معین با چه اطمینانی به ایران برگردد؟
کد خبر: 15438

معین با چه اطمینانی به ایران برگردد؟

خواننده‌ای که در خارج کشور آواز می‌خواند و با زیر و بم و هزارتوی پیچ‌درپیچ سیاست در داخل ایران آشنایی عمیقی ندارد، از کجا باید بداند عملکردش در زندگی شخصی و هنری، از نظر رجال سیاسی تصمیم‌گیرنده در ایران، ناقض مصالح کشور محسوب می‌شود یا نه

بیان فردا | درخبرها آمده بود سخنگوی قوۀ قضاییه در واکنش تلویحی به موضوع بازگشت معین (خواننده) به ایران گفته است "ایرانیان خارج از کشور اگر مرتکب جرمی نشده‌ و خیانتی به مصالح کشور نکرده‌اند، می‌توانند به ایران برگردند".

 این پاسخ اما به رغم لایه مثبت ترس و تردید را از بین نمی‌برد؛ چراکه مفهوم "خیانت به مصالح کشور"، مصادیق روشنی ندارد. نصرالله معین یا حسن شماعی‌زاده احتمالا دربارۀ "مصالح کشور" نظری متفاوت از نظر مقامات حکومتیِ ایران دارند.  

 ا‌ما حتی اگر بگوییم در تشخیص "مصالح کشور" نظر مقامات حکومتی اهمیت دارد، تجربه نشان می‌دهد وحدت رویه‌ای هم در این زمینه وجود ندارد. چه در زمان دولت خاتمی چه در زمان دولت روحانی، تفاوت نظر آشکاری دربارۀ مصالح کشور بین مقامات دولتی و غیردولتی وجود داشت.

 حالا خواننده‌ای که در خارج کشور آواز می‌خواند و با زیر و بم و هزارتوی پیچ‌درپیچ سیاست در داخل ایران آشنایی عمیقی ندارد، از کجا باید بداند عملکردش در زندگی شخصی و هنری، از نظر رجال سیاسی تصمیم‌گیرنده در ایران، ناقض مصالح کشور محسوب می‌شود یا نه؟

 وانگهی، اگر اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان را هم کنار بگذاریم، حتی در بین مقام‌های سیاسی و غیرسیاسی اصول‌گرا نیز وحدت رویه‌ای در این موارد دیده نمی‌شود. مثلا چند سال قبل که بیت آیت‌الله منتظری، یک فایل صوتی منتشر کرد حاوی سخنان آیت‌الله با مقامات قضایی مرتبط با وقایع تابستان 67، این اقدام ابتدا خلاف مصالح کشور قلمداد شد و حکم بازداشت فرزند آیت‌الله منتظری صادر شد ولی به حکم مذکور عملا ترتیب اثر داده نشد و این یعنی آن سخنان هر چه بود، خلاف مصالح کشور نبود.

 و یا اگر گلشیفته فراهانی در اوایل دهۀ 1390 می‌خواست به ایران بازگردد، احتمالا عکسی از او در خارج کشور "جرم" محسوب می‌شد؛ چراکه جنجال زیادی در داخل کشور ایجاد کرد. در حالی که در خارج کشور، منحصر به او نیست.

  بنابراین معلوم نبود کسی که می‌خواهد به او مشورت بدهد بابت برگشتن یا برنگشتن به ایران، باید به او چه بگوید؟ 

  البته امروزه با فراگیر شدن موسیقی پاپ در ایران، سبک آوازخوانی معین دیگر حساسیت‌برانگیز نیست ولی معین اگر در دهه‌های 60 و 70 می‌خواست به ایران برگردد، دقیقا به دلیل نوع فعالیت هنری‌اش ممکن بود دچار مشکل شود.

  همین الان هم رقصیدن زنان و مردان در کنسرت‌های معین در خارج کشور، خوشایند مقاماتی که در داخل کشور باید دربارۀ مجرم بودن یا نبودن معین تصمیم بگیرند، نیست. ممکن است فضای کنسرت‌های او مصداق اشاعۀ فحشا قلمداد شود چراکه ویدئوی کنسرت‌های او در دسترس مردم در داخل کشور قرار می‌گیرد. شاید هم به او بگویند رقصیدن مردم در کنسرت‌هایت در اروپا و آمریکا و کشورهای اطراف ایران، مصداق نقض قوانین ایران نبوده و بنابراین جرمی مرتکب نشده‌ایم.

