پنطیکاستالیسم در کمین فرودستان
کد خبر: 2056
مسیحیت مادی محبوب حاشیه‌نشینان جهانی است؟

پنطیکاستالیسم در کمین فرودستان

رشد بی‌سابقه پنطیکاستالیسم به کمک پوپولیسم راست آمده است.

بیان فردا | نویسنده: ال هاردی | مترجم: مرضیه عسگری‌وش | در سال ۲۰۱۹، کشیش آفریقای جنوبی آلف لوکائو پس از انتشار گسترده ویدئویی از «رستاخیز از مرگ» یک مرد مشخصا زنده، دچار رسوایی جهانی شد. این شیرین‌کاری کارتونی نقطه اوج یک مسابقه تسلیحاتی پیشگوئی بود که گروهی از واعظان جوان در کشور که از اعمال افراطی فزاینده در خدمات عبادی خود استفاده می‌کردند تا از طریق خشم و ناامیدی یک نسل کاسبی کنند.

«پروفسور» لسیگو دانیل که ادعا کرد استعداد تبدیل «بنزین به آناناس» را دارد پیروانش در کلیسا را به نوشیدن گاز به عنوان صمیمت و همدلی تشویق کرد. یکی از شارگردانش کشیش لتهبو رابالاگو برای اسپری‌کردن پیروان کلیسا برای خلاصی از ایدز به «پیامبر عذاب» معروف شد. در همین حال، پیغامبر پنوئل منگونی پیروان نیمه برهنه خود را لگدمال کرد تا مارهای زنده را بخورند چرا که آن‌ها را از شر شیطان می‌رهاند.

ناظران بیرونی ممکن است با دیدن این مذهب به دنبال شباهت‌هایش با فرقه «جونز تاون» بگردند، اما این یک فرقه آخرالزمانی نیست. این بیان منحصر به فرد مدرن، افراطی، آفریقای جنوبی از مسیحیت پنطیکاستالی است، مذهبی که حداقل براساس تغییر دین، سریع‌ترین مذهب درحال رشد روی زمین است با بیش از ۶۰۰ میلیون پیرو.

آنچه منگونی برچسب «کلیسای وحشت» را به خود می‌دهد ممکن است برای مسیحیت دور از ذهن برست نه آنطور که که بسیاری از مردم آن را می‌شناسند، اما اصل مطلب همین است. وحشی‌ترین، محبوب‌ترین و ثروتمندترین واعظان جوان آفریقای جنوبی کارها را بر اساس کتاب انجام نمی‌دهند و پیروانشان آن‌ها را به همین خاطر دوست دارند. پنطیکاستالیسم جدید یک دهن کجی کامل به نهادهایی است که آن را سرخورده کرده‌اند، ایمان کارگران فقیر جهانی.

پنطیکاستالیسم چیست؟

از میان دو میلیارد مسیحیان جهانی بیش از یک چهارم آن‌ها پنطیکاستال هستند، چیزی بیش از شش درصد از سال ۱۹۸۰ میلادی. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ حدود یک میلیارد نفر یا یک نفر از هر ده نفر به این گردونه وارد شود. این برای جنبشی که در سال ۱۹۰۶ در لس آنجلس توسط پسر بردگان آزاد شده آغاز شد و مدت‌ها فرزند ناخلف مسیحیت به حساب می‌آمد.

پنطیکاستالیسم شاخه‌ای از مسیحیت تبشیری است. پیروان آن تولدی دوباره می‌یابند و عیسی را به عنوان خداوند و منجی خود می‌پذیرند و سپس مملو از روح القدس می‌شوند و موهبت‌هایی دریافت می‌کنند که شامل معجزات، غیب‌گویی و تکلم به اصوات و اوراد می‌شود. بسیاری از پنطیکاستی‌ها این برچسب‌ها را نمی‌پذیرند، اما اعمال روح‌القدسی یا کاریزماتیک آن‌ها، حتی اگر در سراسر جهان به طور قابل توجهی متفاوت است، جای تردیدی باقی نمی‌گذارد.

پنطیکاستالیسم از همان ابتدا زنان، مهاجران، آمریکایی‌های آفریقایی تبار و فقرا را به خود جذب کرد. ظهور آن به عنوان ایمان منتخب برای فقرای کارگر جهان عمدتا به دلیل رویکرد اعتقادی آن به «سلامت و ثروت» است. یعنی تجربه مستقیم و تعامل شخصی با حضور خداوند و معجزات او، موجب موفقیت در امور ذهنی، جسمی، روحی و مالی می‌شود.

