کشف جنازه در میدان آزادی؛ آیا شاهد قتل‌های سریالی در مورد زنان هستیم؟
کد خبر: 4461
جسد مثله شده در میدان آزادی متعلق به زنی افغان بود

کشف جنازه در میدان آزادی؛ آیا شاهد قتل‌های سریالی در مورد زنان هستیم؟

امین گلریز، جرم‌شناس و قاضی اسبق تهران: این میدان؛ سمبل شهر تهران است، بنابراین قاتل با اقدامش پیامی دارد.

بیان فردا | بهاره شبانکارئیان| در روزهای اخیر اخباری از سوی کاربران فضای مجازی دست به دست میشد که نشان میداد؛ ترسیده‌اند. خصوصا زنان...

صبح یک روز، قاتل بدون اینکه کسی بداند انگیزه‌اش چیست؛ زنی را با آلت قتاله به قتل رساند. سپس جسد را تکه‌تکه کرد و در چندین پلاستیک زباله جای داد و در آخر هم قسمت‌هایی از جسد را در ساک ورزشی پنهان و با خونسردی هر چه تمام‌تر در یکی از بزرگ‌ترین میادین شهر تهران رها کرد و رفت...    

ظهر سه‌شنبه سوم خرداد ماه جاری، رفتگران شهرداری هنگام کار در «میدان آزادی» با یک ساک ورزشی روبه‌رو شدند، اما وقتی ساک ورزشی را باز کردند؛ ترسیدند و سریع به مرکز فوریت‌های پلیس ۱۱۰ خبر دادند و گفتند؛ قسمت‌هایی از بدن تکه‌تکه شده یک انسان را کشف کرده‌اند. 

تیم جنایی پس از حضور در محل حادثه با جسد مثله شده زنی مواجه شد. گزارش پزشک جنایی حکایت از آن داشت که زن جوان چهار الی پنج ساعت قبل از کشف جسد کشته شده و قاتل در روز روشن جسد تکه‌تکه شده او را در یکی از شلوغ‌ترین مناطق تهران قرار داده است. این موضوع باعث شد تا کارآگاهان احتمال دهند با یک قاتل خونسرد رو‌به‌رو هستند و رها کردن جسد در آن منطقه هم به این دلیل بوده که قصد داشته بقایای جسد کشف شود.

یک منبع آگاه در مورد هویت کشف شده از جسد مثله شده زن در میدان آزادی به «اعتماد» میگوید: «جسد متعلق به زنی افغان بوده است.»

کارشناسان پزشکی قانونی نیز اعلام کردند که جسد متعلق به زنی حدودا ۲۵ ساله است. همچنین گفته شده که زن موهایی با مدل پسرانه داشته و فقدانی او به پلیس آگاهی پیش از کشف جسد اعلام نشده بود.

پس از کشف جسد زن جوان در میدان آزادی ادعای وقوع قتل‌های سریالی زنان از سوی کاربران فضای مجازی خصوصا توییتر مطرح شد که باعث وحشت افکار عمومی شد. کاربران نوشتند: «قاتلی در شهرهای آباده، مشهد، تبریز و تهران زنان را کشته و جسدشان را تکه‌تکه کرده.» این در حالی است که پلیس در مورد خبر جسد مثله شده دو زن در یکی از شهرهای استان فارس اعلام کرد که عامل قتل زنی در آباده که جسد را مثله کرده بود، دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. به گفته پلیس یکی از مظنونان مردی حدودا ۶۷ ساله بوده که با ضربات چاقو مقتول را کشته و بعد جسد او را تکه‌تکه کرده است…پلیس در مورد کشف جسد مثله شده زن دیگری در آباده توضیح بیشتری نداد. 

و اما پلیس آگاهی تهران درباره پرونده جسد مثله شده زنی در میدان آزادی تهران در حال بررسی است و هویت او هنوز نامشخص باقی مانده، اینجا سوالی که افکار عمومی را درگیر میکند، این است که اگر هویت زن قربانی از سوی پلیس هنوز نامشخص مانده؛ چگونه کارشناسان پزشکی قانونی سن این زن را که جسدش مثله شده عنوان کردند؟

«محمدجواد هدایت‌شده»، رییس سالن تشریح مرکز تشخیص آزمایشگاهی پزشکی قانونی درباره هویت اجسادی که مثله میشوند به «اعتماد» میگوید: «اجسادی که مثله یا تکه‌تکه میشوند، ممکن است هویت معتبری نداشته باشند، اما بر اساس معیارهای کارشناسان پزشکی قانونی سن تقریبی آنان قابل تعیین است.»

