبوم خودشان و دفاع از حقوق مردمان بومی، استوار کردند. کاترین رضوی دیروز در حالی چهره در نقاب خاک کشید که آثار تلاشهایش باقی است و حالا جامعه محیط زیست کشور داغدار یکی دیگر از دلسوزان خود است.
«زندگی ما در تابستان با دیدن ایلات ترکاشوند و لر میگذشت. هر روستایی آثار خودش را داشت، قنات و طبیعت منحصر به فرد. همه چیز سر جای خودش بود.» آنطور که او درباره خودش و در مستند «درخت مشکلات» میگوید اهل همدان بود و از مادری فرانسوی. مادری که ایران را به او شناساند و او بعدها از روستاییان یاد گرفت که هر چیز باید سر جای خودش باشد تا نظم طبیعت حفظ شود. همین سر جای خود بودن چیزها در روستاها و جوامع بومی عاملی شد تا او از جمله علاقهمندان این حوزه شود. کاترین رضوی، لیسانس بیولوژی خود را در سال 1347 از دانشگاه تهران دریافت کرد و بعد از آن هم مدرک آموزش و فیزیولوژی را از دانشگاه د کائن فرانسه گرفت. فوق لیسانس او در رشته اقتصاد و مدیریت بازرگانی از موسسه گسشن Gestion فرانسه بود و البته دکترایش در رشته علوم اجتماعی و توسعه روستایی را هم در سال 1364 از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. بعدها آشناییاش با محمدتقی فرور، مرد استوار محیط زیست ایران هم در گسترش این حس بیاثر نبود. فرور که سال 1396، از میان ما رفت، دکترای بومشناسیاش را از آمریکا گرفته بود؛ جایی که تجربیات بسیاری به او آموخت و البته به او یاد داد که «علم اصلی نزد ریشسفیدان و بومیان هر منطقه است. برای همین هم به دنبال تحقیق و کشف فجایعی افتادم که تکنولوژی غربی با جهان سوم کرده بود. در نهایت به ایران برگشتم و برای تبدیل سازمان شکاربانی و صید به محیط زیست در کنار دیگران تلاش کردم.»
موسسه توسعه پایدار و محیط زیست (سنستا) را اما این زوج شش ماه بعد از انقلاب به راه انداختند، در خانهای بازمانده از پدر کاترین و همانجا هم شد محل تحقیقات گسترده درباره جامعه بومی ایران، خصوصا ایلات کشور. تحقیق درباره چگونگی حفظ جامعه محلی، یاد گرفتن از آنها. کمک و حمایت از آنها و …. مشکلات و موانع اما زیاد شد. کاترین در بخش دیگری از مستند «درخت مشکلات» میگوید: «انتظار داشتیم مستقل باشیم. با هویت خودمان. فقط استقلال میخواستیم. اما بعد از چند سال گفتم اینجا نمیمانم. چند سال بعد از انقلاب از ایران رفتیم. دو سال در سودان بودیم.»
آن زمان فرور، در سازمان ملل متحد هم فعال بود و به همین بهانه از کشور خارج شدند اما به همراه کاترین و دختر 12 سالهشان به میان بومیان رفتند. کاترین درباره آن روزها میگوید: «ماه اول نزدیک بود بمیرم. گرم بود. دکتر و دخترم سرحال بودند و در نهایت تجربه انسانی خوبی بود. اما تاب دوری را نیاوردم و برگشتیم.» سال 1368 به ایران برگشتند و فعالیت «سنستا» با جدیت از سر گرفته شد. «ما از روش «درخت مشکلات» در تعامل با بومیان و عشایر استفاده میکنیم. به آنها میگوییم مشکلاتی که دارید مانند درخت است. بعضی مشکلات ریشهای و عمیق است و برخی دیگر مانند شاخه و برگ هستند. باید مشکلات را روی کاغذ بنویسید و برایشان چارهاندیشی کنیم.»
رضوی میگفت در سالهای کار، سعی میکردند تا همه تصمیمگیران را سر میز بیاورند؛ مردم بومی، دولتیها و سازمانهای مردم نهاد. «ما میدانستیم که راهحل در دست جامعه بومی است. باید برای حل مشکل و پیدا کردن راهحل فقط از آنها حمایت میشد. چرا که رسیدن به توسعه پایدار در گرو توسعه جامعه بومی است.»
کاترین در بخش دیگری از این مستند میپرسد افراد دولتی کیستند؟ «خیلی وقتها دوست و فامیل ما هستند اما آن میز حس عجیبی به آنها داده. برخی از آنها آدمهایی خوب و مردمداری هستند که بعد از رفتن پشت میز عوض میشوند. فردی چون گاندی در دنیا بسیار کم است که تا آخر خودش بماند.»