من دو سال گذشته را صرف سفر به جهان کرده‌ام تا رشد چشمگیر این جنبش را درک کنم. در آمریکا، ما معمولا مسیحیان تبشیری را از جنس حامیان سفیدپوست ترامپ تصور می‌کنیم، اما به‌طور معمول یک پ نطیکاستال یک زن جوان در جنوب صحرای آفریقا یا آمریکای لاتین است. فراریان کره شمالی که در سئول برای زنده ماندن تلاش می‌کنند، کولی‌های بریتانیایی و بقیه قاره که مدت‌هاست از اروپا رانده شده‌اند، و مردم بومی که با جنگ‌ها و بلایای کثیف در آمریکای مرکزی کنار می‌آیند، به آن می‌پیوندند. بیشتر این گروه‌هایی که از دهه ۱۹۸۰ تغییر مذهب داده‌اند، چیزهای زیادی در مورد دنیای مدرن به ما می‌گویند.

جمع واعظان جوان آفریقای جنوبی با پیراهن‌های رنگارنگ و کت و شلوارهای شیک، مخاطبان مشتاقی را در نسل‌های هزاره پیدا کردند، که در درخشش خوش‌بینی پس از آپارتایدی بزرگ شدند تا به طرز وحشتناکی ناامید شوند. آن‌ها وعده‌های زیادی دریافت کردند اما خود را در نابرابرترین جامعه جهانی با نرخ ۷۵ درصد بیکاری جوانان،‌ بیش از ۸۰ درصد فاقد بیمه درمانی و یک نظام آموزشی شکست خورده یافتند.

مشکلات آفریقای جنوبی ممکن است شدید باشد، اما تقریبا در هر گوشه از جهان، این الگو در حال تکرار شدن است. مردم، به ویژه در شهرهای بزرگ و اطراف آن، به کلیساهای پنطیکاستی روی می‌آورند، زیرا این کلیساها تنها مکان‌هایی هستند که نیازهای معنوی و مادی آن‌ها را برآورده می‌کنند.

همانطور که این جنبش رشد می‌کند، کلیساها در حال تبدیل شدن به دولت خود در درون دولت‌ها [ملی] هستند، جایی که عشریه [اعانه واجبی همانند خمس و زکات در اسلام که یک دهم درآمد را شامل می‌شود] در واقع نوعی مالیات است. در این نقطه، مردم مقداری مراقبت‌های بهداشتی، معجزه‌ای و بالینی، همانند حمایت‌های اجتماعی و مراقبت از کودک دریافت می‌کنند. در زمانی که دولت‌ها، اغلب بر اساس نقشه، از ارائه برنامه‌های اجتماعی و استاندارد زندگی مناسب که بتواند افراد و جوامع را حفظ کند، ناکام هستند، فقیران کارگر در حال یافتن جایگزین‌هایی هستند.

رفاه و پوپولیسم

اکثر کلیساهای پنطیکستالی مانند واعظان جوان آفریقای جنوبی به ایمانشان عمل نمی‌کنند،‌ اما برخی از اعمالشان در نگاه ناظر بیرونی کمی از آن‌ها ندارد. برای مشاهده وقوع انقلاب در آمریکای لاتین، به حومه طبقه کارگری براس در سائوپائولو سفر کردم. در برزیل پنطیکاستال‌ها از سه درصد جمعیت برزیلی‌ها در ۱۹۸۰ امروزه به ۳۰ درصد رسیده‌اند، که تنها در چند دهه سلطه پانصدساله کاتولیک‌ها را برانداخته است.

صبح دوشنبه بود و خورشید همچنان در تلاش بود تا بر فراز معبد سلیمان زیارتگاه ۱۸۰ فوتی و ۳۰۰ میلیون دلاری خدای سلامتی و ثروت و مقر کلیسای جهانی ملک خدا طلوع کند. در مراسم ساعت ۷ صبح، مردی روبروی من یک کتاب مقدس بزرگ و پاره شده را باز کرد و کیف پولش را بالای سر گذاشت و آن را به سمت آسمان گرفت و به اوراد مذهبی با آسمان‌ها ارتباط برقرار کرد. گفته می‌شود که پنطیکاستی‌ها در دوشنبه دعا می‌کنند، نه روز یکشنبه، و این دانسته بود که این کلیسا را به یکی از کلیساهای تبشیری پیشرو در جهان تبدیل کرد.

اعضای این کلیسا به این شناخته شده‌اند که ماشین‌ها و خانه‌هایشان را در لحظاتی از فوران شورانگیز حمایت می‌بخشند. ادیر مکدو، بنیانگذار کلیسا، که بیش از هر کس دیگری برای عمومی کردن آیین پنطیکاستی در برزیل تلاش کرده است، اکنون یک ابر میلیاردر است، اما او زمانی یک بچه فقیر از فاولا [حومه حاشیه‌ای در برزیل]، یکی از تنها هفت خواهر و برادر از هفده خواهر و برادری که از دوران کودکی جان سالم به در بردند.

