قسط ۲۰ میلیونی برای حقوقهای ۱۰ میلیونی/ کارگران همچنان در رویای خانهدار شدن
وقتی یک استاد دانشگاه با سطح نسبتا بالاتر درآمدی، توان پرداخت اقساط تسهیلات مسکن را ندارد، از کارگران چه انتظاری داریم؟ امروز حقوق کارگران صرفا خرج زنده ماندن میشود
بیان فردا | رفاه | این روزها اخبار متعددی در مورد مسکن و حواشی آن به گوش میرسد. برای مثال سهشنبه، سیام خرداد، رئیس کل بانک مرکزی از دو برابر شدن سقف تسهیلات خرید و ساخت مسکن خبر داد. طبق اعلام فرزین، وام مسکن در تهران برای زوجین به ۸۰۰ میلیون تومان و برای هر فرد به ۴۰۰ میلیون تومان افزایش یافته است. این وام در شهرهای دیگر نیز بسته به تعداد جمعیت شهرها ۳۲۰ و ۶۴۰ میلیون تومان شده است.
فردای همان روز یعنی سی و یکم خرداد ماه نیز وزیر کار از تصمیم دولت برای ساخت ۴۰۰هزار واحد مسکونی کارگری تا پایان فعالیت دولت سیزدهم (یعنی دو سال آینده) خبر داد؛ وعدهای که البته سال گذشته از سوی «زاهدی وفا» سرپرست وقت وزارت کار و «مهدی مسکنی» معاون تعاون وزارت کار نیز مطرح شده بود با این تفاوت که رقمی که آن زمان عنوان شد، ۵۰۰هزار خانه برای کارگران بود.
دولت همچنین از همان ابتدای به دست گرفتن کار، وعده داده بود که در قالب طرح ملی مسکن طی چهار سال، ۴ میلیون واحد مسکونی بسازد که البته ۴۰۰هزار واحد مسکونی وعده داده شده برای کارگران نیز در قالب همین طرح مطرح شده است.
تسهیلاتی که به کار کارگران نمیآید
طبق ماده ۳۱ قانون اساسی داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است و دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند. مسأله این است که این طرحها و تسهیلات به کار اقشار ضعیف جامعه نمیآید. وامی که رئیس کل بانک مرکزی از افزایش آن صحبت کرده، با احتساب مبلغ ۱۶۰ میلیون تومانی تعمیر، برای زوجهای تهرانی ۹۶۰ میلیون تومان میشود که بازپرداخت این وام ماهانه حدود 20 میلیون تومان است. ضمن اینکه نرخ سود این وام ۲۲.۵درصد است و کل بازپرداخت آن دو میلیارد و ۷۸۰ میلیون تومان و سود آن یک میلیارد و 800 میلیون تومان است.
کافیست وام ۹۶۰ میلیون تومانی به زوجهای تهرانی را در کنار خط فقر 30 میلیون تومانی در تهران و حداقل حقوق نهایتا 10 میلیون تومانی قرار دهیم تا به غیر قابل دسترس بودن چنین تسهیلاتی پی ببریم. اگر آنطور که ماده ۳۱ قانون اساسی مقرر کرده، دولت موظف به تأمین مسکن برای ضعیفترین اقشار جامعه است، این سوال مطرح میشود که کدام کارگر توان پرداخت ماهانه 20 میلیون تومان قسط تسهیلات را دارد، در شرایطی که دستمزدش به حدود به 10 میلیون تومان میرسد و هزینه تأمین اساسیترین نیازهای خانوادهاش نیز 30 میلیون تومان است؟ حتی اگر زن و مرد، هر دو حقوقبگیر باشند و حتی اگر هر دو بالاتر از حداقل دستمزد هم بگیرند، قطعا نمیتوانند از پس پرداخت ماهانه 20 میلیون تومان قسط برآیند.
طرح ملی مسکن و اقساط ۷ میلیون تومانی وام
در مورد طرح ملی مسکن نیز مشکلاتی از این دست مطرح است. کارگران حداقلبگیر معمولا توان شرکت در این طرحها را ندارند. «عبدالعظیم همایونی» فعال کارگری در این رابطه به ایلنا میگوید: آنطور که گفته میشود برای شرکت در طرح ملی مسکن، بالای ۱۰۰ میلیون تومان پول زیرساخت، برق، آب، گاز و غیره از متقاضیان گرفته میشود، ۵۰ میلیون تومان شهرداری و ۵۰ میلیون هم بیمه و مالیات میگیرند و ۸۰ میلیون تومان هم پول زمین میشود؛ یعنی بخش قابل توجهی از مبلغی که بابت این طرح میگیرند به جیب دولت میرود. اگر دولت میخواست واقعا به اقشار ضعیف جامعه کمک کند باید این هزینهها را کاهش میداد.
این فعال کارگری ادامه میدهد: برای طرح ملی مسکن وام ۱۸درصدی میدهند و برای سال اول، ماهی بیش از ۷ میلیون تومان باید بابت اقساط آن را پرداخت کرد. با این اوصاف عملا یک کارگر توان شرکت در این طرحهای به اصطلاح حمایتی را ندارد. اگر قرار باشد یک کارگر حداقلبگیر که حقوقش به سختی به 10 میلیون تومان میرسد، تمام حقوق ماهیانهاش را قسط بدهد، چگونه میتواند پول اجاره خانه و خورد و خوراک را بپردازد؟! اینها اساسیترین هزینههایی است که یک کارگر در طول ماه باید پرداخت کند. اگر واقعبینانه نگاه کنیم، این طرحها برای کارگران نیست.
تسهیلاتی که به کار طبقات متوسط هم نمیآید
«مرتضی افقه» استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز نیز در مورد تسهیلات و برنامههای مربوط به مسکن به ایلنا میگوید: در اینکه این برنامهها و تسهیلات برای کارگران و اقشار ضعیف طراحی نشده، شکی نیست. در واقع با تورم ۴۰درصدی و افزایش ناچیز حقوقها، حتی طبقات متوسط هم دیگر توان خرید مسکن را ندارند، چه برسد به کارگران حداقلبگیری که حقوق آنها به زور کفاف خورد و خوراک را میدهد. این کارگران حتی توان پرداخت اقساط دو سه میلیون تومانی را هم ندارند، چه برسد به اقساط ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومانی!
این استاد دانشگاه تاکید کرد: تسهیلات و برنامههای دولت برای مسکن، اقداماتی شکلی است که نه به درد طبقات محروم و نه حتی همانطور که گفتم به درد طبقات متوسط میخورد. قیمت مسکن طی ۴ - ۵ سال گذشته به شکل خیرهکنندهای نسبت به کالاهای دیگر افزایش یافته است. حتی من استاد دانشگاه با درآمد حدود 30 میلیون تومان هم نمیتوانم از پس پرداخت قسط 20 میلیون تومانی بربیایم. با 10 میلیون تومان در شهرستان هم نمیتوان زندگی کرد چه برسد به تهران! حالا وقتی یک استاد دانشگاه با این سطح از درآمد توان پرداخت اقساط این تسهیلات را ندارد، از کارگران چه انتظاری داریم. امروز حقوق کارگران صرفا خرج زنده ماندن میشود.
افقه در پاسخ به این سوال که در کشورهای پیشرفته، چگونه مشکل مسکن اقشار ضعیف جامعه را حل میکنند؟ میگوید: اصلا نمیتوان ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کرد اما مثلا در انگلستان که آنجا تحصیل کردم، دولت حتی برای دانشجویانی که پول کمی دارند، مسکن تهیه میکند. دانشجویان اسم خود را در لیست مینویسند و خانههای ارزان میگیرند. این خانهها را دولت از جنگ جهانی دوم به بعد ساخته و در اختیار اقشار ضعیف جامعه قرار میدهد.
افقه تأکید کرد: البته باید تاکید کرد در این کشورها تولید رونق دارد اما در ایران به دنبال رشد تولید نیستیم. اگر تولید نداشته باشیم، درآمد نداریم و رفع هیچکدام از نیازها بدون درآمد شدنی نیست. این استاد دانشگاه در پایان گفت: دولت نمیتواند با این اقدامات مسائل را پیش ببرد. دولتها در طول سالهای گذشته ناکارآمد شدهاند و چون شایستهسالاری کنار گذاشته شده، نمیتوانند وظایف اصلی خود را به درستی انجام بدهند چه برسد به کارهای اینچنینی! مشکل بسیار ریشهایتر از این حرفهاست.
انتهای پیام
دیدگاه تان را بنویسید