چرا جریان راست برای انتخابات مجلس ۳ فهرست انتخاباتی میدهد؟
در نبود رقیب، شواهد و قراین نشان میدهد که جریانات اصولگرا اختلاف پشت پرده باهم دارند. بنابراین اصولگرایی در حال پوستاندازی است و پیشبینی میشود که سه فهرست انتخاباتی از این جریان بیرون بیاید.
بیان فردا | در حالی که هنوز دعوای محافظهکاران بر سر نشست «مبنا» ادامه دارد، در این اردوگاه یک جبهه جدید باز شده است؛ جبههای میان شورای وحدت اصولگرایان و مجلس یازدهم یا به عبارت بهتر، طیف قالیباف.
این جبهه درگیری جدید را منوچهر متکی، سخنگو و دبیر شورای وحدت اصولگرایان گشوده؛ آتش تهیه این جبهه نیز سخنان تندی است که علیه کارنامه مجلس یازدهم بیان کرد.
او که مدتی میشود دیگر کاری به موضوعات سیاست خارجی ندارد و سررشته کارهای تشکیلاتی محافظهکاران را در دست گرفته، در نشست هیات عالی شورای وحدت صحبت کرده و گفته «مردم انتظار دارند بدانند مجلس جدید چه تغییری ایجاد میکند؟ چه برنامه جدیدی دارد و چه حرف تازهای مطرح میکند که ناظر بر حل مشکلات جامعه باشد.»
سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان در ادامه تاکید کرده که «مجلس یازدهم عملکرد قابل دفاعی نداشته و همین امر موجب قهر بخشهایی از جامعه با انتخابات و صندوقهای رای شده است. اکنون ما میخواهیم آشتی با صندوقهای رای و انتخابات را با برنامه و راهبرد برقرار کنیم.»
پیدا شدن مخاطب
هرچند این سخنان متکی به کلیت مجلس یازدهم برمیگردد، اما خیلی زود مخاطب خود را پیدا کرد؛ امیرحسین یزدانپناه، رییس اداره اخبار مجلس که از منسوبان تیم قالیباف محسوب میشود، در توییتر خود متکی را دعوت به مناظره کرد و نوشت: «تاکید دارد که در دفاع از کارنامه خوب مجلس انقلابی از بیانات بسیار مهم آقا کمک نگیرم و صرفا مبتنی بر کارنامه بحث کنم. منتظر اعلام ایشان هستم».
گرچه متکی هنوز واکنشی به این دعوت از او برای مناظره واکنشی نشان نداده، اما قابل تصور است که ماجرا در حد همین تنش لفظی باقی نخواهد ماند و خود را در صفآرایی اردوگاه محافظهکاران نشان خواهد داد.
منوچهر متکی سخنگوی شورایی است که آن چنان دل خوشی از ائتلافها و این دست مسائل در بین محافظهکاران ندارد. شورای وحدت اصولگرایان، یکی از تشکلهای محافظهکاران است که بدنه اصلی آن را جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل میدهند. این شورا در معرفی خودنوشته «مفاد منشور» خود، در سال 1389 به تایید «برجستگان و نمایندگان خانواده بزرگ انقلاب» رسیده است. نکتهای که در این بین نشانگر حضور «جامعتین» متشکل از جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این تشکل است، امضای «محمدرضا مهدوی کنی» و «محمد یزدی» پای منشورشان است.
مرحوم «محمدرضا مهدوی کنی» دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و مرحوم «محمد یزدی» دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بودند.
در حال حاضر مصطفی پورمحمدی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز است که در ماههای اخیر فعالانه در رسانهها حضور دارد. دو ماه پیش، مصطفی پورمحمدی رییس شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی در یک نشست داخلی تشکل متبوعش گفته بود که «افراد توانمند و شایسته باید شناسایی شوند. ذهن خود را نباید با بگو مگوهای سیاسی درگیر کنیم. هنر یک تشکیلات قوی این است که افراد شایسته را شناسایی کند، آنها را به میدان بیاورد و در معرض رای و رقابت در انتخابات قرار دهد».