حالا «اعتماد» با توجه به کشف جسد مثله شده زنی در میدان آزادی به بهانه ادعای مطرح شده در مورد قتل‌های سریالی زنان با «امین گلریز»، جرم‌شناس و قاضی سابق تهران گفت‌وگو کرده است. 

پس از رخ دادن حادثه وحشتناک مربوط به میدان آزادی، کاربران فضای مجازی مدعی شدند که بعد از قتل چهار زن در شهرهای آباده، مشهد و تبریز حالا نوبت به تهران رسیده و عنوان قتل‌های سریالی را مطرح کردند، اما در مورد کشف جسد مثله شده زنی جوان در میدان آزادی، قاتل با چه هدفی جسد را در چنین مکان شلوغی رها کرده است؟ 

به لحاظ جرم‌شناسی اینکه قاتل جنازه را در میدان آزادی تهران انداخته حتما پیامی دارد. میدان آزادی ورودی و سمبل شهر تهران و مکانی شلوغ و پر رفت و آمد است. بنابراین به نظر میرسد قاتل با این اقدام قصد انتقال پیامی را داشته است. از لحاظ علمی باید این مورد به‌طور دقیق بررسی شود. قاتل قطعا این مکان را از قبل انتخاب کرده است. بعضی از قاتلان برای برهم زدن نظم عمومی و امنیت دست به ارتکاب جنایت میزنند. به نظر میرسد این قتل از همین نوع باشد. این امکان هم وجود دارد که مسائل دیگری نیز پشت پرده باشد، ولی اصولا وقتی تعداد قتل‌ها از سه قربانی بیشتر شود ما عنوان قتل‌های سریالی را در نظر میگیریم. 

  به چه قتل‌هایی سریالی میگویند؟

در قانون کشور ما، واژه‌ای تحت عنوان قتل‌های سریالی یا زنجیره‌ای وجود ندارد و تعریف و وجه ممیزه‌ای هم در این باره صورت نگرفته است. این واژه بیشتر در جرم‌شناسی به کار برده میشود، اما در جرم‌شناسی چه زمانی میتوان عنوان قتل‌های سریالی را به کار برد؟ زمانی که قاتل با یک انگیزه خاص مثلا برهم زدن امنیت، برهم زدن احساسات عمومی، مقابله با یک جریان خاص (اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی) اقدام به کشتن سلسله‌وار تعدادی از افراد میکند و هیچ مبنا و جهت قانونی هم برای اعمالش ندارد. در برخی موارد هم قتل از حالت انفرادی به حالت اجتماعی در میآید و با یک انگیزه خاص رخ میدهد. این نوع قتل‌ها میتواند توسط یک یا چند نفر اتفاق بیفتد. لزوما همیشه قاتل یک نفر نیست و میتواند چند نفر باشند. در برخی قتل‌های سریالی ملاحظه شده که ما با یک قاتل مواجه نبودیم، بلکه با یک جریان مواجه بودیم. پس در قتل‌های زنجیره‌ای میتوانیم با جریان خاصی نیز مواجه باشیم که آن جریان از یک هدف و فعل و انفعالات خاص ذهن مرتکب به وجود آمده باشد. هرچند مهم‌ترین قتل‌های زنجیره‌ای که در ایران رخ داده، عموما قاتل یک نفر بوده است. مثل پرونده مربوط به خفاش شب و… در قتل‌های سریالی آنچه حایز اهمیت است، هدف پیشین در جهت رسیدن به انگیزه است. مثل پرونده سعید حنایی در مشهد که زنان روسپی را با انگیزه خاصی که در ذهنش داشت یعنی مقابله با فساد به قتل میرساند. بنابراین ما در قتل‌های سریالی با فردیت قاتل روبه‌رو نیستیم و با انگیزه و جهت خاص او مواجه هستیم. در این‌گونه قتل‌ها شخصیت قاتل یا قاتلان هم مهم است. فرض کنید یک قاتل به دلیل اینکه در دوران کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته در بزرگسالی در جهت پاسخ به مسائل روحی و روانی، اقدام به آزار و اذیت جنسی کودکان میکند. مانند پرونده کودکان پاکدشت که محمد بیجه قاتل آنها بود. بیجه کودکان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار میداد و سپس به قتل میرساند و برای اینکه جسد شناسایی نشود یک سگ را هم میکشت و آتش میزد تا جنازه پیدا نشود. این موضوع از نظر جرم‌شناسی به کودکی او برمیگردد. قاتل در دوران طفولیت دچار کمبودهای روحی و روانی، خشونت‌های جسمی و… شده بود و چون این کمبودها درمان نشد در بزرگسالی به نیازهای خود طور دیگری پاسخ داد. در واقع یک تفکر خاص غیرمنطقی میان تمام قاتلان زنجیره‌ای مشترک است. 

