کیچ چیست؟ | بنجل‌ها در هنر، معماری و سیاست!
کد خبر: 5648

کیچ چیست؟ | بنجل‌ها در هنر، معماری و سیاست!

آیا اصطلاح «کیچ» به گوشتان خورده است؟ معنای آن چیست و در چه مواردی به کار گرفته می‌شود. ساغر‌ نبی‌پور، پژوهشگر این اصطلاح را به زبانی ساده شرح داده است.

ساغر نبی‌پور
ساغر نبی‌پور؛ پژوهشگر

مدرسه بیان | کیچ درواقع کلمه‌ای با ریشه آلمانی است. به معنای پرزرق و برق و پرطمطراق. اما از اواخرقرن بیستم در زبان انگلیسی برای توصیف آثار هنری یا تولیدات هنری با ذائقه ضعیف، سطح پایین به لحاظ زیبایی شناسی و در یک کلام بنجل استفاده می‌شود. در کل آثار کیچ ارزشمند یا اصیل تلقی نمی‌شوند و عملا به لحاظ هنری هیچ عمقی ندارند، به این معنا که قابل نقد هم نیستند. مثلا اگر شما مخاطب حرفه‌ای هنر یا خود هنرمند باشید از اثری که اصطلاحا کیچ است بدون هیچ اظهارنظری عبور می‌کنید و اساسا برای شما ارزش پرداختن ندارد و اگر مخاطب هنر نباشید به نظرتان زیباست و احتمالا می‌توانید با پرداخت مبلغ نسبتا پایینی آن را خریداری کنید و به‌عنوان سوغاتی به دوستانتان هدیه بدهید.

هنر کیچ بر پایه سانتیمانتالیزم و نوستالژیا بنا شده است و در راستای سلیقه عوام حرکت می‌کند. ذات عوام گرایانه‌ای دارد و به تولید انبوه می‌رسد و هیچ ایده­ معنادار و خلاقانه­ای را در برنمی‌گیرد. کیچ­آرت درواقع انحرافیست از چیزی که به‌عنوان high art می‌شناسیم.

از آنجا که این نوع هنر به ذات خود بازاری و عوام پسندانه است، کلیشه‌های سبملیکی را هم به‌وجود می­آورد. به‌ عنوان مثال در ادبیات عشق‌های رمانتیک و رویایی را به تصویر می‌کشد. در نقاشی مناظر روستایی، ساده و عاشقانه را با یک زیباییِ دم­دستیِ ساده­­ انگارانه و بدون خط و خش به تصویر می‌کشد، برای درک بهتر می‌توانید نقاشی­های باب راسِ معروف را تصور کنید.

با وجود اینکه کیچ­­­آرت ویژگی‌های آرتیستیک ندارد، وجود ویژگی‌های نوستالژیک و سانتیمانتال در آن باعث می‌شود که با احساسات مخاطبانش طرف باشد. این تعاریف، تعاریف کلی از مفهوم کیچ در هنر هستند اما این مفهوم به حوزه­های دیگر نیز نفوذ کرده است که در ادامه تعدادی از آنها را به اختصار مرور خواهیم کرد.

کیچ در سیاست چیست؟

از ویژگی‌های کیچ که قبل‌تر در مورد آنها صحبت کردیم، مانند کلیشه محور بودن، سطحی بودن و سانتیمانتال بودن در سیاست برای برانگیختن احساسات عوام استفاده می‌شود. تمام ویژگی­های کیچ در دستان سیاستمداران به یک ابزار مهم تحریک کننده تبدیل می‌شوند تا در شرایط مطلوب سیاسی از آن بهره ببرند. سیاستمداران به مددِ این مفهوم، ایده‌های سیاسی و رفتارهای ایده­آلیستی را به صورت خیلی ساده نمایش می‌دهند و درواقع با بهره­گیری از سمبل‌های آشنا و قابل فهم برای همه و نقل­قول­های عامه پسند موفق می‌شوند از مردم یک پاسخ احساسی اما مطلوب خودشان دریافت کنند.