او تصمیم برای ائتلاف با سایر گروههای محافظهکاران را موکول به هفته منتهی به انتخابات کرده و گفته بود «در مورد ساختار و ترکیب کاندیداها در فهرست نهایی تهران لازم است بحثها و تبادل نظرهایی داشته باشیم.»
بستن شمشیر از رو
اظهارنظر متکی درباره مجلس یازدهم، احتمالا باید به اتفاقاتی برگردد که چند روز قبل از آن، در حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی رخ داده است. عصر پنجشنبه سوم آبان، همایشی تحت عنوان «مبنا» مجمع بیداری نیروهای انقلاب اسلامی برگزار شد که بنا بر ادعای رسانههای حامی این جریان، 4 هزار نفر در این گردهمایی حضور داشتند. گرچه شعبه «قالیباف» محافظهکاران سعی دارند، اینگونه القا کنند که در این همایش تمام و کمال «جریان اصولگرایی» حضور داشتند، اما نام غایبان بیانگر مساله دیگری است.
از غایبان مرتبط با جبهه جدید درگیری در محافظهکاران، همین منوچهر متکی و مصطفی پورمحمدی هستند که نشاندهنده یک فاصله عمیق میان این دو تشکل در «جریان اصولگرایی» است. مشخص نیست که این دو چهره آیا دعوت بودهاند یا خیر که البته با توجه به اینکه طیف نو اصولگرایان بنا داشتند این همایش را مرجع وحدت میان نیروهای محافظهکار معرفی کنند، بعید است که از پورمحمدی و متکی دعوت به عمل نیامده باشد. احتمال قویتر این است که این دو خودشان به گردهمایی «مبنا» نرفتهاند و چند روز بعد متکی با زیر سوال بردن عملکرد مجلس یازدهم، نشان داد که عدم حضورشان نه از بابت مشغله و گرفتاری، بلکه از بابت اختلاف نظر جدی با افراد بانی این همایش بوده است.
ریشه اختلافات شوراهای وحدت و ائتلاف
این تفاوت نظر و اختلاف تنها به این برهه زمانی منحصر نمیشود؛ این رشته سر دراز دارد که یکی از سر نخهای آن به انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 1398 میرسد.
در آن انتخابات برای تعیین فهرست نهایی در تهران، ساز و کاری تعریف شده بود که طبق آن از 150 نفر، مرحله به مرحله حذف میکردند تا به 30 نفر نهایی برسد. منوچهر متکی چند ماه پیش در یک مصاحبه پیرامون انتخاب لیست در تهران، گفت که وقتی جریان به این مرحله رسید، «یک مرتبه ما با این صحنه مواجه شدیم که جبهه پایداری فهرستی را داد و اعلام کردند که ما هم میخواهیم با همدیگر شریک شویم. بعد از آن، بحثها نسبتا جدیتر شد به میزانی که موضوع انتخاب لیست نهایی جدیتر شد، تعداد اعضای شورای مرکزی انتخابکننده هم کم و کمتر میشد و محافل برای تصمیمگیری خصوصی میشد تا جایی که در روزهای پایانی اعضای تصمیمگیرنده برای تعیین لیست تهران تقریبا کمتر از انگشتان یک دست بودند و این چیزی بود که ما آن را اصلا درست نمیدانستیم.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش «پدرخواندگی، آقابالاسری و تصمیم یک اقلیت محدود به اکثریت» را باعث وارد آمدن لطمه دانست و گفت «به همین علت ما به جامعه روحانیت مبارز رجوع کردیم و از آنها خواستیم که این موضوع را پیگیری کنند تا اشکالات فنی و ساختاری ایجادشده را رفع و رجوع کنند. جامعه روحانیت مبارز هم در سطح عالی با مسوولان سطح عالی شورای وحدت، هفت دور مذاکره و گفتوگو کردند و گفتند شما باید جایی برای احزاب و دیگران جهت مشارکت در تصمیمسازی باز کنید».
او اضافه کرد «دوستان ما قالبی را طراحی کردند و براساس آن قالب کارشان را جلو میبردند، اما آقایان به این تجدیدنظر نسبت به کار ساختاری که بتواند اصلاحات را در ساختار و سازوکار تصمیمگیری اعمال کند، تمکین نکردند.»
