چرا افکارعمومی، اعلام رسمی دولت درباره علت تعطیلات را باور نکرد؟| یک جامعه شناس پاسخ داد
کد خبر: 7126

چرا افکارعمومی، اعلام رسمی دولت درباره علت تعطیلات را باور نکرد؟| یک جامعه شناس پاسخ داد

آزاد ارمکی جامعه شناس گفت: دولت بر اساس وقوع چنین شرایطی یعنی از بین رفتن پیوندسازها، به سراغ پیشگیری و پیش بینی می رود. برای مثال دولت وقتی مشاهده می کند، جامعه چنین پیش بینی کرده در دو روز تعطیلی قرار است بنزین گران شود، ولی در عمل از مردم واکنش سختی بروز نیافته، و در آن تحولی رخ نداده، آماده می شود تا تصمیمات رادیکال بگیرد .

بیان فردا | دو روز تعطیلی؛ دولت دلیل آن را گرما اعلام کرد، اما اکثریت جامعه این اعلام رسمی را نپذیرفت و در برابر آن واکنش نشان داد. این واکنش در شایعه هایی تبلور یافت که نشان می داد مردم هر احتمالی را مطرح و قبول می کنند، الا آن چه دولت مطرح کرده است، تاکتیک دولت برای مهار کمبود برق، راهکاری برای مهار سقوط بیشتر شاخص های بورس، افزایش قیمت بنزین در تعطیلات و ... از جمله شایعاتی بود که با شدت و ضعف در شبکه های اجتماعی و محاوره های مردم مطرح شد.

اما چرا اعلام رسمی دولت درباره تعطیلی دو روزه با هدف مصون نگهداشتن مردم از عوارض گرمای شدید، مورد پذیرش افکار عمومی قرار نگرفت و گمانه‌زنی‌های روا و ناروای مختلف جایگزین آن شد؟ متن کامل را در ذیل بخوانید: 

به نظر شما چرا جامعه دلایل دولت برای 2 روز تعطیلی را نپذیرفت؟

اصل این موضوع راجع است به از بین رفتن سرمایه اجتماعی ای به نام اعتماد که گویی در مناسبات اجتماعی، اتفاقا خیلی دست کم گرفته شده است. این موضوع خود ناشی از رفتن جامعه به موقعیت رادیکال در برابر دولت است. در وضعیت رادیکال، طبیعی است که پیوندهای دولت با جامعه دچار گسست می شود.

علت گسست چیست؟

علت گسست، از بین رفتن عوامل پیوند زننده و منابعی است که قادر است برای بازسازی پیوندها، اقدام به ترمیم مناسبات کند که آن ها نیز موجود نیستند.

عوامل پیوند ساز از نظر شما چه هستند؟

رسانه ها، روشنفکران، گروه های ذی نفوذ، کنشگران حوزه سیاسی، نظام کارشناسی، نخبگان؛ حضور همه این ها به معنای قدرت حل مساله در جامعه و هاضمه حل مسایل است. وقتی نباشند، به معنای آن است که قدرت حل مساله یا ضعیف شده یا از بین رفته یا در صورت ظهور مساله همگی عقیم شده اند.

تبلورش در سیاست های دولت چگونه است؟

این نکته بسیار مهمی است. تبلور آن این گونه است که وقتی دولت سیاستی را تدوین و از طریق نظام کارشناسی اش به جامعه اعلام می کند، در صورت وجود عوامل پیوندساز، مفاهیم به جامعه منتقل شده و جامعه هم خودش را برای مشارکت به صورت کم یا زیاد آماده می کند. یا زمانی که گروه های ذی‌نفع، نخبگان یا روشنفکران وجود دارند، پیوندسازی، به خوبی ایجاد می شود. ولی وقتی این ها غایب می شوند، به معنای آن است که عوامل پیوندساز نظام سیاسی و جامعه متزلزل شده و حتی رخت بربسته و چنین روندی برای هر دو طرف خطرناک است. برای نمونه، رسانه ها نیز دارای کارکرد پیوندسازی هستند. زمانی که رسانه غایب می شود و دیگر نقش میاندار را بازی نمی کند، به طور خود به خودی نقش خود را در شرایط بحرانی و هدایت بحران به نقطه مطلوب از دست می دهد. در مجموع، پیامد ضعف مفرط یا نبود پیوندسازها، شکل نگرفتن تجمیع فشارهای اجتماعی برای حل مساله است.