کیچِ سیاسی فرم­های مختلفی دارد؛ ازجمله پروپاگاندا، بازرگانی سیاسی، پوپولیسم، ژستهای اجرایی و موارد دیگر. همانطور که می‌دانید پروپاگاندا یعنی استفاده­ی احساسی از زبان، تصاویر، شعارها و همه­ مواردی که یک ایدئولوژی سیاسی را تداعی می‌کنند. این مفاهیم از طرفی می‌توانند آنقدر اغراق آمیز باشند که تبدیل به مفاهیمی انتزاعی، غیرواقعی و در عین حال ایده‌آلیستی شوند یا از طرفی خیلی ساده‌سازی شده باشند، به‌طوریکه نظم حقایق را آنچنان برهم بزنند تا واکنش احساسیِ مطلوب را از مخاطب دریافت کنند.

کیچ در کالاهای سیاسی

کالاهایی مثل پیکسل، کلاه، ماگ، تیشرت و ... با تصویر شخصیت­ها یا جنبش­های سیاسی را شامل  می‌شود. این اقلام طراحی ساده­ای دارند؛ چرا که قرار است همه­ مردم را تحت تاثیر قرار بدهند، آنها را احساساتی کنند و حس وفاداری را در حامیان آن شخص یا گروه سیاسی ایجاد کنند و همچنین در حافظه­ی جمعی مردم ثبت شوند.

کیچ و پوپولیست

 اینجا باز هم سیاستمداران کیچ را به‌عنوان ابزاری می‌دانند که می‌توانند با استفاده از آن احساسات و به‌طور خاص ترس‌های مردم را تحریک کنند و با استفاده از آن مخاطب خاص خود را استثمار کنند. مثلا  ترس از داعش، ترس از ونزوئلا شدن، ترس از اصولگراها، ترس از دیوار کشیدن در خیابان و ... از جمله این موارد است.

پوپولیست‌ها پس از استثمار مردم توسط ترسهایشان؛ برای نجات آنها از موقعیت بغرنج خیالی که ساخته‌اند راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند، که البته این راه‌حل‌ها مطلوب خودشان خواهد بود و نه مردم. در نهایت برای رسیدن به مقصود غایی­شان از جریانات نوستالژیک، نمادهای ملی، استریوتایپ­ها و دیگر ابزارهای کیچ نیز استفاده می‌کنند تا احساسات مردم را در مسیر مشخص تقویت کنند.

سیاستمداران برای فرار از کار و بحث جدی در حوزه­ سیاست دست به اجرای نمایش و عملکردهای تئاتری می‌زنند. نتیجه­ی این شوها هیجان و اتحاد توخالی بین هوادارانشان خواهد بود. مانند سفرهای استانی یا بازدیدهای نمایشی و مناظرات انتخاباتی و ... .

نقد به کیچ در سیاست

اندیشمندان در حوزه سیاست معتقدند کیچ در این حوزه دیسکورس‌های معنادار دموکراتیک را زیر سوال می‌برد و از آنجا که ساده­انگارانه و دم‌دستی با این مفاهیم برخورد می‌کند آنها را بی­ارزش و خالی از معنا می‌کند. همچنین احساساتی را در مخاطب خود به‌وجود می­آورد که به بحث­های عاقلانه می­چربد و ذهن مردم را از تحلیل ایده­ها و سیاست­های درست به سمت و سوی دیگری جهت­دهی می‌کند. در هر صورت نمی‌توان اهمیت احساسات و به تبع آن نظراتی را که در مردم به‌وجود ­می­آورد نادیده بگیریم.

کیچ در ادبیات چیست؟

کیچ در ادبیات نوشته­هایی سطحی، کلیشه­ای، احساساتی، پیشِ پاافتاده و در یک کلام ملودرام را که معمولا با منطق واقعیتِ زیسته انسان‌ها تطابق ندارد شامل می‌شود. کاراکترها در این نوشته‌ها غیرواقعی و سطحی هستند، خیلی سیاه یا خیلی سفیدند و هیچ عمقی ندارند. ادبیات کیچ به جای مطرح کردن ایده­ای عمیق، حول محور احساسات آنی و سطحی می‌گذرد و می‌خواهد احساسات مخاطبش را در آن لحظه تحت تاثیر قرار بدهد ولی آن اثر ماندگار نخواهد بود و گذرا و سطحی است.

