کد خبر: 4108

درمان خود را رها می کنند، از بس که پول ندارند/ هزینه‌های درمان کمرشکن شده است

به دنبال افزایش مشکلات معیشتی اقشار بی‌بضاعت، جمعی از پزشکان و درمانگران کشور درباره آمار رو به رشد تعداد بیماران نیازمندِ ناتوان از پرداخت هزینه‌های بستری در بیمارستان‌های دولتی هشدار دادند.

حسین کرمانپور؛ مدیر اورژانس بیمارستان سینا، روز جمعه در توییتی نوشت: «تعداد بیمارانی که مرخص شده اما با وجود داشتن بیمه درمانی، پولی در بساط ندارند یا کتمان می‌کنند یا هر علت دیگر، رو به افزایش است. گاهی، دیگر هم‌تختی‌های بیمار و گاهی پزشکان و ‌پرستاران بخش، پول روی هم می‌گذارند برای کمک و گاهی خود بیمارستان تخفیف می‌دهد! این روال تاب نخواهد آورد!»

کرمانپور می‌گوید که از این‌جور بیماران؛ بی‌بضاعت‌های ناتوان از پرداخت هزینه درمان، نه فقط در بیمارستان سینا که یک بیمارستان آموزشی با تعرفه دولتی و پذیرای قشر فقیر است، در باقی بیمارستان‌های دولتی هم فراوان است.

«از دو یا سه سال قبل تا امروز، هفتگی و ماهانه با تعداد زیادی از بیماران مواجهیم که منتظر تایید مددکاری بیمارستان برای تخفیف هزینه‌های بستری هستند؛ تخفیف پای صورتحساب 50 هزار تومانی یا 50 میلیون تومانی. پزشکان بیمارستان به دفعات دستمزد خودشان را به عنوان تخفیف حذف می‌کنند ولی در اغلب موارد، تخفیف 100 یا 200 یا 300 هزار تومانی هم کافی نیست و بیمار، نمی‌تواند باقی هزینه را بپردازد. در چنین وضعیتی، با وجود آنکه درمان بیمار تمام شده و باید مرخص شود، چند روز روی همان تخت می‌ماند تا چاره‌ای برای جبران هزینه‌ها پیدا شود. تخت‌های بستری بیمارستان سینا در تمام ایام سال پر است و وقتی با این‌گونه بیماران مواجه می‌شویم، چاره‌ای جز موافقت با ادامه بستری بیمار نداریم درحالی که صف طولانی از بیماران منتظر بستری هم بیرون بیمارستان ایجاد شده است.»

کارمند بیمارستانی در استان سیستان و بلوچستان، طی 5 سال اخیر با تعداد زیادی از خانواده‌های ناتوان از پرداخت هزینه بستری بیماران‌شان مواجه شده و شاهد بوده که مسوولان بیمارستان، تا زمان تسویه هزینه‌ها و جبران بدهی بیمار، به شکلی غیرمستقیم او را در بخش بستری زندانی کرده و مانع از ترک بیمارستان شده‌اند.

«در چند مورد، اقوام یا دوستان بیمار، تمکن مالی داشتند و قطعه‌ای طلا یا تکه زمینی فروختند تا هزینه بیمارستان را پرداخت کنند و بیمارشان، آزاد شود. اما بیشتر از این موارد، خانواده‌هایی دیدم که تا چند پشت دورترشان، بی‌بضاعت بودند و آه در بساط نداشتند و بیمارشان هم مثلا یک فرد تصادفی بود با شکستگی‌های متعدد و جراحات فراوان که هزینه درمانش به 15 میلیون تومان رسیده بود. برای این بیماران به امام جمعه شهرستان متوسل شدیم یا سراغ فرماندار یا نماینده شهرستان رفتیم که دستخطی برای شورای تامین استان بنویسند و وخامت وضعیت اقتصادی بیمار و اطرافیانش را تایید کنند. در صورتی که موفق به دریافت چنین دست‌نوشته‌ای می‌شدیم، پزشک معالج هم می‌پذیرفت که از دستمزد خودش صرف‌نظر کند و آنچه باقی می‌ماند؛ رقم ناچیز فرانشیز بود. تلخ‌ترین بخش مشاهداتم این بوده که بیمار تا زمان تسویه هزینه‌ها، گروگان بیمارستان است و حتی اگر فوت کند، جسدش را هم به خانواده تحویل نمی‌دهند تا زمانی که تکلیف پرداخت هزینه‌های بستری و درمان؛ چه از طریق همان مکاتبات با مسوولات استانی یا از طریق کمک‌های نیکوکارانه و مراسم گلریزان معلوم شود.»