کاترین رضوی حامی آشوراده و مخالف طرحهای مخرب
از جمله تخصصهای رضوی، حاکمیت غذایی و کشاورزی زیستی شامل برنامههای مدیریت بیولوژیکی آفات و اصلاح مشارکتی و تکاملی بذر، همزیستی با کویر و مقابله با بیابانزایی، کوچ و توسعه، فنآوریهای سازگار با محیط زیست، ارتقای آگاهیهای عمومی در مواردی همچون اثرات ساخت سازهها و سدهای بزرگ بر محیط زیست، استفاده از محصولات دستکاریشده ژنتیکی و دفاع از حقوق جوامع بومی و محلی بخصوص عشایر کوچنده بود.
او در سالهای فعالیتش، مدیر پروژههای مختلفی از جمله پروژه مشارکت سازمانهای مردمنهاد در برنامه ملی مقابله با بیابانزایی، مدیر پروژه طرح توسعه ناحیهای در سه استان محروم ایران «هرمزگان، کهگیلویهوبویراحمد و کردستان» با مشارکت جوامع و مقامات محلی مناطق هدف. هماهنگکننده طرح اصلاح مشارکتی بذر در ایران، همکار در ارزیابی اثرات محیطزیستی کاهش مصرف سموم در سه استان شمالی کشور، وزارت کشاورزی و موارد بسیار دیگری بود که در این متن نمیگنجد.
او همچنین از جمله کسانی بود که برای نجات جزیره آشوراده از ساخت و ساز تلاش بسیاری کرد. رضوی دبیر کل ستاد مردمی نجات آشوراده بود در گفتوگویی تصویری درباره این جزیره دریای خزر که آماج حمله برای ساخت و ساز و راه انداختن طرح گردشگری است گفته بود: « اصرارها برای طرح گردشگری آشوراده شکبرانگیز است. این پولها به جیب محلیها نخواهدرفت و گول زدن بومیان است. ما از نظر بینالمللی موظفیم مناطق خودشان تصمیم جدید گرفتند تا گردشگری خشنی را وارد کشور کنند. دلم میسوزد که دیگر نتوانیم آخرین فک خزری یا پرندگان مهاجر در آشوراده را ببینیم. باید مثل تخم چشممان از آنجا حفاظت کنیم. دستاندازی به مناطق حفاظتشده با شعار اشتغال مردم بومی فریبی بیش نیست.»حفاظتشده خود را تا ۱۷ الی ۲۰ درصد اضافه کنیم ولی چیزی که مرا متاسف میکند این است که هر روز تلاش میکنند منطقهای از حفاظت خارج شود. بیماری مزمنی بهوجود آمده که باید همه چیزمان را به گردشگری تبدیل کنیم! موضوعی که مرا آزار میدهد به عنوان یک شهروند این است که میبینیم هر روز صبح که بیدار میشویم میبینیم در اتاقهای بسته برای او در بخش دیگری از صحبتهایش این اتفاق را «بیمیراثی» خوانده بود و پرسیده بود که قرار است چه میراثی برای آیندگان برجا بگذاریم؟ «بسیاری از نقاط حساس کشور درگیر پروژههای پتروشیمی، گردشگری و… است.»
: خدیجه کاترین رضوی درگذشت
کاترین رضوی همچنین چندی پیش در گفتوگویی درباره آشوراده گفته بود: «این منطقه ظرفیت بازدید روزانه 500 نفر را ندارد. ما مخالف هر طرح مرتبط با گردشگری در این منطقه هستیم. چرا که این محیط برای حفظ پرندگان مهاجر و فکها نیاز به محیط آرام و ساکت دارد نه سازه. من هنوز هم نمیفهمم که چطور سازمان حفاظت محیط زیست به این طرح مجور داده است چرا که برای یک گردشگری اصولی این منطقه میزبان تعداد محدودی گردشگر خواهد بود که آن هم نیاز به سازه ندارد.»
برای کاترین رضوی، که سالها با نهادهای بینالمللی کار کرد و نماینده سازمانهای غیردولتی کشورهای آسیای غربی و مرکزی، شبکه جهانی سازمانهای غیردولتی و جهانی محیط زیست از سال 2000 تا 2008 بود و علاوه بر آن رابط منطقهای سازمانهای غیردولتی غرب آسیا، کنوانسیون مقابله با بیابانزایی از سال 1380 تاکنون بود، الگوی مدیریت منابع طبیعی و حفظ آن، الگویی بومی بود. او و محمدتقی فرور، هر دو فقر یک کشور را در این میدانستند که نظام مدیریت خودش را بر منابع طبیعیاش نداشته باشد. او در بخش پایانی مستند درخت مشکلات میگوید یکی از معلمانش شیخ عطار است با داستان منطقالطیر؛ داستانی که در آن همه مرغان به راه میافتند و در نهایت یک سیمرغ میماند که هدفش آن بالاست، نقطهای در اوج.
انتهای پیام
دیدگاه تان را بنویسید