یکی از ابتکارات او این بود که کلیساها را زودتر از هرچیزی در صبح باز می‌کرد و آخر شب بعد از هرچیز دیگری می‌بست. یعنی مواقعی که افراد کارگر در کارخانه‌ها یا خانه‌ها، در راه رفت و یا بازگشت به محل کار خود هستند. در نگاه مکدو، یک واعظ پنطیکاستی نیازمند پیروان بود، نه آموزش، و او به مردم عادی قدرت داد تا کلیساها را با تصور خودشان بسازند.

در فاولاها و روستاهای فقیر حاشیه آمازون، کشیش‌های پنطیکاستی شبیه مردم محلی هستند. آن‌ها در همان خیابان‌ها بزرگ شدند و از طریق ارتقاهای اجتماعی به موقعیت‌هایی رسیدند که همسایگانشان آرزوی انجام آن را دارند. آن‌ها در خیابان‌ها وصف مادر مریض کسی را می‌شنوند و برای تامین آسایش او پیش می‌آیند. آنان به‌ مانند مربیان پیروان خود عمل می‌کنند، و اعضای خود را تشویق می‌کنند تا به کسب‌وکارهای خرد خیابانی بپردازند و از شر روسای وحشتناک خود خلاص شوند. اگر همسر ابله یک زن دوباره می‌نوشد و زن‌بارگی می‌کنند آن‌ها او را با صحبت از این کار بازمی‌دارند.

مطمئنا، آن‌ها همچنین به پیروان خود فشار می‌آورند تا حداقل ۱۰ درصد از پولی که به سختی به دست آورده‌اند را عشریه دهند، اما ما در نظامی هستیم که ارزش‌گذاری چیزی با پرداخت برای آن برابری می‌کند. از این نظر، ایمان رفاه پاسخی ناخوشایند به جهانی است که هر روز پول را می‌پرستد، فقط معمولا بدون انجام این مراسم‌ها. این قلعه‌ای می‌شود که همزمان هم علیه دنیای مادی است و هم درون آن.

نه‌تنها این مورد بلکه شواهد فزاینده‌ای وجود دارد که ایمان رفاه ارائه می‌دهد. تحقیقات نشان داده است که افرادی که از فقر، چرخه خشونت و یا اعتیاد می‌آیند، اگر به یک کلیسای تبشیری بپیوندند، شانس بیشتری برای فرار از آن جهانی به اصطلاح «پیش‌گویی خود شکوفا» در مورد لطف خدا که در رفاه مادی نشان داده می‌شود خواهند داشت.

ایمان رفاه نه تنها در جایی که دولت‌ها شکست می‌خورند موفق می‌شود، بلکه انگیزه‌ای برای شکست آن‌ها نیز فراهم می‌کند. به ازای هر یک درصد کاهش در تولید ناخالص داخلی یک کشور، محققان برزیلی ۸/. درصد افزایش در تعداد تبشیری‌ها دریافتند، چراکه کلیساها به جمعیت آسیب‌پذیر شبکه همبستگی می‌دهند که درواقع دولت نتوانسته آن را فراهم کند.

پنطیکاستالیسم امروزی اشتراکات زیادی با تغییر جهت سیاسی جهانی به سمت پوپولیسم راست دارد که علیه نظم جهانی لیبرال، از جمله جهانی شدن، فمینیسم، موج مهاجرت و علم جریان اصلی است. تصادفی نیست که محبوبیت این دین با تغییر چشم‌انداز سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در تمام نقاط جهان همزمان شده است. به طور صریح‌تر، پنطیکاستالیسم نقشی حیاتی در ارتقای برند جدیدی از رهبران راست پوپولیست از جمله دونالد ترامپ، ژائیر بولسونارو، ویکتور اوربان و رودریگو دوترته ایفا کرده است.

پنطیکاستالیسم و پوپولیسم راست روخوانی از روی یک متن هستند. اما این جنبش حتی از سیاست هم بزرگتر است. این شکل از ایمان از الگوهای مهاجرت جهانی طبقه کارگر پیروی می‌کند و برای بسیاری که برای کار به شهرهای بزرگی مانند ژوهانسبورگ، سائوپائولو، لندن و لس آنجلس می‌روند، تنها شکل جمعی آن‌هاست.

پنطیکاستالیسم دسترسی مستقیم به تغذیه معنوی، اجتماعی و مادی را در جهانی که فقرای جهان را از هر سه جهت انکار می‌کند، ارائه می‌دهد. به طور طبیعی، تعداد فزاینده‌ای از کلیساهای پنطیکاستی وجود دارد که پذیرای طبقات متوسط و ثروتمند نیز هستند. از این گذشته، آن‌ها می‌دانند که حرکت رو به ترقی ضعیف است و هرکسی که جلوتر می‌رود، برای ماندن در آنجا به معجزه نیاز دارد.

انتهای پیام

منبع: ژاکوبین

دیدگاه تان را بنویسید