م. ک؛ رییس یک بیمارستان خصوصی در شمال تهران، می‌گوید که فعلا اغلب مراجعان بیمارستان‌های خصوصی، با کمک بیمه تکمیلی قادر به پرداخت هزینه‌های درمان هستند اما تاکید می‌کند که از دو ماه آینده و بعد از اتمام موجودی تجهیزات مصرفی بیمارستان؛ تجهیزاتی که با ارز 4200 تومانی در سال 1400 یا حتی دلار 28 هزار تومانی ابتدای سال 1401 خریداری شده بود، حتما هزینه تمام شده درمان برای بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های خصوصی هم بسیار بیشتر از رقم‌های امروز خواهد بود، چراکه مسوولان بیمارستان‌ها دیگر قادر به خرید اقلام مصرفی با دلار 40 هزار تومانی و 50 هزار تومانی نیستند و تامین این تجهیزات را به بیمار واگذار می‌کنند و با وجود آنکه هزینه بستری و خدمات در بیمارستان، از تعرفه مصوب پیروی می‌کند، اما هزینه‌های کمرشکن درمان زمانی خود را نشان می‌دهد که پزشکان بیمارستان، نسخه تجهیزات مصرفی موردنیاز برای جراحی و درمان را به همراه بیمار می‌سپرند و او را به بازار تجهیزات پزشکی می‌فرستند تا پروتزی که فروردین پارسال و با دلار به نرخ 28 هزار تومان، 11 میلیون تومان بود را، امسال و با دلار 50 هزار تومانی، 20 میلیون تومان بخرد.

او همچنین گفت: «سال 1400، سود مختصری داشتیم. سال 1401 به زیان‌دهی رسیدیم و این زیان‌دهی تا امروز هم ادامه دارد. قادر به نوسازی هیچ‌یک از تجهیزات نیستیم. تعداد بیماران مان کاهش یافته که با ادامه گرانی هزینه‌های زندگی، باید منتظر کاهش بیشتر مراجعات باشیم.»

پرستاران شاغل در بیمارستان‌های دولتی، گزارش‌های متعددی درباره بیماران ناتوان از پرداخت هزینه بیمارستان برای محمد شریفی‌مقدم؛ دبیرکل خانه پرستار می‌فرستند.

شریفی‌مقدم در تحلیل احوال این روزها و این آدم‌ها می‌گوید: «اولین تبعات حقوق 7 میلیون تومانی یک کارگر، کوچک‌تر شدن سفره خانوار است. کاهش قدرت خرید و افزایش فشار اقتصادی بر مردم در دو سال اخیر کاملا ملموس است و حتما این شرایط به هزینه‌های درمان و سلامت مردم هم سرایت می‌کند. از پارسال که به دنبال حذف ارز ترجیحی، قیمت دارو تا 200درصد افزایش یافت، به دفعات شنیدیم که بسیاری از بیماران بی‌بضاعت، یا از خرید دارو و ادامه درمان و مراجعه به بیمارستان چشم‌پوشی کرده‌اند یا در وضعیت اضطراری و حاد، به بیمارستان‌های دولتی روی آورده‌اند تا حداقل، هزینه بسیار کمتری بپردازند اگرچه که انتظار طولانی‌مدت برای دریافت حداقل خدمات در مراکز درمانی دولتی، باز هم جواب درد مردم را نمی‌دهد. هفته‌های پایانی پارسال در یکی از بیمارستان‌های اصفهان شاهد بودم که بیماری با گرفتگی عروق به بیمارستان مراجعه کرد و باید در اولین فرصت انژیو پلاستی برای او انجام می‌شد. هزینه این عمل 3 میلیون تومان بود و بیمار گفت که قادر به پرداخت این هزینه نیست. در همین بیمارستان، از خانواده‌ای تعریف کردند که برای ترخیص دختر 14 ساله‌شان که دچار سوختگی شده بود، باید 50 میلیون تومان پرداخت می‌کردند و چون امکان پرداخت این رقم را نداشتند، این کودک به مدت دو ماه در بیمارستان زندانی شده بود و اجازه خروج نداشت تا زمانی که خانواده توانست با وام و قرض، هزینه ترخیص فرزندش را جور کند.»