این سخنان متکی نشان میدهد که اختلافنظر نه فقط میان شورای وحدت و طیف قالیباف است، بلکه این مشکلات میان شورای وحدت و شورای ائتلاف به رهبری حداد عادل نیز وجود دارد. چرا که حداد عادل در انتخابات 1398، پس از اختلافنظرهای جدی میان طیف قالیباف و جبهه پایداری، اقدام به وساطت کرد و دو طرف را به یک لیست مشترک رساند.
اما به غیر از این جبهه جدید، درگیری در همان جبههای که از جمعه آغاز شده، همچنان ادامه دارد؛ تبادل آتش میان طیف «نواصولگرایان» و شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی یا همان «شریان» با قدرت بیشتری در حال انجام است. ماجرا از آنجا شروع شد که به فاصله چند روز از همایش پر سر و صدای «مبنا»، جریان «شریان» همایشی را که ظاهرا مربوط به جنگ غزه میشد، در مسجد میدان فلسطین تهران برگزار کرد. تعداد شرکتکنندگان در این همایش، دستمایه طعنه و کنایه به «شریان» شد و روزنامه «صبح نو» نزدیک به جریان قالیباف عدم استقبال از همایش میدان فلسطین را ناشی از «فقدان بدنه اجتماعی» دانست. موضوعی که به مذاق اعضای «شریان» خوش نیامد و چپ و راست قالیبافیها را مورد هجمه قرار میدهند.
واکنش تند صبحنو به یادداشت «شریان»
صالح اسکندری، عضو شورای مرکزی شریان در یادداشتی بهشدت از طیف قالیباف انتقاد کرد و حتی شبهاتی درباره منابع مالی و نحوه تامین امکانات و حضور شرکتکنندگان در همایش «مبنا» مطرح کرد.
در واکنش به این اتهامات، روزنامه «صبح نو» در گزارشی نوشت که «نفوذ گفتمان افراد حاضر در اجلاس مبنا چه از لحاظ کمی، چه از لحاظ کیفی و عمقی، غیرقابلمقایسه با سخنرانان انگشتشمار جمعی محدود از چهرههای سیاسی است. ضمن اینکه سخنرانان نشست همگی در توصیف عظمت مقاومت فلسطین سخن گفتند.»
این روزنامه نزدیک به قالیباف، در بخش دیگری از گزارش خود افزوده «انتخاب واژگان و نام بردن مکرر آقای اسکندری از «مبنا»، بهطور خاص نشان میدهد که این جریان سعی دارد با نام بردن و استفاده از فرصت رسانهای مبنا، سوار بر موج رسانهای شود. ادعاها و اتهامات جانبدارانه او نسبت به توجه رسانهها به رویدادی مثل مبنا هم به همین دلیل است.»
عضو شورای مرکزی «شریان» در بخشی از یادداشت خود نوشته بود که «شریان تشکلی تازهتاسیس است و ادعایی نداشته و ندارد اما این شرف و غیرت را داشت که بدون در دست داشتن منابعی که در اختیار برخی گروههای سیاسی است، به جای میتینگ انتخاباتی، جلسهای در این سطح با حضور بزرگان جبهه مقاومت برگزار کند.» اما روزنامه حامی قالیباف با ادبیاتی تندتر، استفاده نگارنده یادداشت از واژههای «شرف و غیرت و تعریف آن در قالبی نامشخص» را «خطرناک» توصیف کرده است و ادامه داد که «شرف و غیرت سیاسی، روندی چندینساله است و برای یک جریان سیاسی با توجه به سابقه و فعالیت در بزنگاههای تاریخی مشخص میشود. این در حالی است که تشکیلات «شریان»، اسفند سال ۱۴۰۱ و به تازگی با حضور مهرداد بذرپاش و امیرحسین قاضیزاده هاشمی، وزیر راه و معاون رییسجمهور آغاز به کار کرد». در این بخش رسایی از شریانیهای تند و تیز را هم بینصیب نگذاشته است: «البته گویا استفاده از واژگان ناپسند و ناهمخوان با فرهنگ غنی ملت ایران در میان ایشان و رفقایشان جای بحث ندارد، زیرا حمید رسایی بدتر از اینها را هم نوشته و گفته است.»
