احتمال استفاده مسکو از بمب اتم چقدر است؟
نگاهی به این شرایط تصویری ترسیم میکند که ممکن است زمینهسازی مسکو برای استفاده از سلاح هستهای باشد.
شرط اولی که او به زبان آورده به نوعی به نظر بدیهی میآید: «اگر روسیه هدف موشکی هستهای قرار بگیرد.» در این حالت، هستهای کردن جنگ از سوی طرف دیگری شروع شده است. واکنش روسیه با سلاح هستهای به استفاده از سلاح هستهای، در واقع از زمان جنگ سرد قابل پیشبینی بوده است و به عبارتی همواره به نظر قابلپیشبینی آمده است که اگر کسی در جنگ دست به سلاح هستهای بزند، جرقه تقابلی با بمبهای هستهای را خواهد زد. در واقع جنگ سرد به خاطر همین تلاش برای خودداری از رسیدن به این نقطه بود که «سرد» شد. شرط دوم مدودف، نیز عملا قرائت دیگری از شرط اول است: «اگر هر گونه سلاح هستهای دیگری علیه روسیه و متحدانش به کار گرفته شود.» شرط سوم نیز کموبیش به واکنش روسیه به واردکردن تسلیحات هستهای به جنگ میپردازد: «حمله به «زیرساختهای کلیدی» که بازدارندههای هستهای روسیه را فلج کند.» به عبارت دیگر در این سه شرط روسیه تهدید هستهای را با تهدید هستهای پاسخ خواهد داد.
اما آن چه در واقع نگرانکننده است، شرط چهارم مدودف است که از زبان پسکوف نیز تکرار شده است. مدودف حالت چهارم استفاده روسیه از سلاح هستهای را چنین تعریف میکند: «اگر اقدامی تهاجمی علیه روسیه و متحدانش انجام شود که وجود خود این کشور را تهدید کند.» این تقریبا همان چیزی است که پسکوف، سخنگوی کرملین به شبکه خبری پیبیاس آمریکا گفته است. پسکوف در پاسخ به سؤالی برای شفافکردن توضیحات مدودف گفته است روسیه در حال بررسی استفاده از سلاحهای هستهای در جنگ اوکراین نیست و بر موضع روسیه تأکید کرده است که استفاده از چنین ظرفیتهایی تنها به دنبال «تهدید وجودی» روسیه اتفاق خواهد افتاد. پسکوف در ادامه تأکید کرده است که روسیه تردیدی ندارد، به همه اهداف «عملیات ویژه نظامی» در اوکراین خواهد رسید، «اما هیچ نتیجهای از جنگ، دلیلی برای استفاده از سلاح هستهای نخواهد بود.» او ادامه میدهد: «ما مفهومی امنیتی داریم که به وضوح بیان میکند، تنها وقتی تهدیدی وجودی» علیه این کشور وجود داشته باشد، «ما میتوانیم از سلاحهای هستهای برای رفع تهدید علیه کشورمان استفاده کنیم و در واقع این کار را خواهیم کرد.» او سپس تأکید کرده است که جنگ اوکراین و تهدید وجودی دو موضوع جدا از هم هستند. پسکوف تصریح کرده است که حرفهای پوتین درباره ظرفیت هستهای روسیه، «هشداری به کشورهای مختلف بوده است که در روابط بین اوکراین و روسیه دخالت نکنند.»
در نگاه اول این اظهارات باید باعث رفع نگرانی باشند اما دو موضوع در روند منتهی به جنگ اوکراین باعث میشود این حرفهها بیش از آن که به معنای حذف گزینه سلاح اتمی باشند، احتمال آنها را جدیتر میکنند. اولی البته صرفا تردیدی به صحت این اظهارات است، از آن رو که مقامات مختلف روسیه در هفتههای منتهی به تجاوز این کشور به اوکراین، مکررا اخبار و مواضع کشورهای غربی درباره حمله روسیه به اوکراین را رد میکردند و آن را فضاسازی تبلیغاتی میخواندند. در نهایت اما مشخص شد ادعاهای کسانی مثل جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا درباره وقوع این جنگ حقیقت داشته است.
