نگاه جدی به جوک | جوک چیست و چه چیزی باعث خنده ما میشود؟
آیا تا به حال به جوکهایی که هر روز آن را میشنوید یا در محیط شبکههای اجتماعی و پیامرسانها فکر کردهاید؟ چه چیزی باعث میشود که یک جوک در یاد شما بماند و چه عوامل و مهارتهایی سبب خنده دار بودن آن میشود؟ پرستو غفاری در مدرسه بیان به این پرسش پاسخ داده است.
پرستو غفاری
پژوهشگر
مدرسه بیان | «یک نفر پیش روانپزشک رفت و گفت که برادرش دیوانه شده ، چون فکر میکند که یک مرغ است. دکتر پرسید چرا برادرت را اینجا نمیآوری ؟ و مرد پاسخ داد: همین کار را می خواستم بکنم ، اما فکر کردم که به تخم مرغ هایش احتیاج دارم» آنچه خواندید یک نمونه از چندین جوک ماندگار وودی آلن در فیلم «آنی هال» بود، آیا تا به حال فکر کردهاید که چه معیارهایی سبب به یادماندنی بودن جوکها و شوخیها میشوند؟ در این یادداشت به برخی از این ویژگیها میپردازیم.
ساختار جوک چیست؟
یک جوک میتواند درست مثل یک داستان خیلی کوتاه عمل کند. در نتیجه برای شروع لازم است که بستری ارائه شود تا جزئیات شخصیتها و مکان به شنونده منتقل شود. در جوکها هم گره داستانی نقش اساسی ایفا میکند درست مثل «مراجعه نکردن دیوانه به روانپزشک» در جوک وودی آلن. آخرین بخش هر شوخی را به نام پانچ لاین (punch line) یا در واقع همان ضربه آخر داستان میشناسیم. آنجا که حقیقت غیرمنتظره و خندهدار برای مخاطب عیان میشود.
چطور یک جوک را خوب تعریف کنیم؟
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که یک جوک یکسان را از چند نفر مختلف شنیده باشید و به یکی خیلی خندیدهاید و از نظرتان دیگری بسیار خنک و بیمعنی بوده. نحوه ارائه شوخی در میزان تأثیرگذاری آن بر مخاطب تأثیر قابل توجهی دارد. بعضی از آدمها ذاتاً شوخمسلک و قصهگو هستند و شنیدن شوخیهاشان بانمکتر از دیگران است، اما برای همین شوخمسلکی هم در دنیای کمدی، قواعدی وجود دارد.
یک: باید خط داستانی وجود داشته باشد. واضح و ملموس!
دو: سرعت تعریف کردن مهم است. کدام کلمات به تأکید نیاز دارند و کجا باید مکث کرد تا به شنونده فرصت تحلیل داده شود.
سه: انتقال مطلب با چه ادبیاتی قرار است صورت گیرد؟
چهار: بر هم زدن انتظارات شنونده ! مخاطب باید غافلگیر شود.
انواع شوخی چیست؟
به طورکلی شوخیها یا همان جوکها را در چند دسته میتوان تقسیم کرد که در ادامه به آن پرداختهایم:
شوخی مشاهدهگر : کمدین بر اساس مشاهدات روزمره خود از وقایع معمول کوچه و خیابان شوخی میسازد. روایت موشکافانه از آنچه همه آدمها با آن مواجه میشوند، میتواند جذاب باشد. جری ساینفلد (کمدین آمریکایی) در پرداخت اینگونه شوخیها سرآمد است. اگر سریال کمدی ساینفلد (محصول دهه هشتاد آمریکا) را دنبال کرده باشید، در ابتدای اکثر اپیزودها با اینگونه شوخی مواجه شدهاید.
شوخی یک خطی: این نوع از جوک یا همان gag بسیار کوتاه است و فقط شامل یک جمله میشود. هوش شوخیپرداز را به رخ میکشد که با چه سرعتی میتواند مخاطب را به خنده وادار کند. بسیاری از نظرات و واکنشهای چندلر بینگ (یکی از شش شخصیت اصلی سریال کمدی «دوستان») از جمله این نوع شوخیهاست.
شوخی تخریب شخصیت: اینجا کمدین از نابودی و تحقیر شخص خودش برای طراحی شوخی استفاده میکند. عموماً شوخیهای این جنسی شکل خاطرهگویی دارند. داستانهایی که لویی سیکی (استندآپ کمدین آمریکایی) در اجراهایش در باب خانواده، ارتباطات، شغل و غیره تعریف میکند، عموماً از این جنس به حساب میآیند.
شوخی موضوعی: کمدین برای ارائه محتوای سرگرم کننده روی یک موضوع تمرکز میکند. پرطرفدارترین این موضوعات عموماً سیاست و مذهب را شامل میشوند. جرج کارلین (کمدین آمریکایی) به سبب این نوع شوخیها در دهه 70 بارها مورد تهدید قرار گرفت و چندباری هم بازداشت شد.
خاطرهگویی: این جنس شوخی، متداولترین آن است. داستانی تعریف میکنید و خنده میگیرید. تقریباً تمامی کمدینها شوخیهایی از این جنس را در اجراهای خود میگنجانند.
انواع موقعیتهای کمیک چیست؟
گاهی برای خنداندن مخاطب و البته انتقال پیام به او از روشهای کمیک استفاده میشود که در ادامه به آن پرداختهایم:
نخود سیاه (red herring) – اینجا قرار است مخاطب را گول بزنید. نکته انحرافی تا پایان شوخی قرار نیست که عیان شود.
واژگونی (Reversal) – در این موقعیت، آدمها بر خلاف توقعات کلیشهای جامعه از آنها عمل میکنند. رفتارشان قابل پیشبینی نیست و همین بامزه است. درست مثل کشیش در سریال درخشان fleabag
جابجایی (switches) - «آقای قاضی! من اشتباهیام !» احتمالاً این دیالوگ مهران مدیری در سریال مرد هزار چهره را به خاطر دارید. فیلنامه اقتباسی از داستان پخمه نوشته عزیز نسین بود و شخصیت اصلی مدام مجبور به تظاهر به شخصیتهای متفاوت میشد.
غلو (exaggeration) – ویژگی قابل توجه بسیاری از شوخیها، اغراق است. آنجا که یک موقعیت معمولی تبدیل به شرایطی خندهدار میشود.
همانگونه که دیدیم، شوخیها میتوانند در مورد مسائل مختلف باشند و به گونههای متفاوتی ارائه شوند اما دوری از کلیشه میتواند هر شوخی را ارزشمند جلوه دهد. اطلاعات اضافی و توضیح بیجا هوش مخاطب را در درک موقعیت دست کم میگیرد و از جذابیت موقعیت کمیک میکاهد. همیشه تصویر اصلی آنچه که میخواهید تعریف کنید را به یاد داشته باشید تا طراحیتان معنیدار شود.
چارلی چاپلین (کمدین بنام آمریکایی) معتقد بود که زندگی از نمای نزدیک تراژدی است و از نمای دور، کمدی! شاید لازم است فاصله بگیریم و اینگونه رنج هستی را آسودهتر متحمل شویم.
انتهای پیام
در مدرسه بیان بخوانید:
دیدگاه تان را بنویسید