شریفی‌مقدم چشم‌انداز ناخوشایندی برای این شرایط می‌بیند:«فرض کنید که فرد مبتلا به دیسک کمر، به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه جراحی از درمان منصرف شود. این فرد به تدریج فلج می‌شود. فرض کنید یک مبتلای گرفتگی عروق، به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه جراحی از درمان منصرف شود. این فرد دچار ایست قلبی می‌شود. یک مبتلای سرطان در صورت ناتوانی از پرداخت هزینه‌های شیمی درمانی و دارو، دوباره به همان پله اول بیماری سقوط می‌کند. طبق گزارش‌هایی که همکاران پرستارم از بیمارستان‌های دولتی به من می‌دهند، شرایط به گونه‌ای است که بیماران بی‌بضاعت به دلیل ناتوانی از تامین هزینه درمان، دچار مرگ تدریجی و زودرس خواهند شد. امروز در بیمارستان‌های دولتی بزرگ شهر تهران مثل بیمارستان شریعتی، بیمارستان سینا و بیمارستان امام که با هزینه‌ های مناسب، حداقل خدمات را ارایه می‌دهند، تعداد زیادی از بیماران که از شهرهای دور و نزدیک راهی تهران شده‌اند را می‌توان شناسایی کرد که به دلیل فقر و مشکلات معیشتی، بعد از اطلاع از هزینه درمان، از مداوای درد خود منصرف می‌شوند. طی سال‌های اخیر، اخبار فراوانی درباره فرار بیماران از بیمارستان‌های جنوب پایتخت دریافت کرده‌ام؛ بیمارانی که قادر به پرداخت هزینه درمان نبوده‌اند و بعد از بهبودی و پایان دوره نقاهت، به طریقی از بیمارستان گریخته‌اند. چندی قبل شنیدم در یکی از بیمارستان‌های بزرگ تهران، برای جلوگیری از فرار بیماران فقیر، اتاقی جداگانه برای بیماران در حال بهبودی درنظر گرفته‌اند و بیماران تا زمان تسویه هزینه بیمارستان، در این اتاق به شکل محترمانه‌ای زندانی می‌شوند.»

مدیر یکی از انجمن‌های حمایت از بیماران خاص در استان مازندران از ناتوانی برخی خانواده‌ها از خرید داروی بیماران‌شان به دلیل گرانی قیمت می‌گوید. این مدیر که حاضر به ذکر نام خود نیست، دو خانواده را به یاد می‌آورد که نیمه‌های پارسال و به دنبال گرانی قیمت دارو، به مدت چند ماه توان خرید داروی بیمارشان را نداشتند و می‌گوید: «هرگونه وقفه در مصرف دارو برای این بیماران، مساوی است با بی‌اثر شدن درمان و پیشرفت بیماری.»

خانواده مبتلایان اسکیزوفرنی، گروه دیگری هستند که طی ماه‌های اخیر، به دلیل سنگینی بار هزینه دارو و درمان بیمار، سر دوراهی سقوط به اعماق دره فقر به دلیل ادامه درمان یا رها کردن مداوای بیمار و تماشای مرگ زودرس بیمارشان ایستاده‌اند. طیبه دهباشی‌زاده؛ مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی به «اعتماد» می‌گوید: «هزینه دارو ودرمان مبتلایان اسکیزوفرنی مانند سایر بیماران اعصاب و روان بالاست به خصوص که این بیماران با چالش پوشش بیمه‌ای هزینه‌ها هم مواجهند. در حال حاضر، خانواده‌های تعدادی از بیماران ما به دلیل بار سنگین هزینه زندگی در تهران و به خصوص هزینه مسکن در پایتخت، قصد مهاجرت به شهرهای کوچک دارند تا قادر به تامین معاش باشند که این اقدام، مساوی با رها کردن درمان بیمار است چون این بیماران در شهر تهران و کلان‌شهرهای بزرگ و برخوردار، به خدمات توانبخشی و حمایت‌های اجتماعی با کیفیت دسترسی دارند و از درمان مناسب بهره می‌برند اما درصورت مهاجرت به شهرهای کوچک و کم‌برخوردار، از هرگونه خدمت بازتوانی محروم می‌شوند که نتیجه این اتفاق، تبدیل این افرادِ در حال درمان، به یک بیمار مزمن ناتوان از بازگشت به زندگی عادی است.»

 

دیدگاه تان را بنویسید