اما مسئله دیگر شرط پسکوف یا همان شرط چهارم مدودف است. روی کاغذ، میتوان استدلال کرد که تهدید وجودی برای روسیه در شرایط فعلی معنا ندارد. هیچ کشور، دولت و گروهی در حال حاضر فعالانه به دنبال نابودی روسیه، دولتش یا حتی حمله به این کشور نیست و البته مشخص هم هست که کسی برای حمله به کشوری که سلاح هستهای دارد، به این سادگی برنامه نمیریزد. جنگ اوکراین در بدترین شکل ممکن نیز به سمت تهدید وجودی روسیه نخواهد رفت و تحریمها و دیگر اقدامات نیز تهدید وجودی به مفهوم معمول آن اعمال نخواهند کرد.
اما مفهوم تهدید وجودی، تأویلپذیر و تفسیرپذیر است. کشورهای مختلف در بازههای زمانی مختلف مسائل مختلفی را تهدید وجودی خود توصیف کرده و اقدامات خود را بر اساس آن توجیه کرده اند. در واقع، پیش از این که روسیه رسما تجاوز به اوکراین را کلید بزند، برای توجیه اقدام خود مدعی اتفاقات، روندها و تصمیماتی درباره اوکراین شد که از نگاه مسکو، تهدیدی وجودی برای روسیه تلقی شدند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و سخنگویان و دیپلماتهایش، نزدیکی اوکراین به ناتو و احتمال پیوستن این کشور به این اتحاد را با همین عبارت، یعنی تهدید وجودی توصیف و تصویر کردند تا مدعی شوند حمله آنها، حرکتی دفاعی بوده است. سه شرط اول مدودف برای اقدام به استفاده از سلاح هستهای از سوی روسیه، عملا فنی و عینی هستند. حمله هستهای به روسیه مفهومی انتزاعی نیست. اگر کسی به روسیه بمب هستهای بزند، روسیه پاسخ متقابل خواهد داد. اما مسئله تهدید وجودی، ایدهای است که عملا تنها مسکو تصمیمگیر آن خواهد بود. چه چیز میتواند مانع این شود که آنها بار دیگر اتفاق دیگری را در همین راستا به عنوان تهدید وجودی تفسیر نکنند؟
از طرفی البته اقدام به استفاده از سلاح هستهای، تصمیم کوچکی نیست. روسیه همانند هر کشور دیگری که چنین سلاحهایی یا در واقع هر سلاحی در اختیار دارد میداند که شلیک هر گلولهای پیامدهایی خواهد داشت که پیش از چکاندن ماشه باید بررسی شوند و هزینه و فایده آنها مشخص شود. اما از طرف دیگر، دو مسئله نگرانیها در این باره را دامن میزند. اول این که روسیه تا حد زیادی حکومتی قائم به فرد دارد. دیکتاتوری پوتین در روسیه به نحوی پیش رفته است که عملا اگر شخص او به تصمیمی برسد، ساختاری که او را از این تصمیم منصرف کند یا مانع از او شود، عملا وجود ندارد.
مسئله دیگر این که به نظر میرسد همه چیز در جنگ اوکراین برخلاف پیشبینی روسیه و پوتین پیش رفته است. چندی پیش، یک وبسایت خبری دولتی روس به اشتباه گزارش روز پیروزی در جنگ اوکراین را برای دقیقی روی خط فرستاد تا مشخص شود تصور پوتین از نتیجه حمله به اوکراین، مشابه تصور صدام حسین از نتیجه حمله به ایران بوده است: پیروزی قاطع در بازه زمانی کوتاهمدت، فتح پایتخت و پایان کار. اما روسیه پوتین برخلاف عراق صدام حمایت گسترده اقتصادی، سیاسی و تسلیحاتی را با خود ندارد که بتواند تضمین کند هر چقدر جنگ طول بکشد، او دچار کمبود منابع و مهمات نخواهد شد. در واقع چنین اتحادی این بار در کنار کشور تجاوزدیده بیشتر شکل گرفته است تا کشور متجاوز.