ویژگی­‌های کیچ در ادبیات چیست؟

کاراکترهای کیچ در ادبیات عمق ندارند، استریوتایپی هستند، کلیشه‌وار عمل می‌کنند، قابل پیش­بینی هستند و عمق و پیچیدگی ندارند. این داستان‌ها یک ساختار مشخص و فرموله شده دارد و از آنجا که قابل پیش­بینی هستند مخاطب را سوپرایز نمی‌کند و درگیری ذهنیِ جدی برایش به‌وجود نمی­آورد.

در این نوع ادبیات احساسات حرف اول را می‌زند؛ نه به این معنا که هرکار ادبی حاوی احساسات کیچ است بلکه به این معنا که بر پایه احساسات بنا شده است و هیچگونه جریان جدی ایده‌پردازانه یا روشنگرانه ادبی در آن جریان ندارد. همچنین ویژگی بارز کیچ یعنی دکوراتیو بودن را در ادبیات هم می‌بینیم. زبان این نوع ادبیات پرزرق و برق است و از دکورهای کلامی بسیار زیادی استفاده می‌کند. در اینجا هم منظور این است که دکورهای کلامی بر ایده برتری دارند نه اینکه در خدمت ادبیات باشند. البته که این نوع ادبیات هم مخاطب خودش را دارد و برای سرگرمی مخاطبانش ایجاد شده است.

کیچ در سینما چیست؟

در سینما هم با این ساختار مواجه هستیم و اصطلاحا فیلم‌های پاپ­کورنی دستهی کیچ در سینما را تشکیل می‌دهند که بعضا می‌تواند سرگرم کننده هم باشد، اما در پایان هیچ محتوا و معنایی را در اختیار مخاطب قرار نمی‌دهد.

کیچ در معماری چیست؟

آمیخته شدن کیچ به معماری، ترکیبی از استفادهی زیاد از تزیینات و تقلیدهای تاریخی و فرم‌های سنتی و زیبایی­شناسی سطحی است. اولویت در معماری کیچ دکوراسیون است و نه کاربرد. فاقد اصالت و خلاقیت‌های هنری است؛ اغراق­آمیز، نوستالژیک، سانتیمانتال، بی­سلیقه و در یک کلام نمایشی است.

ویژگی‌های کیچ در معماری

به‌طورکلی می‌توان یکسری ویژگی‌ها را برای تشخیص کیچ در معماری در نظر گرفت. معمولا از استایل‌های معمارانه قدیمی و سنتی تقلید می‌کنند و بدون اینکه چیز معنا داری به آن طرح‌ها اضافه کنند، به‌طور کورکورانه، سطحی و دم دستی از آنها تقلید می‌کنند. درواقع از این طرح‌ها برای ارائهی طرح خود وام نمی‌گیرند بلکه دقیقا همان طرح یا بخشی از آن را کپی می‌کنند و بدون توجه به معنا و کارکردش از آن تقلید می‌کنند.

از تزیینات زیاده از حد با جزییات زیاد و چشم پرکن استفاده می‌کند و از لحاظ بصری مخاطب عام را تحت تاثیر قرار می‌دهد ولی کارکرد چندانی ندارد.

در بعضی موارد از فرم‌های به‌شدت ساده شامل طرح‌ها و موتیف‌های ساده، شناخته شده و قابل تشخیص در معماری استفاده می‌کند، به‌طوری که آن طراحی تبدیل به اثری مضحک می‌شود. در واقع طراح همین سادگی را هم از تاریخ وام می‌گیرد و به نوعی بازنمایی وارونه از آن طرح‌هاست به صورتی که آن طرح‌ها را از معنا تهی می‌کنند. و بدون توجه به نیازهای هنر معاصر و به‌صورت کلیشه وار از آن طرح‌ها استفاده می‌شود. این طرح‌های کلیشه‌ای در لحظه مخاطب را به خودش جذب می‌کنند. بسیاری معتقدند کیچ­آرت اصالت و یکپارچگی یک اثر اصیل را خدشه‌دار می‌کنند با این حال کاربردهایی هم دارد؛ از جمله جذب توریست، تبلیغات و ... .

انتهای پیام

 

دیدگاه تان را بنویسید