در قانون ما مجرم یا مجرمان از نظر اختلالات روحی و روانی با این مساله مواجه می شوند که در لحظه ارتکاب جنایت یا جنون داشته یا نداشته اند؛ با این تفاسیر حکم قاتلان سریالی را چگونه و بر چه اساسی صادر می کنند؟

قانون ما بر پایه موازین فقهی استوار شده است. بنابراین اگر فردی چند نفر را به قتل برساند، (قتل‌های سریالی یا زنجیره‌ای) طبق قاعده «لا ینجی الجانی علی اکثر من نفسه»؛ (جانی، یک جان بیشتر ندارد) با یک‌بار قصاص مجازاتش کلا ساقط میشود. قانون کشور ما جنون را فقدان اراده میداند و قانونگذار شخصی را دارای جنون میداند که صد درصد اراده‌اش را از دست داده باشد. بنابراین اگر شخصی مدعی شود که هنگام عصبانیت فردی را کشته است، مسوولیت کیفری از او برداشته نمیشود. 

در بحث قصاص و جنون؛ مجرم باید یک بیماری زمینه‌ای داشته باشد که لحظه ارتکاب جرم اختیار از او گرفته شده باشد. اگر این موضوع ثابت شود، قصاص هم منتفی خواهد شد. البته این اختلالات باید قبل از وقوع جرم در مجرم وجود داشته باشد اگر بعد از ارتکاب قتل دچار این حالات شود، تاثیری در مجازات او نخواهد گذاشت. 

میتوان گفت که قاتلان سریالی با انگیزه و اراده کامل دست به قتل میزنند؟ 

قطعا این مجرمان مجنون نیستند و با اراده کامل دست به جنایت میزنند. اتفاقا شیوه قتل توسط این افراد کاملا زیرکانه است. در واقع این قاتلان، قربانیهای خود را در یک فضا و طی فرصتی مناسب به دام میاندازند و با ظرافت‌های خاصی قربانیها را از بین میبرند. این قاتلان از هوش مجرمانه بالایی برخوردار هستند. بنابراین نمیتوان این افراد را مجنون دانست. ممکن است ذهن‌شان بیمار باشد، اما اراده‌شان سالم و با برنامه‌ریزی قبلی اقدام به اعمال مجرمانه میکنند. موضوعی که در قتل‌های سریالی مهم است، علت ارتکاب جرم هست. دست‌اندرکاران نظام عدالت کشور باید به این موضوع توجه کنند که به چه علت در کشور ما قتل‌های سریالی اتفاق میافتد؟ قاتلان بیشتر از چه مناطق و از چه خانواده‌هایی هستند؟ انگیزه شخصی آنها چیست؟ این موارد باید مورد مطالعه قرار بگیرد که از اقدامات مشابه جلوگیری شود. 

در قتل‌های سریالی اگر قاتل دستگیر نشود آیا امکان دارد خودش به جنایات خود پایان دهد؟ 

بستگی به انگیزه مجرم دارد. اگر مجرم بر اثر ذهن بیمارگونه مرتکب جنایات شود، هیچ محدودیتی برای ادامه اعمالش وجود ندارد. یعنی اگر محمد بیجه، سعید حنایی و… دستگیر نمیشدند تعداد قربانیان‌شان نیز بیشتر میشد. در قتل‌های سریالی انگیزه قاتل بسیار مهم است. اگر مجرم در شرایطی به هدف خود برسد؛ شاید با چهار، پنج مورد نیز به کار خود پایان دهد. گاهی نیز مجرم ادامه کار را متوقف میکند تا مبادا دستش رو شود. پس تعداد قربانی نیز بستگی به نوع انگیزه دارد. 