بهعلاوه، روسیه اکنون گزینهای برای بازگشت به قبل را هم ندارد. تصویر روسیه به عنوان یک ابرقدرت نظامی آسیب جدی دیده است و در مقابل ساختاری گسترده از تحریم و ممنوعیت اقتصادی برای مقابله با روسیه توسط غرب برپا شده است که بعید است بعد از پایان جنگ بلافاصله منحل شود. بسیاری از چهرههای نزدیک به پوتین در کشورهای مختلف با اقدامات تنبیهی مواجه شده اند و پس از جنگ نیز جایگاه خود را نخواهند یافت. تلاشی که غرب برای جایگزین کردن واردات روسیاش با محصولات دیگر کشورها کلید خورده است، در صورت پایان جنگ منتظر حمله بعدی پوتین نخواهد ماند و احتمالا به خصوص ایالات متحده به دنبال این باشد که علاج واقعه را این بار قبل از وقوع بکند و شرایطی فراهم کند که در صورت اقدام مشابهی از سوی روسیه، نیازی به چالش در این زمینه نباشد. قدرت ایالات متحده به عنوان حامی و پیشران اصلی سیاستها و تصمیمات غرب به واسطه ماجرای اوکراین تا حد زیادی احیا شده است، به حدی که برخی حتی حمله روسیه را پایان رویاپردازیهایی مانند ارتش اروپایی میدانند.
بسیاری تحلیلگران غربی با نگاهی منطقی معتقدند حالا که روسیه در حمله خود موفق نبوده است، باید راه خروجی برای مسکو درست کرد تا به این نتیجه نرسد که باید تا آخر خط پیش برود. چنین راهی ممکن است پیش پای پوتین گذاشته شود، بهخصوص که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین هم نشان داده است مایل است مسیری برای صلح را پیش بگیرد. اما ممکن است حتی در آن صورت نیز برای دیکتاتوری که مدتهاست اطراف خود را با بلهقربانگویانی پر کرده و تصوری از قدرت مطلق برای خود داشته است، تصویر دوران پس از جنگ اوکراین، تصویری آخر خطی به نظر برسد.
آدولف هیتلر زمانی که توهمات خود را باطل دید، با جنگیدن تا آخرین روز هم به جایی نرسید و همه چیز را از دست رفته یافت، زندگی خود را پایان داد. توهماتی مشابه، کار صدام حسین را به جایی رساند که از چاهی که در آن مخفی شده بود بیرون کشیده و به دار آویخته شود. معمر قذافی نیز در نهایت به دست مخالفانش به وضعی فجیع از لوله فاضلاب بیرون کشیده و کشته شد اما همه آنها زمانی به این نقطهها رسیدند که قلمرو و ساختار حکومت خود را از دست داده بودند. پوتین در حالی با چشمانداز یک شکست سنگین و همهجانبه مواجه است که هنوز روسیه را با همه امکاناتش در دست دارد، امکاناتی که برای فتح اوکراین کافی نبودند اما آیا لزوما برای دست بردن به استراتژی زمین سوخته هم کافی نیستند؟ آیا اگر پوتین به نقطهای برسد که دیگر چیز مهمی برای از دست دادن نداشته باشد، یا تصور کند که آسیب سیاسی و اقتصادی حاصل از این جنگ، حکومتش در روسیه را دچار بحران خواهد کرد، یا در نهایت به این نتیجه برسد که ناچار است زیر سایه چین بخزد و توهمات احیای امپراطوری تزاری را تا اطلاع ثانوی، شاید تا پایان دوران حیاتش کنار بگذارد، آیا در این حالتها، میتوان منتظر خودداری و محاسبهگری از سوی پوتین بود؟
امروز مثل یکی دو دهه گذشته، روسیه یعنی پوتین و پوتین یعنی روسیه. آیا تهدید دنیای پوتین، تهدید همه برنامههایی که او چند دهه صرف آمادهسازی برایشان کرده است، همان «تهدید وجودی» خواهد بود که دستها را در مسکو روی دکمههای شلیک سلاح هستهای خواهد برد؟ آیا پوتین تصمیم میگیرد زمان پایین رفتن هر که را میتواند با خود پایین ببرد؟ به نظر میرسد جز کسی که بتواند ذهن دیکتاتور ساکن در کرملین را بخواند، کسی نمیتواند پاسخ قطعی به این سؤالات بدهد.
انتهای پیام
منبع: پیام نو
دیدگاه تان را بنویسید