  وقتی معلوم نیست در بر کدام پاشنه خواهد چرخید، هنرمندانی چون معین چطور می‌توانند با خیال راحت دربارۀ بازگشت به کشور تصمیم‌گیری کنند. ولی نکتۀ مهم دیگر این است که اگر این افراد به ایران بازگردند، آیا در داخل کشور هم حق فعالیت هنری دارند یا اینکه صرفا حق دارند بی سر و صدا زندگی کنند؟

  البته سخنگوی قوۀ قضاییه از شورای عالی ایرانیان خارج از کشور خواسته است سازوکارهای لازم در این زمینه را سریع‌تر اعلام و تایید و برای اجرا ابلاغ کند. اما می‌توان ظن قریب به یقین داشت که این شورا نیز در مقام تعیین حدود و ثغورِ روایی یا نارواییِ فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایرانیان دچار همین مشکلاتی می‌شود که هر شهروندی موقع فکر کردن به این موضوع، دچارش می‌شود. کما این که حبیب خواننده با تایید همین شورا به ایران بازگشت.

اما حتی اگر شورا با نگاهی "باز"، حدود و ثغوری را تعیین کند که موجب بازگشت جمع زیادی از ایرانیان خارج کشور به ایران شود، واکنش منفی نیروهای سیاسی‌ای که مدافع تنگ‌نظریِ فرهنگی‌اند، قابل پیش‌بینی است. آنچه قابل پیش‌بینی نیست، پیامدهای چنین واکنشی است.

ا  خیرا که قوۀ قضاییه اعلام کرد برایش محرز نشده  دو خبرنگار مرتبط با ماجرای زنده‌یاد مهسا امینی، با "دولت متخاصم آمریکا" همکاری داشته‌اند، واکنش تندروهای داخلی را دیدیم؛ واکنشی که موجب شد فلان رسانه - که ارگان خبری قوۀ قضاییه هم نیست- مدعی شود این دو خبرنگار صرفا برای یک هفته آزاد شده‌اند.

  البته ظاهرا زور رئیس قوه به تندروها چربیده و این دو ( الهه محمدی و نیلوفار حامدی) همچنان آزاد هستند؛ ولی نکتۀ مهم همین فشاری است که بر قوۀ قضاییه وارد می‌شود تا مبادا آزادیِ "غیرافراطیون" اندکی بیشتر شود.

  نکتۀ دیگری که در این زمینه باید به آن اشاره شود، این است که بسیاری از ایرانیان خارج کشور، دست کم از نظر تندروهای داخلی، منتقد نظام هستند و گفتار و کردارشان نیز مصداق تبلیغ علیه نظام قلمداد می‌شود. ولی قبلا رهبری نظام گفته‌اند اگر کسانی دلشان با نظام صاف نیست، به خاطر کشور در انتخابات شرکت کنند.

  این توصیه و دعوت، مبتنی بر این مفروض اساسی است که کسی ممکن است در خارج کشور انتقادات ریز و درشتی به نظام سیاسی داشته باشد ولی عملکرد سیاسی‌اش به گونه‌ای باشد که نتوان او را "خائن به مصالح کشور" قلمداد کرد.

  کمااینکه این اواخر، داریوش همایون و اردشیر زاهدی، که از مقامات رده‌بالای رژیم شاه بودند، به دلیل آنچه که توجه به مصالح کشور می‌دانستند، همسویی‌های قابل توجهی با جمهوری اسلامی پیدا کرده بودند.

  بنابراین هر کسی را که منتقد نظام سیاسی است و در خارج کشور زندگی می‌کند، نمی‌توان به "خیانت به مصالح کشور" متهم کرد. اگر "کشور" مهم است و منتقدان داخلی یا خارجی جمهوری اسلامی بهتر است از باب تامین مصالح کشور در انتخابات شرکت کنند، دیگر منطقا نمی‌توان انتقاد هر منتقدی مصداق"خیانت به مصالح کشور" دانست.

  اما چنین نکاتی، مدلولات منطقی سخنان مقامات سیاسی و قضایی کشور در دهۀ اخیرند. مسألۀ اصلی این است که هنرمندانی چون معین، نمی‌دانند بر چه اساس می‌توانند مطمئن باشند  این قبیل مدلولات منطقی، مبنای سیاست رسمی  در قبال "بازگشت ایرانیان مقیم خارج به وطن" واقع می‌شود؟

  به نظر می‌رسد مقامی بالاتر یا به بیانی صریح‌‍‌تر باید در این خصوص به ایرانیان مقیم خارج تضمین و اطمینان خاطر دهد.  

 

دیدگاه تان را بنویسید