در میان پرونده های مربوط به قتل های سریالی، پرونده «مجید سالک محمودی» معروف به قاتلی با طناب سفید نیز وجود دارد. اینکه قاتل با شیوه مخصوص به خود تمام قربانیانش را به قتل می رساند به چه موضوعی اشاره دارد؟

اینکه قاتل از یک شیوه خاص استفاده میکند به عوامل مختلفی بستگی دارد. گاهی وقت‌ها قاتل میخواهد با آن شیوه قتل‌ها را به نام خودش ثبت کند، اما در بعضی موارد قاتل صرفا در آن شیوه تخصص پیدا کرده است و شیوه دیگری بلد نیست. مثل پرونده سعید حنایی که زنان روسپی را با روسری خفه میکرد و این راه را نزدیک‌ترین اقدام به انگیزه شوم خود میدانست. اگر میخواست در خانه‌اش با چاقو زنان را به قتل برساند، دردسر پیش میآمد و زحمتش بیشتر میشد تا اینکه بدون آثار بیرونی جرم یک نفر را از بین ببرد. این شیوه کم هزینه‌ترین شیوه ارتکاب جرم است. طناب هم به همین نحو است. مورد دیگر انتخاب شیوه از سوی قاتل، مقابله با پلیس است. یعنی قاتل میخواهد خود را از قانون جلوتر نشان دهد. البته این سه شیوه در جرم‌شناسی بر اساس شخصیت مرتکب مشخص میشود. 

پرونده مربوط به قتل‌های سریالی «مهین قدیری و امید برک» نشان میدهد قاتلان با انگیزه سرقت مرتکب جنایت شدند. آیا سرقت میتواند انگیزه‌ای برای ارتکاب قتل باشد؟ 

در بعضی از موارد مجرم به دلیل اینکه ردی از خود به جا نگذارد تمایل پیدا میکند که تمام آثار جرم را پاک کند. مثلا در برخی پرونده‌ها مجرم پس از سرقت، قربانی را آتش میزند. این شیوه بیشتر مربوط به مجرمانی با شخصیت‌های وسواس‌گونه است. سرقت که میکنند موضوع سرقت را هم میخواهند از بین ببرند تا مبادا اثری به جا بگذارند. البته این موضوع ناشی از کم خردی مجرم نیز است که برای یک هدف کوچک جرم بزرگی را انجام میدهد. گاهی مجرم برای اینکه سرقت کند، دست یک نفر را هم قطع میکند. این نشان‌دهنده هوش پایین و وسواس فکری مجرم است. بنابراین سرقت نیز میتواند انگیزه مالی مجرم باشد. 

در قتل‌های سریالی که قاتل با انگیزه سرقت مرتکب جرم میشود، اغلب پس از دستگیری عنوان کردند که نمیخواستند مرتکب قتل شوند. مگر این قاتلان با اراده و انگیزه قتل‌ها را انجام نمیدادند؟ 

قطعا اراده در کار است و اراده را هم با از بین بردن آثار جرم میتوان تشخیص داد. قاتل موضوع جرم را از بین میبرد. مثل اینکه قاتل به قربانی تجاوز کند و سپس او را به قتل برساند. این بدترین نوع جرم است و در واقع مجرم مرتکب دو نوع جرم میشود. در نتیجه مجرم وقتی از کلمه نمیخواستم استفاده میکند بدین معناست که چاره‌ای جز این نداشته نه اینکه قصد نداشته، بکشد. قاتل با این کلمه یک نوع دفاع غیرمعمول را در برابر قانون انجام میدهد. 

نگاهی به مهم‌ترین قتل‌های سریالی ایران

«علی‌اصغر امین‌زاده‌بروجردی» معروف به اصغر قاتل. او ۳۳ کودک و نوجوان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد و سپس به قتل رساند. او در ۱۴ سالگی شروع به آزار و اذیت جنسی کودکان در بغداد کرد. سپس به تهران گریخت و باقی طعمه‌های خود را به قتل رساند. سرانجام در اسفند ۱۳۱۲ دستگیر و در ۶ تیر ماه ۱۳۱۳ در میدان توپخانه اعدام شد. 