صبحنو از کنار اعداد و ارقامی که عضو شورای مرکزی شریان در یادداشت خود برای شبهات مالی مطرح کرده، عبور کرده و نوشته «ادعای این عضو شریان درباره دسترسی به منابع، در شرایطی است که شکلگیری این گروه در وابستگی به برخی مسوولان دولتی رقم خورده، چنانکه وزارت راه و مدیرانش باید پاسخگوی نسبت خود با «شریان» باشند. بهطور کلی به نظر میرسد اینگونه هماوردطلبیهای شریانیها برای دیده شدن و یافتن جایگاهی میان گروههای سیاسی باشد.»
اسکندری در یادداشت مذکور نوشته بود: «شریان ... از منابع مالی غیرشفاف برخوردار نیست تا بتواند برای یک همایش از سه ماه قبل برنامهریزی کند و از ۳۱ استان با اتوبوس ۸۰۰ نفر را به تهران بیاورد و آن را با مدد همین رسانهها و پروژه بگیرها، همایش ۴۰۰۰ نفره جا بزند. بلکه با یک فراخوان دو روزه، با هزینه کردن چند میلیون تومان توانست تعدادی از علاقهمندان را گرد هم آورد.»
استفاده ابزاری شریان از نمایندگان محور مقاومت
صبحنو همچنین تاکید کرده «استفاده ابزاری از نمایندگان حماس و استفاده از عناوین جبهه مقاومت برای پیشبرد اهداف حزبی ابدا کار پسندیدهای نیست و افراد مذکور در این روزها تقریبا در همه محافل سیاسی و رسانهای حضوری متداول دارند و صرف حضور آنها در یک مراسم ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفره آنها (بهزعم خودشان) آنها را متعلق به یک گروه سیاسی نمیکند.» این روزنامه در بخش دیگری از گزارش خود یا به عبارت بهتر جوابیه به یادداشت عضو شریان، این یادداشت را «نه چندانتر و تمیز» توصیف کرده و آورده «نویسنده بهطور هدفمند با طرح ادعاهایی بیاساس، هجمهای به مبنا وارد کند. سمت دیگر ماجرا این است که در واقع جریانی کممخاطب مثل «شریان» قاعدتا سعی میکند با نام بردن از نمونههای موفقی مثل محمدباقر قالیباف یا نشست مبنا، هدف خود را پیش بگیرد و با حمله به اجلاس فراگیر مبنا، برای بالا رفتن و مطرح کردن نام خودش استفاده کند.»
در پایان، صبحنو هم توصیهای به مسوولان «شریان» کرده و هم کنایهای به آنها زده است: «اکنون وقت آن است مسوولان «شریان» به جای حمله به مجمع چهار هزار نفری، ریشه عدم اقبال بدنه نیروهای انقلاب به خود را دریابند. عدم سرمایه اجتماعی و فراگیری گفتمان «شریان» بهطور جدی میتواند مانع راه آن برای رسیدن به خروجی موفق در انتخابات باشد. آنهایی که در پوستر تبلیغاتی گفته بودند تجمع بزرگ و با حضور گسترده شخصیتهای سیاسی و رسانهای و آحاد مردم در حال انجام است، در نهایت با یک دورهمی خودمانی و کمرونق مواجه شدند.»
واکنش اعضای شریان ادامه دارد
اما این پایان ماجرا نیست؛ اعضای شریان هر کدام در فضای مجازی، هجمه علیه «مبنا» را رها نکردند. ریحانه اخلاقی، عضو شورای مرکزی شریان نوشت: «ظاهرا عوامل برخی جریانات در تجمع غزه کلا با شمارش اعداد مشکل دارند. 700 تا 800 نفر را 4 هزار نفر و 300 تا 400 نفر را 25 نفر میبینند! علاوه بر کمیت در احتساب کیفیت هم دچار مشکلند، چون به جای همان همیشه مدیرها، نمایندگان محور مقاومت را ندیدند. برای آموزششان بیشتر وقت بگذارید».
محمدرضا میرشمسی عضو دیگر شورای مرکزی شریان نیز در نوشته دیگری، تاکید کرد که «در سیاست گروههایی هستند که خواستار رقابت سالم هستند اما معمولا برای جلوگیری از باختن، دست به اقدامات ناعادلانه میزنند و در پی حذف دیگران هستند».
محمدحسین آزادبخت، عضو شورای مرکزی شریان نیز با قرار دادن صفحه نخست یکی از شمارههای اخیر روزنامه صبحنو که در آن تیتر «چالش بدنه اجتماعی» به چشم میخورد، نوشت: «چالش اصلی بدنه اجتماعی برای افرادی است که تنها هنرشان تعویض اسامی بیمبنا در هر دوره انتخابات و حرفهای تکراری مدیرانی با متوسط سن 70 سال است که به جای پاسخگویی عملکرد فقط به بقای قدرت با همایش انتخاباتی اتوبوسی در حین مسوولیت میاندیشند. اینبار جوانان تغییر را معنا میکنند».
واکنش صبح صادق به «مبنا»
از سوی دیگر برخی واکنشها به همایش «مبنا» جالب توجه است. هفتهنامه صبح صادق متعلق به معاونت سیاسی سپاه پاسداران، در شماره اخیر خود با اشاره به برگزاری همایش مبنا، به وجه دیگری از این گردهمایی انتخاباتی پرداخت و نوشت: «زاویه نگاه دیگر به این نشست حضور نداشتن برخی دیگر از چهرههای شناختهشده جریان اصولگراست. چهرههایی چون حجتالاسلام سیدابراهیم رییسی، علیرضا زاکانی، سعید جلیلی، محمدرضا باهنر، آقاتهرانی و... که حضورشان میتوانست پیامآور همدلی حداکثری در این اردوگاه باشد. حضور نداشتن در این مجمع هرچند ممکن است عوامل متعددی داشته باشد، اما این احتمال را در اذهان تقویت میکند که جریان اصولگرا برای رسیدن به همگرایی و ائتلاف حداکثری، هنوز کار دشواری در پیش دارد.» در ادامه افزوده که «همین ملاحظات است که بستر برای طرح برخی اظهارنظرات درباره آرایش پیشاانتخاباتی این جریان را فراهم آورده است. برای نمونه، «ابوالفضل حسنبیگی» فعال اصولگرا و نماینده ادوار مجلس در هفتهای که گذشت، گفته است: در نبود رقیب، شواهد و قراین نشان میدهد که جریانات اصولگرا اختلاف پشت پرده باهم دارند. بنابراین اصولگرایی در حال پوستاندازی است و پیشبینی میشود که سه فهرست انتخاباتی از این جریان بیرون بیاید.»
ائتلافیها و قالیبافیها
این سه فهرستی که به نقل از حسنبیگی نوشته شده، چندان دور از ذهن نیست؛ با توجه به صفبندیهای اخیر، میتوان همین سه فهرست را پیشبینی کرد.
نخستین فهرست، مربوط میشود به طیف نو اصولگرایان و شورای ائتلاف؛ به عبارت دیگر فهرستی بیرونآمده از دل همین همایش «مبنا». حضور حداد عادل به عنوان رییس شورای ائتلاف در همایشی که با نام قالیباف پیوند خورده، نشان میدهد که نه حداد عادل میخواهد از قالیباف جدا شود و نه قالیباف چنین قصدی در ارتباط با حداد عادل دارد. یعنی این دو متوجه این موضوع شدهاند که هر یک به تنهایی نمیتوانند آنچنان که میخواهند تاثیرگذار باشند. البته شاید این همگرایی نه به دلیل همدلی آنها که به دلیل باز شدن جبهههای جدید در بین محافظهکاران باشد تا بخواهند مانع از قدرت گرفتن طیفهای دیگر شوند. این هماهنگی بهرغم انتقادات تند مدتی پیش مهدی محمدی مشاور قالیباف از حداد عادل است که در روزنامه صبحنو منتشر شده بود. با کنار هم قرار گرفتن حداد و قالیباف میتوان حدس زد که دو طرف با خیال راحت میتوانند برای سرلیستی تهران به توافق برسند.
شریان و دولتیها و پایداریها
فهرست دومی که میتوان آن را در نظر داشت، فهرستی متشکل از «شریان» و جریانات نزدیک به دولت است. از مهمترین و قویترین و تاثیرگذارترین جریانات نزدیک به دولت، جبهه پایداری است؛ تشکلی که در مجلس یازدهم حضوری قوی دارند و بهرغم ریاست قالیباف بر مجلس، اما تاثیرگذاری قابل توجهی از خود نشان دادهاند. اگر همین همایش مبنا در نظر گرفته شود، به گفته روزنامه نزدیک به قالیباف حدود 120 نماینده مجلس فعلی در آن شرکت کرده و حدود 170 تن از نمایندگان به هر دلیلی غایب بودند. از سوی دیگر درگیریهای گسترده میان طیف قالیباف و جبهه پایداری در مجلس و افشاگریهای وقت و بیوقت پایداریها و نزدیکان آنها علیه قالیباف احتمالا فرصت همسویی نو اصولگرایان و پایداری را بگیرد. از سوی دیگر، جبهه پایداری که نزدیکان ابراهیم رییسی را تشکیل میدهند، با روی کار آمدن دولت، قدرتی دو چندان یافتهاند و دستشان در دولت باز شده است. آنها حالا ترجیح میدهند تا حد امکان مستقلا و حتی اگر شده با شبیهترین جریانات با خودشان که همان «شریان» باشد، ائتلاف کنند. جبهه پایداری در دولت سیزدهم از اعتماد به نفس بالایی برخوردار شده که انگیزه آنها را برای صاحب شدن اکثریت مجلس دوازدهم بالا و بالاتر برده است. آنها احتمالا اینگونه استدلال میکنند که وقتی دولت حسن روحانی بر سر کار بود، به هر طریقی توانستند تعداد قابل توجهی از صندلیهای مجلس را از آن خود کنند؛ حالا و در دولت ابراهیم رییسی که خودشان هم در این دولت حضور دارند، چرا نتوانند اکثریت را به دست بیاورند؟ شاید از همین بابت بود که مجتبی توانگر نماینده نزدیک به قالیباف بخشنامه جنجالی معاون وزیر کشور را «فراتر از یک بخشنامه اداری و حلقهای از یک زنجیره سازمانیافته علیه مجلس و دخالت دولت در انتخابات» دانست.
فهرست جامعتین با چاشنی موتلفه
سومین فهرستی که مورد انتظار است، فهرست شورای وحدت اصولگرایان خواهد بود؛ شورایی که نه سر سازگاری با جبهه پایداری دارد و نه دل خوشی از ائتلافیها و قالیبافیها. آنها تجربیات چند سال اخیرشان را نادیده نخواهند گرفت. تجربیاتی که طی آن، این شورا در نظر گروههای محافظهکاران، خفیف بود و ناچیز. حالا اما به نظر نمیرسد که شورای وحدت بخواهد با آنهایی که این شورا را خفیف میکردند، بر سر یک فهرست به اشتراک برسند چرا که با توجه به سابقه و ادبیاتی که طرفین درباره یکدیگر بیان کردهاند، احتمالا اگر شورای وحدت بنا داشته باشد که با گروه اول ائتلاف کند، کمترین سهم به آنها تعلق خواهد گرفت. از سوی دیگر شورای وحدت که نماد محافظهکاران سنتی محسوب میشود، متشکل از دو تشکل ریشهدار و قدیمی محافظهکاران یعنی جامعه روحانیت و جامعه مدرسین است که احتمالا چاشنی موتلفه نیز به آنها اضافه خواهد شد. همین امر میتواند به آنها برای حمایتهایی قوی از سوی نهادهای محافظهکار سنتی کمک کند و در بین سایرین از شانس خوبی برخوردار شوند.
دیدگاه تان را بنویسید