وقتی عوامل پیوند ساز از بین می رود شیوه های تصمیم گیری اجتماعی و سیاسی چگونه می شود؟

هر کسی برای خودش تصمیم می گیرد؛ نظام سیاسی برای خودش، و جامعه هم برای خودش حرف می زند و تصمیم می گیرد. به همین روی است که تصمیم گیری ها، در هر دو بخش با تفسیرهای متفاوت رو به رو می شود. منتها نکته در این تفسیرهای متعدد آن است که فروپاشی عناصر پیوست ساز در جزییات به قطع کامل میان بالا و پایین منجر می شود. جبر حاکم بر چنین شرایطی وقوع بحران های گسترده ای است که کسی نمی تواند آن را به سامان برساند.

چه شرایطی در انتظار چنین جامعه ای است؟

در نبود و ضعف پیوندسازها و با فرض ترمیم نشدن این کاستی بزرگ، فروریختن هر دو طرف نظام سیاسی و جامعه، مورد انتظار است. هم دولت در معرض فروریختن قرار می گیرد، چون هیچ نیروی داور، منتقد مورد اعتمادی به عنوان میاندار وجود ندارد که بتواند مسایل را توضیح بدهد و اعوجاجات و شرایط دولت و ارتباط آن را با جامعه توضیح بدهد. این وضعیت در شرایطی که دولت دچار بحران دستاورد در اکثر حوزه ها است بسیار جدی می شود و دولت شکننده را شکل می دهد. هم جامعه با درون ریزی ویژه و عدم راه‌دهی به هیچ انتقاد سازنده‌ای، برداشت های خاص خود را بر واقعیت‌ها و پدیده‌های سیاسی و اجتماعی سوار می کند؛ پیش بینی ناپذیر شدن جامعه در این شرایط به اوج خود می رسد. از این رو روندها و جریان های متفاوت و بعضا متعارض اجتماعی شکل می گیرند که در گرداب خود می توانند هر نظمی را در هم بپیچند. از این رو بدون اتکا به نقطه اتصالی با یکدیگر، هر دو آسیب می بینند. فاجعه زمانی رخ می دهد که با جامعه بدون دولت و دولت بدون جامعه مواجه شویم.

مایلم دوباره به شایعات اشاره کنم تعطیلی برای آن است که می خواهند بنزین را گران کنند. می خواهند جلوی افزایش قیمت دلار را بگیرند، جلوی سقوط سهام را بگیرند و ...بنابر این همه هرچیزی می گفتند غیر از آن چیزی که دولت در باره گرما اعلام کرده بود. این حالت را که هر دو طرف حرف خود را بدون توجه به منابع موثق می زند شما چه می نامید؟

ابتدا بگویم که این مصداق همان است که عرض کردم؛ یعنی هر کسی کار خودش را می کند. اما یک آسیب جدی تر از میان شکل گیری جامعه و دولت جدا از یکدیگر ایجاد می شود؛ مهمترین آسیب آن است که هر دو «سرمست» می شوند. این شرایط خطرناکترین شرایط هم برای دولت و هم مردم است. به طور خلاصه اگر بخواهم در باره دولت مثال بزنم این است که دولت بر اساس وقوع چنین شرایطی یعنی از بین رفتن پیوندسازها، به سراغ پیشگیری و پیش بینی می رود. برای مثال دولت وقتی مشاهده می کند، جامعه چنین پیش بینی کرده در دو روز تعطیلی قرار است بنزین گران شود، ولی در عمل از مردم واکنش سختی بروز نیافته، و در آن تحولی رخ نداده، آماده می شود تا تصمیمات رادیکال بگیرد . از این رو ممکن است به این تصمیم برسد که بنزین را گران کند، زیرا جامعه در برابر شایعات ایجاد شده، واکنشی از خود نشان نداده و در عوض آماده افزایش قیمت بنزین شده است. بعد تصمیم به افزایش قیمت می گیرد، و ناگهان با یک شورش بزرگ شهری مواجه می شود. اقتضای چنین شرایطی رفتن به سوی تحلیل های غلط شبه علمی است.

منبع: خبرآنلاین 

 

دیدگاه تان را بنویسید