  «حسن اورنگی» مخوف‌ترین قاتل سریالی زنان که طی سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ در مشهد توانست ۶۲ زن را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دهد و سپس به قتل برساند. حسن اورنگی در بازجویی‌ها اعتراف کرده بود که قصد داشته شهر را از وجود فساد پاک کند برای همین زنان خیابانی را کشته است. سرانجام او در ۱۱ آذر ماه ۱۳۳۰ اعدام شد. 

 «هوشنگ امینی» معروف به قاتلی با کلاه نمدی؛ او بیش از ۶۰ زن، مرد و کودک را به قتل رساند. او در سال ۱۳۴۲ در ورامین دستگیر و در همان سال در میدان توپخانه در ملاعام اعدام شد. 

 

«مجید سالک‌محمودی» معروف به قاتلی با طناب سفید؛ قربانیان او اکثرا زن بودند. او ۲۱ نفر را طی سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۴ در آذربایجان شرقی، اردبیل، البرز، تهران، قزوین و گیلان به قتل رساند. سرانجام ماموران در ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ در میدان بهارستان او را دستگیر کردند. سالک‌محمودی در خرداد ماه ۱۳۶۵ در زندان قصر خودکشی کرد. 

  «غلامرضا خوشرو کوران کوردیه» معروف به خفاش شب؛ او طی ۱۳ فروردین تا ۳۰ خرداد ۱۳۷۶ توانست ۹ زن را به قتل برساند. قتل‌های او با سرقت و آزار و اذیت جنسی همراه بود. خوشرو سرانجام در ۲۲ مرداد ماه ۱۳۷۶ در چهار دیوار انبار روباز ورزشگاه آزادی به ‌دار آویخته شد. 

 

 «سعید حنایی» معروف به قاتل عنکبوتی؛ او از مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ماه ۱۳۸۰ در مشهد توانست ۱۶ زن را به قتل برساند. حنایی طعمه‌های خود را از میان زنان خیابانی انتخاب و سپس با روسری خفه می‌کرد و اجسادشان را در اطراف مشهد رها می‌کرد. مژگان آخرین طعمه او بود که وقتی از چنگال سعید حنایی فرار می‌کند موضوع را به پلیس اطلاع می‌دهد. قاتل سرانجام در مرداد ماه ۱۳۸۰ دستگیر و در سال ۱۳۸۱ در زندان وکیل‌آباد به ‌دار آویخته می‌شود. 

  «محمد بسیجه» معروف به بیجه؛ متهم اصلی جنایات پاکدشت بود. او کارگر کوره‌پزخانه‌ای در همانجا بود که حدود ۵۰ کودک را به قتل رساند. بیجه در کودکی مادرش را از دست داده بود و ۳ بار در همان دوران کودکی مورد آزار و اذیت جنسی واقع شده بود. بیجه در ۹ مهر ماه ۱۳۸۳ دستگیر و در اسفند همان سال به ‌دار آویخته شد. او در مورد حکم اعدام خود گفته بود: «استحقاق حکم اعدام را ندارد.» 

«فرید بغلانی» معروف به قاتل دوچرخه‌سوار؛ او طی سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ در آبادان و خرمشهر ۱۵ زن و یک پسربچه را به قتل رساند. فرید بغلانی پس از شناسایی توسط یک قربانی بازمانده توسط پلیس دستگیر شد. او سرانجام ۲۲ آبان ۱۳۸۹ در زندان کارون اهواز اعدام شد. 

«امید برک» معروف به قاتل بزرگراه که طی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ توانست ۱۰ زن را در بزرگراه کرج به قتل برساند و اموال آنان را سرقت کند. او سرانجام در ۱۸ بهمن ۱۳۸۹ در میدان قدس کرج در ملاعام به ‌دار آویخته شد. 

«مهین قدیری» اولین قاتل سریالی زن تاریخ ایران. او پس از قتل ۵ زن سالخورده و یک مرد در قزوین در اردیبهشت ۱۳۸۸ دستگیر شد. مهین هنگامی که بازداشت بود اصلی‌ترین انگیزه خود را مشکلات مالی (بدهکاری) عنوان کرده بود. سرانجام او در ۲۹ آذر ۱۳۸۹ در محوطه زندان مرکزی قزوین اعدام شد. 

 «مهدی فرجی» معروف به قاتل مینی‌بوس سوار؛ طی سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹ در قزوین ۵ زن را پس از سرقت و آزار و اذیت جنسی به قتل رساند. او سال ۱۳۹۰ در قزوین در ملاعام اعدام شد. 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید